بازگشت

ايجاد معنويت در جامعه


مهمترين اثري كه بر برگزاري مجالس عزاداري مترتب است ، اين است كه جامعه انساني كه در پي مشكلات خويش از معنويت و صفاي باطن دور گشته است ، لااقل براي مدتي حال و هواي ديگري بيابد و شيعيان در مدتي از زمان در جوي از معنويت و صفا قرار مي گيرند و سبب زنده سازي و احياي دل و تقويت ترس و اميد به رحمت الهي مي گردد تا در پي آن جامعه به سوي اصلاح و سازندگي معنوي و مادي ناب به پيش رود. بنابراين آنان كه به درستي و با خلوص نيت به عزاداري مي پردازند، پس از گذشت و تكرار اين معنويات ، شخصيتي خدايي پيدا مي كنند و بينش و معنويت آنان رشدي غير قابل انكار،پيدا خواهد كرد.

كنجكاوي جوانان و نوجوانان درباره برگزاري اين مراسم ، و دريافتن آنان ، دليل برگزاري مراسم سوگواري و در نتيجه رسيدن به اهداف امام حسين (ع) و شناخت شخصيت آن حضرت ، بدون اراده ، تأثيري عميق در دل خواهد گذاشت .

اگر نظر روان شناختي به انسان بيفكنيم ، خواهيم ديد دو عامل عمده در رفتار آگاهانه ما مؤثرند:

1 - عامل شناخت و معرفت : وقتي انسان مطلبي را بفهمد و بپذيرد، قطعاً شناخت در رفتار او تأثير بسزايي خواهد گذاشت و عملي ماندگار خواهد بود كه مبتني بر شناخت حقيقي باشد.

2 - عامل احساسات و تمايلات : شايد عامل ديگري كه در رفتار ما بيشتر از شناخت تأثير دارد، عامل انگيزه و به تعبير ديگر احساسات ، تمايلات ، گرايش ها و ميل ها باشد.

هرگاه رفتار انسان ها را تحليل مي كنيم در مي يابيم كه عامل اصلي در برانگيختن انسان نقش اساسي داشته است كه عامل انگيزه و تمايل و احساسات است . بعد از شناخت ِ حركت ِ سيد الشهداء (ع) و نقش مهم آن در سعادت انسان ها، متوجه مي شويم كه تنها شناخت ، حركت آفرين نيست ، اما به ياد آوردن آن خاطره در مراسم سوگواري مارا به پيمودن راه آنان و الگو قرار دادن آنان وا مي دارد.

براي روشن شدن اثر تجسم در عمل به اين نكته دقت كنيم : وقتي خداوند به موسي فرمان داد: (و واعدنا موسي ثلاثين ليله ) اراده و وعده خدا اين بود كه موسي سي شب در كوه طور با خدا مناجات كند ولي دوباره با جمله (و اتممناها بعشر)، ده روز ديگر به آن افزوده شد. مردم از اين ده روز خبر نداشتند و سامري از اين فرصت استفاده كرد و آن گوساله را ساخت و مردم را به پرستش آن دعوت كرد و گفت : (هذا الهكم و اله موسي ) اين خداي شما و موسي است ، بسياري از بني اسرائيل به حرف هاي هارون گوش نكرده و در مقابل گوساله سجده نمودند. خداوند به موسي وحي كرد كه در ميان قومت چنين واقعه اي رخ داده است . بعد از گذشت ده روز موسي برگشت و تا ديد مردم گوساله مي پرستند، عصباني شد. به گونه اي كه الواح را به كناري پرتاب كرد:

(و القي الالواح و اخذ برأس اخيه يجره اليه ) الواح را به كناري انداخت و سر برادرش - هارون - را گرفت و با عصبانيت به سوي خود كشيد و او را بازخواست كرد: چرا اجازه دادي مردم گمراه شوند؟»

منظور توجه به اين نكته است ، وقتي وحي آمد كه اي موسي قومت گوساله پرست شده اند، آثار غصب در او ظاهر نشد، اما زماني كه بازگشت و ديد كه آنان گوساله مي پرستند، برآشفت و نتوانست تحمل نمايد.

مراسم سوگواري سبب گريستن و باعث تحريك ِ احساسات مي شود، به گونه اي كه دانستن و خواندن چنان اثري ندارد. بنابراين تنها بحث و بررسي عالمانه واقعه عاشورا نمي تواند، نقش عزاداري را ايفا كند، بلكه بايد در اجتماع صحنه هايي به وجود آيد كه احساسات مردم را تحريك نمايد.