بازگشت

عزت و اقتدار حسيني در حماسه عاشورا


اقتدار امام و ياران با وفاي او ايمان و تقواي آنان بود. اتّكال و توجّه به ذات خداوندي و توكّل فقط بر خداوند با ايماني قوي و استوار نقطه اقتدار آنها بوده است . درست است كه از لحاظ عدد و شمار اندك بوده اند، ولي از جهت ايمان و تقوا از مؤمن ترين و پرهيزگارترين افراد بوده اند و كس را نظير و همانند آنان نتوان يافت . امام زير بار ننگ مبايعه و بيعت يزيد نرفت و عزّت خويش را حفظ نمود و فرمود: هَيهات مِنَّا الذِّلَّة ُ؛ ذلت و خواري از ما اهل بيت دور باد. مرگ و شهادت در راه خدا بسيار لذيذتر و گواراتر از خواري و مبايعه و ذلّت است كه يزيد و اطرافيانش براي او و يارانش رقم زده بودند. اينك امام است و خداي او، خاندان پاك شكيباي او، ياران فداكار و نترس و شجاع و دلاور با وفاي او. اگرچه شكست ظاهري نصيب آنان شد، ولي در واقع پيروز شدند و خون بر شمشير پيروز گشت و ننگ ابدي براي طاغيان و استكبار گران باقي ماند و عزّت و سربلندي و شرف براي امام و يارانش تا ابد مستدام و جاودانه ماند، چرا كه گفته شده است آزاد بزي و آزادباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است ، پس چرا ذلّت و سرسپردگي واطاعت و مبايعه . امام با نيروي ايمان قوي اش و با علم به اين كه يزيد فردي دروغگو و دنيا پرست و مادي خواه و عيّاش و حرام زاده است و سرنوشت اسلام و مسلمانان به مخاطره خواهد افتاد و بايد خود امام زعامت امور مسلمين را در دست گيرد از پذيرش مبايعه سر باز زد آن را نپذيرفت ،بلكه با اقتدار و عزّت خويش ايستاد و هرگز تسليم نگرديد و سرانجام نيز پيروز شد و ننگ ابدي و هميشگي براي يزيد و يارانش باقي ماند و عزّت و سربلندي براي امام و يارانش .