بازگشت

سابقه گريه


مي توان گفت پيشينه گريه ، به سابقه وجود بشر است . زيرا هنگامي كه آدم ، به زمين آورده شد، به دليل دوري از بهشت و ترك فرمان (اولي ) چندين سال گريست تا اينكه با راهنمايي خداوند توبه اش پذيرفته شد: «فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم .» آدم پس از دريافت كلماتي از سوي خداوند توبه كرد و خداوند توبه اورا پذيرفت . زيرا او توبه پذير و بخشنده است . حضرت ابراهيم هنگامي كه همسر وفرزندش اسماعيل را در سرزميني چون مكه بي آب و علف تنها گذاشت ، وقت خداحافظي بسيار گريست .

و قرآن مي فرمايد كه حضرت يعقوب در فراق فرزندش شب و روز آرام نداشت ،آنقدر به ياد يوسفش گريست تا نابينا گشت و چشمانش سفيد شد:

(و تولي عنهم و قال يا اسفي علي يوسف و ابيضت عيناه من الحزن فهو كظيم )؛و از آنها رو برگرداند و گفت : «افسوس بر يوسف » و چشمان او از اندازه سفيد شد، اما خشم خود را فرو مي برد.»

(قالوا تاللّه تَفْتَؤا تذكر يوسف حتي تكون حرضاً او تكون من الهالكين )؛ گفتند:به خدا قسم تو آن قدر از يوسف ياد مي كني تا در آستانه مرگ قرار مي گيري و هلاك مي شوي .

در مقابل يوسف ِ پيامبر نيز وقتي با توطئه همسرِ عزيزِ مصر بر سر دو راهي ِ آلوده دامني و به زندان افتادن ، اسارت را پذيرفت ، در زندان به سبب دوري از پدر، به قدري گريه كرد كه به فرموده امام صادق (ع) ساير زندانيان ناراحت شدند و از او خواستند كه يا شب گريه كند يا روز، تا آنان در يكي از اين دو زمان به آسايش و استراحت بپردازند. اين شواهد نشانگر اين نكته است كه گريه و عزاداري به دليل دوري و از دست دادن عزيزي محبوب ، سابقه اي ديرين دارد و مورد نهي و نكوهش نيست ، بلكه پيامبران الهي نيز به گونه اي آن را ابراز كرده اند.