بازگشت

روايي


به جهت اهميتي كه حادثه كربلا در تاريخ اسلام داشته ، ائمه اطهار (ع) هميشه درپي احياي آن بودند و تلاش مي كردند كه ياد و نام اين واقعه را در تاريخ نگاه دارند، تا مجاهدان و ستم ستيزان را الهام بخشد و مظلوميت اهل بيت (ع) را در تاريخ بنمايد. اين تلاش در مقابل كوشش دستگاه هاي ستم گر حاكم ، براي محو نام و ياد اين حادثه عظيم بوده است . به چند روايت از ائمه (ع) براي نمونه اشاره مي كنيم :

1ـ دعبل خزاعي مي گويد: در يكي از روزهاي (دهه اوّل محرم ) نزد امام رضا (ع) رفتم كه آن حضرت محزون و غمگين در ميان اصحابش نشسته بود، وقتي كه ديد من رو به سوي او مي روم ، فرمود: آفرين بر تو اي دعبل ، آفرين بر كسي كه با دست و زبانش ما را ياري مي كند. پس از آن جايي از برايم در كنارش باز كرد و فرمود: دوست دارم كه شعري ـ درباره مصائب اهل بيت ـ بخواني چون اين روزها روز حزن و اندوه ما اهل بيت و ايام شادي دشمنان ما به خصوص بني اميه است . اي دعبل ، هركس بگريد يا بگرياند، اگر چه يك نفر را، اجرش با خدا خواهد بود. اي دعبل ، هر كس براي مصيبت هايي كه دشمنان برما وارد ساخته اند، اشك بريزد، خداوند او را در قيامت با ما محشور خواهد كرد و در گروه ماخواهد بود. اي دعبل ، هركس بر مصيبت هاي جدّ ما حسين بگريد، بي شك خداوند گناهانش را خواهد بخشيد.

از روايت استفاده مي شود، شيعياني كه طبع شعري داشتند، در رثاي امام حسين (ع) شعر مي سرودند و اين كارشان مورد تأييد و تشويق امام رضا (ع) قرارگرفت .

2ـ ريّان بن شبيب (دايي معتصم عباسي ) نقل مي كند كه روز اوّل محرم بر ابوالحسن الرضا (ع) وارد شدم ، به من فرمود: اي پسر شبيب آيا روزه داري ؟ گفتم : نه .فرمود: اين همان روزي است كه حضرت زكريا (ع) پروردگار خود را خواند و از او درخواست ذريّه اي پاك كرد، خداوند دعاي او را مستجاب نمود و فرشتگان را امر فرمود، موقعي كه او در محراب نماز ايستاد، به او ندا كنند كه : (إن ّ اللهَ يُبَشِّرُك َ بِيَحْيي ) خدا تو را به فرزندي كه نام او يحيي است بشارت مي دهد. پس هر كه امروز را روزه بگيرد و خدا را بخواند خدادعاي او را مستجاب مي كند، چنان كه دعاي ايّوب (ع) را مستجاب كرد. سپس فرمود: اي پسر شبيب ، محرم آن ماهي است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ، به احترام آن جنگ كردن و خون ريزي را حرام مي شمردند و اين امت نه حرمت ماه حرام را شناختند و نه احترام پيامبر خود را نگه داشتند، در اين ماه فرزندان او را كشتند و زنان او را اسير كردند و زندگي او را به غارت بردند، خدا هرگز آنان را نيامرزد. اي پسر شبيب ، اگر براي چيزي گريه مي كني ، براي حسين بن علي (ع) اشك بريز، چه اين كه او را مانند گوسفند سر بريدند و نيز هيجده نفر از مردان اهل بيتش را كه در روي زمين همانندي برايشان نبود، همراه او به شهادت رساندند و آسمان هاي هفت گانه و زمين ها بر او گريستند... اي پسر شبيب پدرم از پدرش و او از جدش روايت كرد كه چون جد من حسين (ع) به شهادت رسيد،آسمان خون و خاك سرخ باريد. اي پسر شبيب ، اگر براي امام حسين (ع) گريه كني ، به اندازه اي كه اشك بر گونه ات روان گردد، خداوند همه گناهان تو را مي بخشد؛ كوچك باشد و يا بزرگ ، كم باشد يا زياد. اي پسر شبيب ، اگر بخواهي بي گناه بر خداوند وارد شوي ، پس حسين (ع) را زيارت كن و اگر بخواهي در كاخ هاي بلند بهشت با محمد (ص) و آلش جاي گيري ، پس بر كشندگان حسين (ع) لعنت فرست . اي پسر شبيب ، اگر خوشحال مي شوي كه در درجات بلند بهشت با ما باشي ، پس براي اندوه ما اندوه ناك و براي شادي ما شادباش و دوستي ما را از دست مده ...

امام رضا (ع) بعد از بيان اهميت ماه محرم و حرمت آن در دوران جاهليت به شهادت امام حسين (ع) و يارانش در اين ماه اشاره مي كند كه بر رغم اين كه مشركان در دوران جاهليت براي اين ماه حرمت مي دانستند، افرادي كه خود را مسلمان مي شمردند،حرمت اين ماه را رعايت نكردند و دست ناپاك خود را به خون امام حسين (ع) و يارانش آغشته كردند. گاه امام (ع) به مقام و منزلت كساني كه براي امام حسين (ع) محزون شوند و اشك بريزند، اشاره مي كند و با بيان ارزش هاي معنوي ، شيعيان را به اين كار تشويق مي كند.

3ـ امام صادق (ع) به عبدالله بن حماد بصري فرمود: به من خبر رسيده كه گروهي از مردان و زنان از اطراف كوفه و غير آن در نيمه شعبان كنار قبر امام حسين (ع) مي آيند و براي آن حضرت نوحه سرايي مي كنند و بعضي هم در كنار قبرش قرآن مي خوانند و بعضي كيفيت شهادت امام حسين (ع) و يارانش را شرح مي دهند و عده اي نوحه گري مي كنند. گفتم : بله فدايت شوم ، چنين است . من در بعضي از اين مجالس كه فرموديد،حضور يافته ام . امام فرمود: ستايش خدايي را كه قرار داد در ميان مردم كساني را كه به نزدما مي آيند و ثناي ما را مي گويند و براي ما نوحه مي خوانند.

از روايت استفاده مي شود كه شيعيان اطراف كوفه ، به انگيزه ايمان ديني و براي عشق و محبت به امام حسين (ع) و نفرت از كشندگانش ، ساليانه براي آن حضرت در نيمه شعبان مراسم عزاداري و مرثيه خواني به راه مي انداختند و به شرح ماجراي كربلا مي پرداختند. اين خبر به گوش امام صادق (ع) رسيد و امام (ع) آنان را تشويق كرد و از اين كه داري چنين شيعياني است ، خداوند را مورد حمد و ستايش قرار داد.

در روايات ديگر، ائمه (ع) شاعران اهل بيت (ع) را كه در رثاي امام حسين (ع) مرثيه مي سرودند، تشويق مي كردند. روايات در اين باره فراوان است و به جهت رعايت اختصار، به همين اندازه بسنده مي كنيم .

در كنار عزاداري هاي خود جوش مردم و تشويق ائمه (ع) بعضي از امامان (ع) ،مانند امام سجاد (ع) كه خود شاهد صحنه ناگوار و خون بار واقعه كربلا و ماجراهاي بعد از آن بود، براي زنده نگه داشتن ياد و نام شهيدان و براي جلوگيري از فراموش شدن آن واقعه ساليان دراز عزادار بود و به اندك مناسبتي اشك از ديدگانش جاري مي شد؛ ازامام صادق (ع) روايت شده كه : امام زين العابدين (ع) چهل سال در مصيبت پدرش گريه كرد، در حالي كه روزها روزه دار و شب ها به عبادت بيدار بود و چون افطار مي شد و غلام آن حضرت آب و غذا برابر او مي نهاد و مي گفت ميل بفرماييد، آن حضرت مي گفت ، پسر پيغمبر گرسنه و تشنه كشته شد و پيوسته اين سخن را مي گفت و مي گريست ، تا آب و غذابا اشك چشمش مخلوط مي شد، همواره به اين حال بود تا از دنيا رفت . غلام آن حضرت نقل مي كند كه روزي امام سجاد (ع) به صحرا رفت و من از پي او رفتم ، ديدم پيشاني خود را روي سنگ ناصاف و خش گذاشته ، من ايستادم و گريه و ناله او را مي شنيدم و شماره كردم كه هزار مرتبه گفت : «لا إله َ إلاَّ اللهَ حَقّاً حَقّاً لا إله َ إلاَّ اللهَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لا إله إلاَّ اللهَ إيْماناً وَ تَصْدِيْقاً وَ صِدْقاً.» سپس سر از سجده برداشت ، ديدم صورت و محاسنش از اشك چشمش تر شده . گفتم : اي مولاي من ، آيا اندوه شما پايان ندارد و گريه شما خاتمه پذيرنيست ؟ فرمود: واي بر تو، يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم پيامبر و پيامبرزاده بود و دوازده پسر داشت ، خداوند يكي از پسران او را از نظر او دور كرد، از فشار اندوه ، موهاي او سفيد و ازغم كمرش خميد و از گريه ديدگانش نابينا گرديد، در صورتي كه پسرش زنده بود، ولي من به چشم خود ديدم كه پدر و برادر و هفده نفر از اهل بيتم كشته شده و بر روي خاك افتاده اند، پس چگونه غم و اندوه من تمام شود و گريه من كم گردد.

امام سجاد (ع) كه از نسل اوّل واقعه كربلا بود، آن چنان متأثر از اين واقعه بود كه نمي توانست آن را فراموش كند و همواره مسئوليت حفظ نام و ياد آن واقعه را بر دوش خود احساس مي كرد و هميشه با رفتار و اعمالش سعي در احياي نام و ياد شهيدان كربلا داشت ، تا به مرور زمان گرد و غبار فراموشي ، بر روي آن ننشيند.