بازگشت

فراز اصلي روايت


اصل زيارت عاشوراي معروف ، ذيل اين روايت است و در هر دو منبع پيش گفته ،يكسان نقل شده ، صالح بن عقبه و سيف بن عميرة از علقمه از حضرت باقر (ع).

6- صالح بن عقبه : در كامل الزيارات ، واسطه 27 نقل حديث است علامه خوئي پس از مقدماتي مي نويسد: «...فالرجل من الثقات ».

محدث نوري هم فرموده : «...ذكر نا الامارات الدالة علي مدحه بل وثاقتة ».نشانه هاي وثاقت او را آورده ايم .

7- سيف بن عميرة : در كامل الزيارات ، واسطه بيش از 10 نقل حديث است .

علامه خوئي پس از مقدماتي ، نقل شهيد ثاني در تضعيف او را آورده و فرموده : تضعيف نا موجهي است كه منشأ آن ، توهم واقفي بودن سيف است و از نظر زماني نمي تواند، صحيح باشد، علاوه كه وقف ، منافاتي با وثاقت ندارد بر فرض ، واقفي هم باشد، وثاقتش ثابت است .

8- علقمه بن محمد الحضرمي :

از اصحاب حضرت باقر و ناقل ، متن اصلي زيارت عاشورا است . ظاهراً تنها روايتي كه از او در كتب روايي ما، در دست است ، همين روايت زيارت عاشورا است و جز آن روايت ديگري راوياً و مروياً در دست نيست .

البته برادرش ابوبكر بن محمد الحضرمي كه او هم از رجال كامل الزيارات است و لااقل پنج مورد نقل روايت در آن كتاب دارد، در مجموع منابع روايي ما متجاوز از 124 روايت از وي نقل شده ، اما از خود علقمه جز اين يك مورد، روايت ديگري در دست نيست ، محدث نوري فرموده : «يظهر من الكشي في ترجمة اخيه مدحه ».

از شرح حال برادرش كه در رجال كشي آمده ، ستايش خود علقمه هم فهميده مي شود. و ظاهراً اين سخن اشاره باشد به برخورد علقمه و برادرش ابوبكر از يك سو و جناب زيد بن علي بن الحسين (ع) از سوي ديگر و اينك نقل اين برخورد:

بكار بن ابي بكر حضرمي فرزند همان ابوبكر پيش گفته نقل مي كند كه پدرم و عمويم علقمه وارد شدند بر زيد بن علي (ع) و عمويم علقمه از پدرم بزرگ تر بود، در دو طرف زيد نشستند، اين ملاقات پس از آن بود كه شنيده بودند جناب زيد اعلام كرده : از ما اهل بيت كسي كه قيام مسلحانه نكند، امام نيست .

پدرم ابوبكر كه جري تر و جسورتر بود، از زيد پرسيد: اي ابا الحسين ! به من بگو آيا علي بن ابي طالب در دروان سكوت و خانه نشيني خود، امام بود، يا نبود مگر وقتي كه قيام به سيف نموده و حكومت را به دست گرفت ؟

زيد پاسخ نداد تا سه مرتبه سؤال را تكرار كرد و زيد هم پاسخي نمي داد. ابوبكر گفت : اگر در آن مدت ، علي (ع) امام بود (يعني امامت حضرت به نصب الهي بوده ، نه صرفاً به انتخاب و اقبال مردم ) پس از او هم ، ممكن است كسي امام باشد، گرچه قيام به سيف نكرده باشد و مردم به او روي نياورده باشند ـ اشاره به امام باقر (ع) ـ و اگر در آن مدت امام نبوده و نص و نصبي در كار نبوده ، پس چه چيزي شما را به اين جا كشانده كه زمينه قيام را فراهم كنيد و چه چيزي شما فرزندان علي (ع) را بر غير خودتان فضيلت مي دهد.

«بكار» مي گويد، سخن پدرم كه به اين جا رسيد و با اين لحن تند، با «زيد» سخن گفت . عمويم علقمه از پدرم خواست كه صحبت را تمام و معاتبة زيد را رها نمايد و پدرم ساكت شد.

اين نقل في الجمله متضمن مدح علقمه هست ، هم چنان كه محدث نوري گفت .