بازگشت

ياد خدا


سيدالشهدا (ع) در تمامي حالات و در بحراني ترين پيشامدها با ياد خدا آرامش مي يافت و اين اطمينان قلبي را به خاندان و يارانش نيز منتقل مي كرد.

حضرت وقتي براي اصحابش خطبه مي خواند، آغاز آن را حمد و ثناي الهي قرار مي داد. در صبح عاشورا وقتي سپاه دشمن به سويش مي آيد، مي فرمايد:

«خدايا در هر گرفتاري ، تو تكيه گاه مني ».

امام و ياران پاكباز او شب عاشورا را مهلت گرفتند تا اين كه بتوانند تا صبح به نماز و قرآن و ذكر خدا بپردازد.

در روز عاشورا در اوج سختي ها حضرت يك لحظه از ياد خدا غافل نبود و پيوسته ذكر: «لاحول ولا قوة الا بالله العلي العظيم » بر زبانش جاري بود.

وقتي كودك شيرخوارش را بر روي دستانش به شهادت رساندند، اين گونه فرمود:«آنچه تحمل اين مصيبت را آسان و هموار مي سازد، اين است كه جلوي چشم خداوند است و او مي بيند و شاهد است ».

مناجات هاي عاشقانه حضرت با معبودش در آخرين لحظه هاي زندگي نيز تداوم همين حالات روحاني و عرفاني است .

ياران حضرت نيز همگي اين گونه بودند، نمونه آن مسلم بن عقيل است . وقتي دستگير شد و او را براي كشتن به بالاي دارالاماره مي بردند، زبانش به ذكر حق گويا بود و دلش به ياد معبود مي گفت : «الحمد لله علي كل ّ حال » و پيوسته «الله اكبر» مي گفت و از خدا مغفرت مي طلبيد و بر فرشتگان و فرستادگان الهي صلوات و درود مي فرستاد.