بازگشت

هماهنگي با فطرت


اگر چه ريشه هاي شادي و گريه در انسان روشن نباشد، اما به طور طبيعي ، غمگين شدن و افسردگي در درجه اي متفاوت به نسبت انسان ها سبب روان شدن اشك مي شود،بنابراين آنچه تجربه نشان مي دهد اين است كه ابراز تأثّر به وسيله گريه يا ابراز شادي به وسيله خنده ، از نشانه هاي تعادل روحي انسان است . به گونه اي كه اگر فردي نگريد و نخندد، مي توان روان او را نا متعادل توصيف كرد. انسان هايي كه با گريه و خنده ، غم ها و شادي ها ي خود را بروز مي دهند، از سلامت جسمي و روحي بيشتري و از نشاط و تحرك بهتري ، در صحنه زندگي برخوردارند.

در منابع ديني به اين نكته فطري انسان توجه شده است : «بكاء العيون ، وخشية القلوب من رحمة اللّه تعالي ؛ گريه چشم ها و ترس قلب ها از نشانه هاي رحمت خداوندي است و در مقابل گريه نكردن و قلبي بي رحم داشتن ، نشانه بدبختي انسان معرفي شده است .

پيامبر (ص) مي فرمايند: «من علامات الشقاء: جمود العين قسوة القلب ؛ از نشانه هاي بدبختي و شقاوت ، جمودِ چشم و قساوت ِ دل است .»

بنابراين تجسم مظلوميت كساني كه مورد علاقه انسان هستند، بلكه به ياد آوردن خاطره حماسه عاشورا، عواطف انسانهايي را كه فطرتي پاك داشته باشند، تحت تأثير قرار مي دهد، زيرا دريافت بدي ظلم و خوبي عدالت امر عقلي و فطري است . در نتيجه تشكيل مجالس عزاداري ريشه در فطرت انسان دارد.