بازگشت

تولا و تبرا


دو گروه در كربلا در برابر هم ايستادند، يكي در اوج عداوت و ديگري در بلنداي محبت نسبت به دين . عاشورا نتيجه اين رويارويي است .عاشورا نمايش تولا و تبرا است .در يك طرف حسين و حسينيانند كه در رفتار و كردارشان ديانت و حق پرستي موج مي زند به گونه اي كه انسان به آن افتخار مي كند، در طرف ديگر يزيد و يزيديانند كه تجسم جنايت و خباثت هستند، بشر از عملكرد آنان سرافكنده است .

امام حسين (ع) در كربلا حديث شريف «هل الدين الا الحب ّ و البغض » را با خون تفسير كرد و شيوه محبّت و عداوت را به جهانيان شناساند. از آن گاه كه امام حركت را آغاز كرد تا روز عاشورا حتي در لحظه هاي شهادت بر اين اصل تأكيد كرد كه «مثلي لا يبايع مثله »؛ «حسينيان با يزيديان بيعت نمي كنند». امر به معروف و نهي از منكر كه از اهداف اصلي قيام امام حسين (ع) است بيانگر اهتمام ايشان در امر ولايت و برائت است .در روايات متعددي از پيشوايان دين نقل شده كه دين چيزي جز محبت نيست .در جامعه اي كه دين حاكميت ندارد،طبيعي است از محبت ديني نيز اثري نخواهدبود.

عزاداري ترويج محبت است و گريه در مجالس عزاداري اكسيري است كه دل ها را حسيني مي كند،عشق سازي مي كند،و اين عشق است كه دل را دل مي سازد. بر پايي مجالس عزاداري نماد «تولّي و تبري » است بي تفاوت ماندن مؤمن در برابر موافقان و مخالفان ِ عقيدتي عيب و گناه است .شيعه عاشق است ، مذهب او بر مبناي محبت و عشق استوار است . بذر اين كيمياي زندگاني در عصر رسالت كاشته شد.كارآيي ايمان در مرحله عمل و تحرك هنگامي است كه با محبت و عشق و پيوند عاطفي همراه باشد. و در تفكرديني ما محبت واقعي و عشق و علاقه به اهل بيت (ع) است كه اوج آن در عاشورا تجلي مي يابد.

ابن عساكر از جابر بن عبدالله انصاري نقل مي كند:روزي در محضر پيامبر (ص) بوديم ،علي (ع) وارد شد،حضرت فرمود «و الّذي نفسي بيده أن هذا و شيعته هم الفائزون ؛سوگند به كسي كه جانم در دست اوست اين مرد (علي (ع)) و شيعيانش در روز قيامت ازرستگارانند».

امام صادق (ع) فرمود «أن شيعتنا منّا خلقوا من فاضل طينتنا... يفرحون لفرحنا ويحزنون لحزننا؛ شيعيان از هستند از طينت ما آفريده شده اند، در شادي ما مسرور و درگرفتاري ما محزون و گرفتارند».

در قرآن كريم محبت ِ اهل بيت اجر رسالت است (قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي )؛ بگو اي پيامبر، من از شما اجر و مزدي درخواست نمي كنم ،مگر دوستي خويشاوندانم ، بر اساس نقل شيعه و سنّي در روايات زيادي پيامبر گرامي اسلام نشان مي دهد منظور از «قربي » اهل بيت و نزديكان و خاصان حضرت هستند. آن گاه كه آيه مودت نازل گشت اصحاب عرض كردند يا رسول الله(ص) خويشاوندان تو كه محبت آنان بر ما واجب است كيانند؟ فرمود:علي و فاطمه و فرزندانشان ، (اين سخن را سه بار تكرار كرد). اين حديث را حدود پنجاه كتاب از اهل سنّت نقل كرده اند.

برپايي مراسم عزاداري مفاد حديث «هل الدّين الا الحب و البغض »است .به بيان ديگر حب و بغض ديني وجود چنين مجالسي را ايجاب مي كند تا شركت كنندگان عملا تولا و تبرا را به جهانيان نشان دهند.عزاداري از يك طرف ابراز محبت است به پاك ترين اهداف انساني و الهي و عرض ارادت به پيشگاه سالار شهيدان ، از طرف ديگر اظهارِ انزجار و تنفر از همه پليدي ها و زشتي ها و اعلام برائت از يزيد و يزيديان در همه زمان ها و مكان ها. اين محبت و برائت اگر اساسي باشد فقط در علاقه خلاصه نمي شود، بلكه آثار آن در عمل خود را نشان مي دهد محب ّ را با محبوب پيوند مي دهد،به گونه اي كه در مسيرخواسته و اهداف اوگام برمي دارد و اين گونه اعلام حضور مي كند:

«أني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولي لمن والاكم و عدوّ لمن عاداكم فاسئل الله الّذي اكرمني بمعرفتكم و معرفة اوليائِكم و رزقني البرائة أن يجعلني معكم في الدنيا و الا´خرة و ان يثبت لي عندكم قدم صدق ٍ في الدنيا و الا´خرة ؛ [اي عاشورائيان ] من با دوستان شما در صلح و با دشمنان شما در جنگ و ستيزم ، دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما رادشمن مي دانم و از كرم حق درخواست مي كنم كه با معرفت شما و دوستان شما مرا گرامي سازد و به من لطف نمايد و هميشه بيزاري از دشمنان شما را روزي من كند و مرا در دنيا و آخرت با شما همنشين قرار دهد و در دو عالم به مقام صدق و صفاي شما مرا ثابت قدم نگه دارد».

اين دعا و زيارت چه مي خواهد براي ما بيان كند،يك توجه باطني به آن ما را به نقش عزاداري رهنمون مي سازد. عزاداري يعني كمال جويي ،عزادار عاشق حسين است چون كمال انساني را در وجود او مي يابد و راه رسيدن به كمال نهايي (قرب الي الله) را در كربلا مي بيند.

گريه در مجالس عزاداري گاه از سر شوق است . بسياري از قضاياي كربلا به سبب روح ِ حماسي داشتن ِ آن شوق آفرين است و شورانگيز. داستان شب عاشورا را به ياد آوريد،آن گاه كه امام بيعت را از يارانش برمي دارد، مي فرمايد: اي ياران من از تاريكي شب استفاده كنيد برويد، زيرا اينان به جز من به كسي كار ندارند... سكوت عجيبي بر مجلس حاكم بود ياران با وفا، يكي پس از ديگري و به نوبت با تعبيرات زيبايي اعلام حضوركردند:«و لَم نفعل ذلك ؟ لنبقي بعد ذلك ،لا ارانا الله ذلك ابداً؛ براي چه تو را بگذاريم وبرويم ، آيا براي اين كه بعد از تو زنده بمانيم ، خدا هرگز چنين روزي را نياورد»، اين سخن عزت آفرين را نخست حضرت عباس (ع) گفت ، ديگران نيز او را متابعت كردند.مسلم بن عوسجه مي گويد: اي پسر پيغمبر خداوند زندگي بعد از تو را نصيب من نگرداند، مي جنگم تا نيزه و شمشيرم را در سينه دشمنانت فرود آورم ، اگر وسيله اي نداشته باشم با سنگ مبارزه مي كنم و از تو دور نمي شوم تا با تو بميرم . سعيد بن عبدالله عرض مي كند. اي فرزند پيامبر، اگر بدانم در راه تو كشته مي شوم و سپس زنده مي گردم و زنده زنده مي سوزم و بدانم كه هفتاد بار با من چنين مي شود از تو جدا نمي شوم تا قبل از تو مرگ خويش راببينم .

پس از آن زهير بن قين برخاست و گفت :اي پسر پيامبر، دوست دارم هزار بار كشته و باز زنده شوم و خداوند تو را و اهل بيت تو را زنده بدارد. هر يك از ياران و اصحاب امام حسين (ع) در آن شب عشق و عزت با بهترين تعبيرات ممكن اعلام وفاداري كردند.چرا چنين نباشد، كساني كه مي دانند مرگ يك مرتبه بيش نيست ، اما فداكاري و جانبازي در راه امام حسين عزت و سعادت جاوداني را در پي دارد. عزاداري يادآوري چنين صحنه هاي عزت آفرين و شورانگيزي است كه تأثير آن را در وجدان هاي پاك فقط در قطره هاي اشك مي توان ديد و تفسير كرد.

گريه و عزاداري گاه جنبه عاطفي دارد.انسان با عاطفه زنده است ، آنچه در درون قفسه سينه او قرار دارد، قلب است نه سنگ . اگر قلبي با شنيدن مناظر تكان دهنده كربلا به درد آيد،احساسش جريحه دار گردد و شراره هاي آتشين خود را به صورت قطره هاي اشك به خارج پرتاب كند اين نشانه قوت و سلامت دل است ، نه علامت ضعف . درمجالس عزاداري ، صحراي رنگين كربلا، بدن هاي قطعه قطعه شده شهيدان ، سرهاي عزيزان پيامبر خدا بر نيزه ها و خيمه هاي سوخته ، گوش هاي پاره ،بدن هاي تازيانه خورده ،خرابه شام ، تازيانه و لب هاي مبارك امام حسين (ع) هلهله و شادماني مردم كوفه و شام ،جسارت به خاندان عصمت و طهارت ، موهاي سفيد شده و قد خميده زينب ، و مصايب امام سجاد (ع)... باز سازي و يادآوري مي گردد.

امكان ندارد انساني از شنيدن اين مصائب به شور و هيجان نيايد و بر يزيديان نفرين نكند عملكرد آنان را مورد اعتراض قرار ندهد. به اين ترتيب ، گريه بر امام حسين (ع) و يارانش در نهايت تبديل به گريه و اعتراض و پرخاش مي گردد.گريه اي كه تجسم اهداف كربلا بر گونه هاست تأثير اين گريه ها به مراتب بيشتر از حرف و ساز وكارهاي امروزي است . اين اشك ها اساس دشمنان را مي لرزاند.

گريه حضرت فاطمه زهرا (س) در بيت الاحزان پيام داشت براي آيندگان ، براي همين بدخواهان سعي مي كردند او را از اين عمل باز دارند. امام راحل (ره ) با درك تأثيرِاين گريه ها توصيه مي كنند «در سرتاسر كشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند وهمه گريه كنند».

پيروان مكتب عاشورا مي توانند از طريق شعار دادن ، سرود خواندن ، برگزاري همايش ها و... پيوندشان را با اهداف عاشورا ابراز نمايند، اما عزاداري و سوگواري صادقانه تر مي تواند بيانگر اين پيوند باشد، چرا كه به قول معروف شنيدن كي بود مانندديدن . مجالس عزاداري بازسازي مصائب كربلا و تجسم افتخارات عاشورائيان است .فرض كنيم كه همه مردم مي دانند در كربلا چه گذشت ، اين دانستن تأثير دارد، اما اگرصحنه هاي عاشورا بازسازي شود، شهر سياه پوش گردد، دسته هاي عزاداري راه بيفتد، به مراتب تأثير بيشتري دارد.اين اقدامات اعلام وفاداري به اهداف والاي امام حسين است .

حال مي دانيم چرا امام حسين از حلقوم بريده فرياد كرد «او سمعتم بغريب ٍ او شهيدٍ فاندبوني ؛ اگر خبر غريب يا شهيدي را شنيديد بر من گريه كنيد» چون گريه برشهيد هماهنگي با روح او، شركت در حماسه ، و حركت در موج اوست . عزاداري بازسازي صحراي خاطره آلود كربلاست .يادآوري آن در اعماق قلب خونسردترين افراد جوش و خروش برمي انگيزد، حزن و اندوه و هيجان شديد پديد مي آورد و روح را در معارج كمال چنان پرواز مي دهد كه همه دنيا در برابر آن ناچيز جلوه مي كند. ادوارد برون خاورشناس انگليسي مي گويد «كيست كه عزاداري شيعيان را ببيند، ولو اين كه پيرو مذهب ديگري باشد و حقيقت آن مراسم را كه از مظاهر عاليه احساسات مذهبي آنان است و اهميتي راكه اين سوگواري نزد شيعيان دارد تا حدي در ضمير خود احساس نكند؟»

آري ، عزاداري رمز محبت است ، هيچ قدرتي نمي تواند اين محبت خالص و ارادات بي شائبه را كه شيعيان به ساحت پيشواي امام شهيدان تاريخ ابراز مي دارند از دل آنان بيرون كند. اين محبت ما را زنده مي دارد و اميد مي دهد، زيرا اين نماد (الگو) راه را به محبانش نشان مي دهد و وجود آنان را از آرمان هاي والا سرشار مي سازد. عزاداري عرض تسليت به محضر پيامبر گرامي اسلام است چون به گفته سيد رضي (ره ) «لو رسول الله يحيي بعده قعد اليوم عليه للعزا» اگر پيامبر خدا پس از روز عاشورا زنده بود همواره دراين روز به عنوان صاحب عزا مي نشست تا همه بيايند و به او تسليت بگويند.