بازگشت

نقش حماسه عاشورا در ادبيات (شعر) دفاع مقدس


حضور عاشورا در ساليان جنگ تحميلي ، توصيف ناكردني است . در شب هاي عمليات ، ياد شب عاشورا، ذكر و ترنم لب ها بود. نوار سر رزمندگان ، بازوبند نيروها، رمز عمليات و هزاران سمبل ديگر را در ياد آن واقعه آذين بستند و وقايع كوچك و بزرگ آن رويداد، تجسّم عيني يافتند. كودكان ، نوجوانان ، پيرمردان و زنان ياد آن روز را به نمايش آوردند. در وقايع كوچك و بزرگ جنگ ، جز عاشورا تسلّي نبود. مادران داغدار، ياد جوانان حسيني را مرهم درد داشتند. زنان ، ياد همسران شهيدان كربلا را در خاطر مرور كردند و همگان ، مصيبت حسيني را جانمايه هزاران غم و درد نمودند. در تشييع گل هاي خونين ،سرود غم گداز نينوا را نواختند و سرشك ميليون ها هم درد، نه در مصيبت امروز، كه درعزاي تاريخ مظلوميّت فرو ريختند.

رزمندگان وصيت نامه هاي خويش را با ياد نهضت حسيني متبرك مي كردند، از آن درس مي گرفتند، آموزه هاي خويش را باز مي گفتند و تفسير آن حادثه را با زبان روشن و بي تكلّف بيان مي كردند. كم تر پيام و خاطره و وصيت نامه اي از نام و ياد عاشورا، فارغ مي توان ديد. در نگاشته هاي يكي از اين عزيزان مي خوانيم :

«تو اي حسين (ع) اي تو كه معشوقي در مسلخ عشق ،صدها عاشقت را به قربانگاه كشاندي ، اي سيّد الشهدا (ع)كه آخرين شب را از دشمن مهلت خواستي ، نه براي وداع با دنيا، با تمام دنائت ، كه اسفل السافلين ، بلكه براي وصال به عقبي با تمام عظمتش ... امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خويش ساخته اند»

و يا در نوشته اي ديگر مي يابيم :

«خدايا! ما مكتب شهادت را از كسي آموختيم كه فرياد«احلي من العسل » اين انتخابش بر ما الگو گشت ».

به بركت عاشورا، ادبيات جنگ شكل يافت . در شعر و سرود و نقاشي و فيلم و تئاتر جنگ ، حضور عناصر واقعه كربلا محسوس بود. شاعر جنگ مي سرود:



ديروزت اگر رو به قتال آورديم

در پاسخ تو زبان لال آورديم



امروز به خيمه گاه آن دعوت ناب

صد علقمه لبيك زلال آورديم



بدين گونه شعر جنگ از عناصر عاشورا، مدد گرفت . آن حادثه را به روايت آورد و خون در كالبد امت ، تزريق كرد. كربلا، ياد آشنايي بود كه نسل نو را به سوي خود خواند و ذوق و هنر به كمك آن آمد. صحنه هاي خون و پيكار، ياد دشت خونين كربلا را به خاطر آوردند و شاعران سرودند:



دزفول به نينواي خون مي ماند

هر خانه به نخل سرنگون مي ماند



سكوت و قعود مخاطبان حسين (ع)، جانگداز بود و اينك انبوه بسيجيان ، شوق آور نمود. در بيان شعر، لبيك نسل نو ترسيم گرديد. آنان كه در كربلا نزيستند، امّا شور آن ،زيستن و مردني ديگر به آنان داد. آنان گفتند:



كربلا را خبر مرگ سواران سكوت

مردم از حنجره امت ما مي آيد



شور شهادت طلبي را شعر جنگ از كربلا وام گرفت و حادثه عاشورا را در خدمت آن قرار داد. شاعر جنگ ، از صدها و هزاران واقعه كمك مي گرفت كه در آن حادثه رُخ داد و از آن جمله :



از كربلا مي آيند، بي سر، ولي سرافراز

در مكتب حسيني سرها طلايه دارست



از ديدگاه بر در خون مي چكد سراسر

اين آستان خاموش پوشيده از غبارست



حلاج و دار معراج خونين ترين حماسه است

اي خيل نابكاران ، اين قوم سر به دار است



انبوه سر به دار، در پناه آن سر طلايه دار قوّت مقاومت يافت . نبرد طولاني و پر افت و خيز، جز در اقتداي به آن قيام ، غير ميسور بود و اين الگو واتكا، نعمت مبارك براي مقاومت امّت شد. نسل جنگ ، پيام عاشورا را شنيد و در راه آن مايه گذارد. حديث عشق را از سؤال برون دانست و در ميدان بلا، رقص خون كرد و خدا را خوني هاي خويش يافت . او در چهره خميني ، نواي مظلوميّت حسين را مكرر ديد و در پاسخ آن ، اهمال نكرد.شاعران ، اين دريافت را عرضه كردند:



به هوش باش كه تاريخ مي شود تكرار

صدا، صداي حسين است كز جماران است



چاووشان جنگ و جهاد، از: «يك يا حسين ديگر» سخن گفتند و داغداران عاشق ،مرهم زخم هزار ساله را در حضور بي دريغ ، درمان كردند. خون و بوي و ياد و تربت و مزار حسيني ، دل بود و جان ستاند و از خاك گلگون ، ستاره هاي فلك گردون ساخت تا بدرخشد و بمانند: (كل شي ء هالك الاّ وجهه ).

اينك براي امروز و روزهاي ديگر، نبايستي از آن پشتوانه ، غافل شد و در خود، تنيد و از عاشورا بريد. امّت مظلوم ، با مكر و فريب و قدرت و تزوير، درگير خواهد بود و در اوج ناكامي ها، ياد و خاطر حادثه كربلا، بانگ جَرَس غافلان است و اميد بيداران .