بازگشت

تأثير شناخت ها و گرايش ها بر ظاهر


اصل تربيتي : تحول در بينش ها و گرايش ها.

روش : اعطاي بينش .

شاهد تاريخي : امام (ع) با حركت خود مردم را بيدار و فعال سياسي كرد و به آنها قدرت و حس ّ نظارت بر اعمال حكومت داد، و نيز به حركت مسلحانه بر ضد حاكم ظالم رسميت و مشروعيت داد. قانون شهادت را به مردم فهماند كه اصالت است نه استيصال ،امتداد است نه پايان ، بقاست نه زوال ، وجود است نه فنا و ثبات بخشيدن است نه اضمحلال .

امام (ع) پيش از خروج از مدينه به محمد حنفيه وصيت مي كند و وضعيت را براي ايشان و ديگران روشن مي كند: «واءنّي لم أخرج اشراً ولا بطراً ولا مفسداً ولا ظالماً و اءنّما خرجت لطلب الاصلاح في أمة جدي (ص) أريد أن امر بالمعروف وأنهي عن المنكر و اسيربسيرة جدي و أبي علي بن ابي طالب (ع)»

امام (ع) از مكه مكرمه به سران بصره نامه مي نويسد و وضعيت امت اسلامي را براي آنها تبيين مي كند و وظيفه شان را برايشان روشن مي كند.

در راه خود از مكه به كوفه در منطقة «التنعيم » امام با مردم برخورد كرد و آنها را روشن ساخت و دعوت كرد كه به او ملحق شوند.

امام (ع) در جمع لشكريان حر بن يزيد رياحي سخنراني ايراد فرمود و سپس نماز جماعت اقامه كرد و پس از آن دوباره سخنراني كرد و در منطقه «البيضه » بار ديگر براي آنها سخنراني كرد و وضعيت را به طور كامل روشن فرمود.

صبح روز عاشورا امام (ع) براي لشكر ابن زياد سخنراني ايراد فرمود، تا هم آنها را از عذاب خدا بيم دهد و هم آگاه سازد كه بر چه عملي اقدام مي كنند و با چه كسي جنگ مي كنند.

امام (ع) در آخرين باري كه ابن سعد را خواند به او فرمود: كه به مُلك ري نخواهد رسيد.

امام (ع) بعد هر كدام از اصحاب كه قصد مبارزه داشت قوّت قلب مي داد و به حسن عاقبت اطمينان مي داد تا با ضميري آرام و عزمي راسخ به مبارزه بشتابند. و معناي واقعي زندگي را به آنها مي فهماند كه اگر عقيده و جهاد نباشد، هيچ ارزشي ندارد.