بازگشت

چند يادآوري


متأسفانه موضوع عيد دانستن روز عاشورا بعد از حادثه كربلا كه از شيطنتهاي بني اميه بود در ميان گروههايي از مسلمانان نفوذ كرد و باقي و گويا هنوز هم در برخي از بلاد برخي ممالك اسلامي اين سنت سراسر بدعت و ضد ارزش برقرار است.و من عجيب امرهم دعواهم محبة أهل البيت (ع) مع ما يفعلون يوم المصاب بالحسين (ع) من المواظبة علي البر و الصدقة و المحافظة علي البذل و النفقة و التبرك بشراء ملح السنة و التفاخر بالملابس المنتخبة و المظاهرة بتطيب الابدان... من أسباب الافراح و المسرات و اعتذارهم في ذلك بأنه يوم ليس كالايام و انه مخصوص بالمناقب العظام و يدعون ان الله عزوجل تاب فيه علي آدم فكيف وجب أن يقضي فيه حق آدم فيتخذ عيدا و لم يجب أن يقضي حق سيد الاولين و الاخرين محمد خاتم النبيين (ع) في مصابه بسبطه و ولده و ريحانته و قرة عينه و باهله الذين أصيبوا و حريمه الذين سبوا و هتكوا... [1] .

تهذيب الاحكام از شيخ طوسي از امام باقر (ع)

لزقت السفينة يوم عاشوراء علي الجودي فأمر نوح (ع) من معه من الجن و الانس أن يصوموا ذلك اليوم.

و قال ابوجعفر (ع) اتدرون ما هذا اليوم؟ هذا اليوم الذي تاب الله عزو جل فيه علي آدم و حوا (ع) و هذا اليوم الذي فلق الله فيه البحر لبني اسرائيل فاغرق فرعون و من معه و هذا اليوم الذي غلب موسي (ع) فرعون و هذا اليوم الذي ولد فيه ابراهيم (ع) و هذا اليوم الذي تاب الله فيه علي قوم يونس و هذا اليوم الذي ولد فيه عيسي بن مريم (ع) و هذا اليوم الذي يقوم فيه القائم (ع) [2] .

دعائم الاسلام از قاضي نعمان مصري:

عن جعفر بن محمد (ع) انه قال استوت السفينة يوم عاشوراء علي الجودي فأمر نوح (ع) من معه من الانس و الجن بصومه و هو اليوم الذي تاب الله فيه علي آدم (ع) و هو اليوم الذي يقوم فيه قائمنا أهل البيت (ع) [3] .

شفا الصدور از حاج ميرزا ابوالفضل طهراني:

شيخ صدوق از جبله مكيه نقل كرده كه شنيدم از ميثم تمار رضي الله عنه كه فرمود: والله مي كشند اين امت پسر پيغمبر خود را در محرم در روز دهم. و هر آينه اعدا حق سبحانه و تعالي اين روز را روز بركت قرار دهند و همانا اين كار شدني است و پيش گرفته است در علم خداي تعالي و من مي دانم او را به عهدي كه از مولايم اميرالمؤمنين (ع) به من رسيده ـ تا آنجا كه جبله مي گويد: ـ گفتم: چگونه مردم روز قتل حسين را روز بركت قرار دهند پس ميثم بگريست و فرمود: حديثي وضع كنند كه او روزي است كه خداي تعالي در او توبه آدم را قبول كرد ـ با اينكه خداي تعالي در ذيحجه توبه آدم را قبول كرد ـ و گمان مي كنند كه او روزي است كه خداي تعالي يونس را از شكم ماهي بيرون آورد ـ با اينكه خداي تعالي يونس را در ذيقعده از شكم ماهي برآورد ـ و گمان مي كنند كه او روزي است كه سفينه نوح بر جودي قرار گرفت ـ با اينكه استواري سفينه در روز هجدهم ذيحجة بود ـ و گمان مي كنند كه او روزي است كه خدا دريا را براي موسي بشكافت ـ با اينكه اين كار در ربيع الاول بود. [4] .

در مجله الهادي كه سالهاي قبل از پيروزي انقلاب در قم منتشر مي شد شماره دوم سال هفتم در مقاله اي پيرامون عاشورا و روزه يهود در اين روز بحث شده است. نويسنده آن مقاله معتقد است تمام رواياتي كه دلالت بر روزه گرفتن يهوديها در عاشورا دارد جعلي است و اين قبيل روايات در جهت كار بني اميه بوده كه موضوع كربلا و حادثه عاشورا را لوث كنند، وي مي نويسد:

في واقعنا الحاضر لانجد ايّ يهود يصوم في العاشر من محرم او يعده عيدا و لم يوجد في السجلات التاريخية ما يشير الي انهم صاموا في العاشر من محرم او عدوه عيدا... بل اليهود يصومون يوم العاشر من شهر تشرين و هو الشهر الاول من سنتهم في تقويمهم و تاريخهم الا أنهم لا يسمونه يوم عاشوراء بل يوم او عيد كيپور. [5] .

براي بررسي اين مطالب لازم است به مصادر معتبري كه درباره روزه يهود بحث كرده اند رجوع كنيم:

كتاب قاموس مقدس تأليف مستر هاكس آمريكايي:

روزه كفاره: روزه مهم ساليانه اي است كه با آرامي و استراحت و روزه در دهم ماه تشرين يعني پنج روز قبل از عيد خيمه ها نگاه داشته مي شد... كه فعلا اين عيد در دهه اول اكتبر واقع مي شود... [6] .

عاشورا اصلا نام روز دهم محرم نبوده است بلكه روز دهم ماه تشرين بوده است كه يهوديان از جمله يهوديان عرب در آن روز روزه كيپور مي گرفتند...

تشرين نام يكي از ماههاي تقويم يهود كه ماه اول سال عرفي و ماه هفتم سال ديني است و مطابق با قسمتي از سپتامبر و اكتبر فرنگي مي باشد... جشن سال نو در روزهاي اول و دوم تشرين برگزار مي شود يوم كيپور در روز دهم... [7] .

التفهيم از ابوريحان بيروني:

كبور چيست؟ [8] دهم روز است از تشرين وزين جهت گاه گاه او را عاشورا خوانند [9] فاما نام كبور اندر زبان عبري كفاره گناهان است و اين يك روز است كه بر جهودان روزه داشتن فريضه كرده آمد... تو اندازه اين روز بيست و پنج ساعت است و ابتدا كنند روز نهم پيش از آفتاب فرو شدن به نيم ساعت و تمام شود چون آفتاب فرو شود روز دهم و نيم ساعت بگذرد آنگه روزه بگشايند. [10] .

در گنجينه اي از تلمود نيز راجع به روزه روز كيپور مفصل بحث شده است [11] .

الآثار الباقية از ابوريحان بيروني:

تشرين و هو ثلاثون يوما... و في اليوم العاشر منه صوم الكبور و يدعي العاشورا و هو الصوم المفروض من بين سائر الصيام فإنها نوافل و يصام هذا الكبور من قبل غروب الشمس من اليوم التاسع بنصف ساعة الي ما بعد غروبها في اليوم العاشر بنصف ساعة تمام خمس و عشرين ساعة... و صومه كفارة لكل ذنب علي وجه الغلط و يجب علي من يصمه من اليهود القتل عندهم و فيه يصلي خمس صلوات و يسجد فيها... [12] .

سفر لاويان تورات شانزدهم:

و اين براي شما دائمي باشد كه در روز دهم ماه هفتم جانهاي خود را ذليل سازيد و هيچ كار مكنيد... زيرا كه در آن روز كفاره براي تطهير شما كرده خواهد شد و از جميع گناهان خود به حضور خداوند طاهر خواهيد شد... [13] .

ظاهر عبارات اين كتابها مويد همان مطلبي است كه در مقاله مجله الهادي آمده زيرا دهم تشرين با دهم محرم هميشه يك روز نيست بله ممكن است گاهي در يك روز هر دو واقع شوند در صورتي كه ظاهر روايات و مطالبي كه قبلا در اين مقاله آورديم اين است كه يهود همواره در دهم ماه محرم روزه مي گرفتند.

اما با اين وصف نمي توان قضاوت قطعي كرد زيرا خلاف واقع بودن آن همه روايت و گفتارهاي اهل لغت هم بعيد به نظر مي رسد و شايد دو مطلبي كه در ذيل از دائرة المعارف فارسي و از مرحوم علامه حاج ميرزا ابوالحسن شعراني نقل مي كنيم بتواند اين شبهه را دفع و يا دست كم ضعيف كند.

در دائرة المعارف فارسي آمده:

تقويم يهود به سبب قواعد گوناگوني كه براي تنظيم اعياد ديني دارند پيچيده است سال ديني اول نيسان و سال عرفي از اول تشرين آغاز مي شود [14] .

علامه شعراني رحمة الله عليه:

ابوريحان بيروني و بعضي از مفسران كه اهل فن (نجوم) بودند گويند: نسي ء آن بود كه هر سه سال يك بار ماه بر عدد ماههاي سال مي افزودند و آن سال را سيزده ماه مي گرفتند تا ماهها از فصل خود تغيير نكند و محرم كه آغاز سال است منطبق با اول بهار باشد تقريبا چنانكه اكنون رسم يهود است در هر سه سال يك سال را سيزده ماه مي گيرند و ماههاي آنها قمري است از محل خود در فصول شمسي تغيير نمي كند وعرب تقليد يهود مي كردند و بدين عمل قهرا ماهها از جاي حقيقي خود تغيير مي كردند آنكه عمدا حج را از ماهي به ماهي تغيير دهند بلكه اين نتيجه افزودن يك ماه است و گرنه خود آنها همه ماهي را كه در آن حج مي كردند ذوالحجه نبود و اختلاف راويان در آن است كه آيا آن ماه زائد را چه ناميدند صفر يا محرم يا غير آن و آن چندان مهم نيست.... [15] .

قال العلامة الشعراني رحمة الله عليه في حاشية الوافي:

اعلم ان يوم عاشورا كان يوم صوم اليهود و لا يزالون يصومون إلي الآن و هو الصوم الكبير [16] و وقته اليوم العاشر من الشهر الاول من السنة و لما قدم رسول الله (صلي الله عليه و آله) المدينة كان أول سنة اليهود مطابقا لأول المحرم و كذلك بعده إلي أن حرم النسي و ترك في الاسلام و بقي عليه اليهود إلي زماننا هذا فتخلف اول سنة المسلمين عن أول سنتهم و افترق يوم عاشورا عن يوم صومهم و ذلك لأنهم ينسئون إلي زماننا فيجعلون في كل ثلاث سنين سنة واحدة ثلاثة عشر اشهر كماكان يفعله العرب في الجاهلية فصام رسول الله (صلي الله عليه و آله) و المسلمون يوم عاشورا كما كانوا يصومون و قال نحن أولي بموسي منهم الي ان نسخ وجوب صومه بصوم رمضان و بقي الجواز.

و قال في الروض الانف انهم يعني العرب كانوا ينقلونه يعني اول المحرم علي حسب الشهور الشمسية. [17] .


پاورقي

[1] التعجب، کراجکي، چاپ سنگي ضميمه کنز الفوائد، ص 45.

[2] تهذيب الاحکام، ج 4، ص 300.

[3] دعائم الاسلام، ج 1، ص 284.

[4] شفاء الصدور، طهراني، چاپ سنگي، ص 259، وافي، جزء7، ص 14 به نقل از امالي صدوق و علل الشرايع صدوق.

[5] مقاله نگارش استاد حسن توفيق سقاف است.

[6] قاموس مقدس، 427، چاپ 1928 ميلادي.

[7] دائرة المعارف فارسي، ج 2، ص 1651 و ج 2، ص 643.

[8] مرحوم همائي در حاشيه التفهيم گويد: تلفظ اصليش کپور وبا لفظ کفاره عربي يک ريشه دارد.

[9] مرحوم همائي گويد: تلفظ اصليش به طوري که نگارنده از علماي يهود تحقيق کرد عاسور به سين مهمله است و با عاشور و عاشورا و عشره عربي يک ريشه دارد.

[10] التفهيم، چاپ دوم، ص 244.

[11] گنجينه‏اي از تلمود، چاپ 1350 شمسي، ص 122 ـ 125.

[12] الآثار الباقية، چاپ افست، ص 277.

[13] تورات فارسي‏.

[14] دائرة المعارف فارسي، مصاحب ج 1، ص 10659 از برادر فاضل و گرامي حضرت آقاي توفيقي که با معرفي اين چند مصدر در اين بخش مقاله ما را ياري کردند سپاسگذاريم.

[15] تفسير ابي الفتوح رازي، ج‏6، ص 29 در پاورقي.

[16] احتمالا کبير غلط چاپي است زيرا در کتابهاي ديگر کبور و کپور و کيپور آمده است.

[17] کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 85 در پاورقي و وافي فيض، چاپ سه جلدي شامل 14 جزء جزء7، ص 14 در حاشيه.