بازگشت

اقتدا به پيشوايان دين


عزاداري وسوگواري بر كسان از دست رفته امري طبيعي است . انسان با عاطفه زنده است ، گاه احساسات جريحه دار مي شود و دل مي سوزد، آثار آن به صورت اشك تبلور مي يابد. پيشوايان دين نيز در مصائب عزيزانشان سوگوار شدند، مراسم عزاداري به پاكردند. در فرهنگ ما عزاداري انبيا و اولياي الهي پسنديده است چنان كه عزاداري در مصيبت عزيز از دست رفته بشرطي مشكل ندارد كه مخالف دستورات شريعت نباشد.

رفتار و كردار پيامبر اسلام (ص) در همه زمينه ها الگوي ماست . حضرت در شهادت حمزه سيدالشهدا با تعبير تحريك آميزي مي فرمايد: «لكن حمزة لا بواكي له ؛اما حمزه گريه كننده اي ندارد». مسلمانان با شنيدن اين سخن براي حمزه مراسم عزاداري به پاكردند. ايشان در شهادت جعفر بن ابي طالب فرمود:«علي مثله فلتبك البواكي » «گريه كنندگان بايد براي امثال جعفر گريه كنند». در سوگ خديجه ام المؤمنين و ابوطالب عموي گرامي اش يك سال را در غم و اندوه گذراند (عام الحزن ).گريه هاي حضرت فاطمه 3 در بيت الاحزان يادگار تاريخ اسلام است . امام علي (ع) درباره شهادت مالك اشتر همان تعبيري را به كار برد كه پيامبر اسلام درباره جعفر فرمود.ايشان پس از توصيف آن فرمانده دلاور اسلام مي فرمايد: «علي مثل مالك فلتبك البواكي ؛ گريه كنندگان بايد بر امثال مالك گريه كنند».

حادثه عاشورا يك اتفاق عادي و زودگذر نبوده ، بلكه طراحي الهي است . حادثه اي نيست كه فقط ما بر آن گريه و عزاداري كنيم ، زمين و آسمان و رسول الله و بسياري از انبياي الهي پيش از وقوع حادثه عزادار شدند و گريستند. به دور از انصاف است درحادثه اي كه انبيا و اولياي الهي گريه كردند و اشك ريختند عده اي در سوگواري برآن امام همام دچار شك و ترديد شوند.

پيشوايان دين از زمان پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) توصيه كرده اند كه مصيبت امام حسين (ع) بايد زنده بماند و همه ساله تجديد گردد. چرا ائمه دين به اين حادثه اهتمام داشتند، چرا برپايي مراسم عزاداري امام حسين را اين همه مورد تأكيد قرار داده اند.

فلسفه اين مسئله كاملاً روشن است . هدف اين بود كه مكتب عاشورا زنده بماند.زنده ماندن عاشورا تجلي حيات مجدد اسلام است . خدا مي داند اگر نبود اين گريه ها و عزاداري ها چه مصيبت هايي بر اسلام وارد مي آورند.امويان پس از شهادت امام حسين (ع) تلاش كردند تا خودشان را بر حق ، امام حسين و يارانش را مهاجم و طغيانگر معرفي كنند، حتي احاديثي جعل كردند مبني بر اين كه عاشورا روز عيد و بركت است وتوسط علماي درباري فتواي جشن و شادماني صادر كردند. طبيعي است وقتي روز عاشورااز زبان شخص رسول الله (ص) به عنوان روز عيد معرفي شود، با گذشت يكي دو نسل ،مسلمانان بر اثر غفلت و تقليد از گذشتگان ، اين روز را جشن مي گيرند و آن را از اعيادديني به حساب مي آورند.كم ترين اثر اين تلاش ها آن بود كه مردم باور كنند امام حسين (ع) از دين بيگانه بوده است . امام حسين (ع) با آينده نگري ، پديد آمدن چنين فضاي آلوده و مسموم را به خوبي پيش بيني كرده بود؛ لذا در وصيتنامه سياسي ـ الهي اش پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد بر اين مسئله تاكيد مي كند:

«و أني لم اخرج اشراً و لابطرا و لا مفسدا و لا ظالماً انّما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدّي (ص) اريد أن آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدّي و ابي علي بن ابي طالب ؛ من نه از روي خودخواهي يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از مدينه خارج مي گردم ، بلكه هدف من امر به معروف و نهي از منكر است و خواسته ام از اين حركت ، اصلاح مفاسد امت و زنده كردن سنت پيامبر(ص) و راه و رسم پدرم علي بن ابي طالب است ».

پيشوايان دين بعد از شهادت امام حسين (ع) فعاليت وسيعي به راه انداختند وحكيمانه ترين چاره انديشي ها را به كار بستند تا توطئه خطرناك دشمن را خنثي كنند.اين رسالت با سنت روضه خواني عزاداري و زيارت كربلا دنبال شد. وصيت امام محمد باقر (ع) به اقامه عزاداري در مني در ايام حج و سفارش امامان دين به رفتن زيارت امام حسين (ع) و از نظر پاداش آن را با حج برابر دانستن يا برتر فرض كردن آن بر حج ،

انشاي زيارتنامه ها در ماندگاري و اسوه سازي قيام عاشورا نقش داشته اند.

ابوهارون مكفوف مي گويد: من روزي به محضر امام جعفر صادق (ع) شرفياب شدم . حضرت به من فرمود: شعري در رثاي حسين (ع) بخوانم . من شروع كردم به خواندن . امام فرمود: اين طور نه ، همان گونه كه در بين خود و در كنار قبر امام مرثيه سرايي مي كنيد بخوان ، يعني با سوز و گداز بخوان . من خواندم و امام گريست . در آخر حضرت مطالبي درباره ثواب و پاداش روضه خواني و سوگواري فرمودند، از جمله اين كه هر كس در رثاي حسين شعري بخواند و ده نفر را بگرياند بهشت جاي اوست .

در حديثي از امام رضا (ع) نقل شده كه فرمود: همانا روز شهادت امام حسين قلب ما را مجروح و اشك ما را روان ساخت ، عزيز ما را در سرزمين «كرب و بلا» خوار كرد و تا قيامت براي ما اندوه و بلا بر جاي گذاشت ، پس بايد گريه كنندگان بر انسان مظلومي چون حسين بگريند... فرمود «چون ماه محرّم فرا مي رسيد، ديگر پدرم خندان ديده نمي شد و از روز اول محرم تا دهم مرتب غم و اندوهش بيشتر مي شد. روز عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه او بود و پيوسته مي فرمود روزي است كه حسين كشته شد...»حضرت فرمود: «گريه كنندگان بر امثال حسين بايد گريه كنند و گفت پدرم از زمان حلول محرّم مرتب گريه مي كرد تا روز دهم و اين روز اوج مصيبت و غم و اندوه او بود، روزي كه حسين (ع) كشته شد». امام زمان (عج ) در سوگنامه مفصلي منسوب به حضرت در فرازي از آن مي فرمايد:

«جد بزرگوارم ، هر چند روزگار مرا از تو دور كرده و در كربلا نبودم كه با دشمنانت نبرد كنم ، اما هر صبح و شام در سوگ تو عزادارم و به جاي اشك بر مصيبت تو خون مي گريم ».

تمام اين مقدمات ، زمينه سازي براي جاودانه كردن حادثه كربلا و همراه ساختن شيعه با اهداف قيام عاشورا بوده است . در زيارت عاشورا كه بيانگر اهداف امام حسين و بهترين وسيله ارتباط امت به امام شان است به خوبي فلسفه سياسي اين قيام را مي يابيم :

«بأبي انت و امّي لقد عظم مصابي بك فاسئل الله الذي اكرم مقامك و اكرمني بك َ ان يرزقني طلب ثارك مع امام ٍ منصور من اهل بيت محمّدٍ؛ «پدر و مادرم فداي تو باد، تحمل حزن و مصيبت تو بر من (و تمام شيعيان ) به سبب ظلم و ستمي كه بر شما رفت ، دشوار است پس از خدايي كه مقام تو را گرامي داشت ، و مرا هم به سبب تو عزت بخشيد درخواست مي كنم كه روزي من گرداند تا با امام منصور از اهل بيت محمد (ص) -امام عصر (عج ) - خون خواه تو باشم ».

در اين نگاه ، نهضت حسيني به صورت يك ثار دايم مطرح است ثاري كه يك شيعه بايد در هر زمان و در هر مكان در گرفتن آن اهتمام ورزد يعني در مبارزه پيگير حق و باطل ، قيام عاشورا يك قيام اسوه است و چنان تصوير شده كه گويي همه اهل باطل دراين خون ريزي نقش داشته اند و بايد از آنان انتقام گرفت . پس عزاداري تبعيت از سيره پيشوايان دين است . شيعيان امام حسين و هر كسي كه براي انسان شرافتي و عظمتي قايلند همه ساله قيام عاشورا و شهادت سالار شهيدان را با برپايي عزاداري گرامي ، و خلوص خويش را با گريه و سوگواري بر مصيبت جانگداز كربلائيان ابراز مي دارند.

امام صادق (ع) اين مجالس را دوست مي دارد، فرمود: «ان ّ تلك المجالس احبّها فاحيوا امرنا فرحم الله من احيا امرنا؛ من اين مجالس را دوست مي دارم ، پس امر ما رازنده نگه داريد، خداوند رحمت كند كسي را كه امر ما را زنده مي كند». اگر امام (ع) اين مجالس را دوست مي دارد شركت كنندگان در آن را نيز مورد محبت قرار مي دهد. محبت امام صادق (ع) اكسير زندگاني است .