بازگشت

آيا هيچ آفتي عزاداري را تهديد مي كند؟


جواب :

مع الاسف ، جواب اين پرسش مثبت است و اين سنت مهم و سازنده را، آفاتي تهديد مي كند كه به اهم آنها اشاره مي شود:

1ـ موضوعيت يافتن

از آفت هايي كه سنت عزاداري را تهديد مي كند، اين است كه از محتوا خالي شود و جنبه موضوعيت پيدا بكند، به اين معنا كه برگزاركنندگان ، براي نشان دادن چهره مذهبي از خود و يا براي رقابت با مسجد يا هيئت ديگر، اقدام به برقراري مراسم كنند. در اين صورت ، جنبه آدابي مراسم ، بر جنبه واقعي و لازم آن پيشي مي گيرد و چندان اثر تربيتي ،سياسي و فرهنگي و... بر آن بار نخواهد شد، جز اين كه باعث سرگرمي و گذراندن عمر شود. بنابراين ، براي جلوگيري از اين آفت ، توجه بيشتر به جنبه ابزاري و كاربردي مراسم كه روح آن را تشكيل مي دهد، لازم مي نمايد تا جبنه سازنده آن حفظ شود و آثار مثبتي برآن بار گردد و به عنوان يك عادت صرف اجتماعي با آن برخورد نشود، زيرا عملي كه به صورت عادت در آيد، خالي شدن از محتوا آن را تهديد مي كند.

2 ـ برداشت منفي از عزاداري

از آفت هايي كه مراسم عزاداري را تهديد مي كند، برداشت منفي از مراسم عزاداري است ؛ يعني از مظلوميت و گرفتاري هايي كه براي امام حسين (ع) و اهل بيتش آمده ، چنين نتيجه بگيريم كه پس ما كه رهرو او هستيم ، بايد كاري بكنيم كه مظلوم واقع شويم . به دنبال گرفتاري بگرديم و از آن خوشمان بيايد و يا اگر ستم گري آن را بر ما تحميل كرد، با چهره باز آن استقبال كنيم بي آن كه با ستم گر مبارزه نماييم . در صورتي كه گرفتاري ها و مصيبت هايي كه براي امام حسين (ع) پيش آمده ، تحميلي از سوي دشمن بر آن حضرت بوده است ، آن هم به جهت قيام امام (ع) در برابر دستگاه ستم گر، نه از روي ضعف و زبويي . از علت هاي عزاداري ، اين است كه از مبارزه هاي امام (ع) درس بگيريم و با ستم و ستم گر مبارزه نماييم ، ولي اگر بخواهيم از اين مراسم ها نتيجه تيره و تاري از زندگي بگيريم و تن به تاريكي ها و تيرگي ها بدهيم ، خود انحرافي از اين واقعه مهم است . بايد بدانيم كه مظلوميت امام حسين (ع) شجاعانه بوده است ، نه زبونانه . به عبارت ديگر، معناي راستين مراسم عزاداري ، اين است كه اگر مانند امام حسين (ع) در برابر ظلم و ظالم ايستادي ـ كه بايد بايستي ـ و تن به ذلت ندادي ـ كه نبايد بدهي ـ و در اين راه متحمل مشكلاتي شدي ، چون امام حسين (ع) صبور و بردباري باش و براي گريز از مشكلات ، هدفت را از دست ندهي ، نه اين كه سختي ها را تحمل كني و هر چه ستمگر گفت ، بي آنكه مبارزه اي كني ، پذيرا شوي و عزاداري براي امام حسين (ع) را توجيهي براي زبوني هاي خود قرار بدهي . اين آفت در واقع مراسم عزاداري را كه عاملي بيدارگر و ضد ستم است ، به عامل تخدير كننده تبديل مي كند.

3 ـ افراط و تفريط

نهضت امام حسين (ع) داراي ابعاد مختلف عاطفي ، سياسي ، اجتماعي و حماسي و... است . براي استفاده شايسته از اين نهضت ، بايد به همه ابعاد آن توجه يكسان شود تا جامعه پيرو امام حسين (ع) ، از تعادل و توازن برخودار باشد. از آفت هايي كه مراسم عزاداري را تهديد مي كند، اين است كه در بعدي از نهضت زياده روي و در بعد ديگر آن كوتاهي گردد؛ مثلاً به بعد عاطفي آن بيش از حد توجه شود كه در اين صورت ما ملتي عاطفي ، هيجاني و اهل اشك و آه خواهيم بود، امام از داشتن جامعه اي با بينش سياسي و انقلابي و آگاه به زمان و تحليل كننده اوضاع محروم خواهيم شد، و يا فقط به بعد انقلابي و سياسي آن بيش از اندازه توجه شود و به بعد عاطفي آن كوتاهي گردد كه در اين صورت ما ملتي داري بينش سياسي و تحليل كننده اوضاع و اهل مبارزه ، اما بي روح لطيف ،عاطفي و ايثارگر خواهيم بود. مع الاسف ، در طول تاريخ مراسم عزاداري ، بين ابعاد گوناگونش در نوسان بوده است در اوضاعي بيش از اندازه به بعد عاطفي آن و در اوضاعي هم بيش از اندازه به بعد انقلابي و سياسي آن پرداخته شده و درباره بعد عاطفي آن كم توجهي شده است . در صورتي كه بايد بين همه ابعاد نهضت ، توازن و تعادل برقرار كرد.هم اشك ريخت و گريه كرد و مرثيه خواند و هم از سياست ، مبارزه و حماسه گفت .

4 ـ خرافات

از آفت هايي كه مراسم عزاداري را تهديد مي كند و اگر در برابر آن هوشيار نباشند،ممكن است كل هدف را از اين مراسم مخدوش كند، ورود خرافات در اين مراسم است و اين خرافات ، گاه با نقل خبرهايي كه هيچ سند و مدرك درستي ندارد، انجام مي گيرد.و گاه با زبان حال هايي كه نقل مي شود، خود را نشان مي دهند. بخشي از مصيبت ها و مرثيه ها، زبان حال سراينده اشعار و يا ذاكر مصيبت ، و برداشت و تفسير آنان از وقايع تاريخي است كه نقل مي شود. آنچه انكار نكردني نيست ، تأثير بينش و خصوصيات روحي و مشكلات شخصي و اجتماعي سراينده و يا ذاكر مصيبت ، در چگونگي تفسير ترسيم صحنه هاي تاريخ است ، در صورتي كه آن ، بيش از زبان حال يك تصوير و تفسيرفردي نيست و به مرور زمان به صورت واقعيّات پيش آمده و يك حادثه تاريخي در نزدتوده مردم تلقي مي شود. به عنوان مثال ، وقتي علي اكبر (ع) به ميدان مي رود، سراينده ياذاكر چنين تصوير مي كند كه اگر مادرش در آن لحظه حاضر بود چه مي گفت و چگونه باجوانش برخورد مي كرد و چه حرف هايي به او مي زد. مسلماً درباره اين كه اگر مادرش حاضر مي بود، چه مي گفت ، به فرهنگ و آداب و رسوم محيط اجتماعي و خانوادگي سراينده ، مربوط است ؛ يعني ، بنابر فرهنگ فردي و اجتماعي سراينده و ذاكر مراثي ،هنگامي كه مادري جوانش به ميدان جنگ مي فرستد و يا مي بيند كه جوانش به ميدان جنگ و يا به سفر دور و دراز مي رود، اين كه با او چه حرف هايي را در ميان مي گذارد، اوهمين برخورد را براي زبان حال به تصوير مي كشد و به مادر علي اكبر (ع) نسبت مي دهد.در صورتي كه ممكن است ، اين تصوير به كلي نادرست باشد؛ چه اين كه هم فرهنگ و روحيات هر قومي با فرهگ و روحيات قوم ديگر متفاوت است و هم شخصيت و خصوصيات روحي هر فرد با فرد ديگر. اين اختلاف ، موجب اختلاف در برخورد با حوادث ناگوار و مشكلات مي گردد. بعضي از اين خرافات ، هم عملي است كه به رفتار و اعمال مربوط مي شود و پايه صحيحي براي آن منصور نيست ؛ مثل حمل عَلَم عريض و طويل كه به شكل صليب مسيحي هاست . در روي بازوهاي اين علم كذايي ، اشكالي از خورشيد،كشكول ، تبرزين ، كبوتر و اژدها و... نصب شده و بر سر علم هم چند زنگوله آويزان كه مفهوم درستي از اين اشكال و اشيا فهميده نمي شود. در صورتي كه علم به معناي علامت و نشانه (پرچم ) و حمل آن در ميدان جنگ ، مرسوم بوده است . در آن زمان به هنگام جنگ ، پارچه اي را به رنگ دل خواه يا طبق قرارداد، بر چوب بلندي مي بستند و آن را دردست پرچمدار كه از شجاع ترين نيروهاي رزمي بود، مي دادند و جنگ جويان با ديدن آن موقعيت دوست و دشمن را تشخيص مي دادند. اگر بنا بود كه علم هاي آن زمان ، مثل علم هايي باشد كه امروزه در بعضي از مراسم عزاداري حمل مي شود، چندين نفر از نيروي رزمنده را از انجام وظيفه باز مي دارد.

امروزه ما شيعيان ، در برابر چشم ميليون ها بيننده در سراسر جهان قرار داريم ، چه بسا اين مراسم به وسيله ماهواره ها به سراسر جهان نشان داده مي شود. انجام اين گونه برنامه ها براي ناظران جهاني پرسش برانگيز است . ما بايد جواب قانع كننده و معقولي براي كارهاي خود داشته باشيم ، تا باعث جذب آنان به فرهنگ خود بشويم ، نه آن كه كارهايي انجام بگيرد كه موجب توهين به ملت و مكتب ما در انظار جهاني بشود.استدلال هاي ما بايد از محدوده درون مكتبي ، فراتر برود و براي هر ناظر منصف و بي طرف جهاني قانع كننده جذاب باشد.