بازگشت

آيا عزاداري ارضاي حس خون خواري نيست ؟


بعضي ها مي گويند: «در كشور مسيحي ، در هر كوي و برزن ، در هر گوشه و كنار،پيكره اي از مسيح (ع) را بر صليب مي بينيد كه از بدن او خون روان است . چه تعمدي است كه اين حادثه را كه دو هزار سال پيش روي داده ، هر روز و هر لحظه و در هر گذر از نو زنده سازند و در انظار همگان بگذارند. آيا اين ارضاي حس ّ خون آشامي انسان ها نيست ؟ بسياري از مراسم مذهبي ديگران نيز از اين قبيل است ، مانند كاهنان بودايي كه خود را در آتش مي سوزانند و تيغ زني و سينه زني و نظاير آن .»

پاسخ

1 ـ دفاع از عمل مسيحيان و مراسم بودائيان را ـ اگر دفاعي داشته باشند ـ به خودشان واگذار مي كنيم و اما مسئله سينه زني ارتباطي به ارضاي حس ّ خون آشامي ندارد، بلكه از عواطف و احساسات انساني سرچشمه مي گيرد. توضيح اين كه وقتي مصيبتي سنگين بر انسان وارد مي شود، به طور طبيعي گريه مي كند، ناله و شيون سر مي دهد و به سر و صورت خود مي زند. اين يك واكنش طبيعي و پيش بيني شده براي انسان در برابر حوادث ناگوار است كه البته براي تخليه فشارهاي روحي و كاسته شدن با رغم و اندوه مفيد است . جامعه ما كه براي امام حسين (ع) عزاداري مي كند و در عزاي آن حضرت سينه مي زند، مي خواهد خود را شبيه به مصيبت ديدگان اصلي درآورد و در غم آنان خود را شريك نمايد. روشن است كه اظهار هم دردي از سوي ديگران ، يكي ازنيازهاي طبيعي و روحي انسان هاي مصيبت ديده است . انسان مصيبت ديده وقتي مي بيند كه ديگران در غم او شريكند و همانند او اشك مي ريزند و به سر و سينه مي زنند و يا چهره اي حزن آلود گرفته و لباس سياه براي هم دردي به تن كرده اند، دلش تسلّي مي يابد و از بار غم او كاسته مي شود، زيرا ديگران هم با اظهار هم دردي ، سهمي از بار غم او را به دوش مي كشند. سرچشمه سينه زني چنين است نه آن كه ارضاي حس ّ خون آشامي باشد.

2 ـ بر فرض كه چنين حسّي در انسان وجود داشته باشد و سينه زني هم هيچ مبنايي جز ارضاي اين حس نداشته باشد، خواهيم گفت كه بعضي از كارهاست كه موجب تخليه اين حس مي شود. هم چنان كه روان شناسان و علماي علوم تربيتي معتقدند كه از جمله فوايد ورزش ، تخليه حس ّ جنگ طلبي و ستيزه جويي است . آنان مي گويند كه بشر ذاتاً ستيزه جو و جنگ طلب است و از آن جا كه ارضاي اين حس ّ نمي تواند، بي مانع باشد (زيرا موجب اختلال نظام جامعه و جنگ ويراني مي شود) لازم است كه از راه هاي ديگر كه ضرري به جامعه نمي رساند، اين حس ارضا شود بهترين راه و سالم ترين آن ، رقابت هاي ورزشي است كه سبب تخليه حس ّ ستيزه جويي و تلطيف رواني جامعه مي شود. اگر اين سخن ، صحيح باشد چه اشكالي دارد كه يكي از راه هاي تلطيف روح انسان مراسم عزاداري و سينه زني باشد.

آنچه در اين جا مي توان اضافه كرد، اين است كه اگر سينه زني را گونه اي خود زني بدانيم ، بايد پرسيد، مگر همه خود زني ها بد است ؟ مثلاً در مراسم جشن و شادي ، افراد كف مي زنند و معلوم است كه كف زدن نوعي خود زني است . اگر ايراد كننده بگويد كه خنديدن و كف زدن ، تخليه هيجان هاي پديد آمده از شادي است مي گوييم كه سينه زني و گريه كردن هم تخليه هيجان هاي ناشي از احساس غم و اندوه است . هر توجيه و تفسيري كه در مورد شادي ها گفته شود، در مورد غم و اندوه ها هم به گونه اي مي توان گفت .