بازگشت

آزادگي


حضرت علي (ع) در جايي مي فرمايد:

«آيا هيچ آزاده اي نيست كه اين نيم خورده (دنيا) را براي اهلش واگذارد؟ يقيناً بهاي وجود شما چيزي جز بهشت نيست ، پس خود را جز به بهشت نفروشيد».

آزادگي در آن است كه انسان كرامت و شرافت خودش را بشناسد و تن به پستي و ذلت و حقارت و اسارت دنيا و زير پا نهادن ارزش هاي انساني ندهد.

نهضت عاشورا، جلوه بارزي از آزادگي در مورد امام حسين (ع) و خاندان و يارانش است كه بعضي از موارد آن به عنوان نمونه اشاره مي شود:

وقتي مي خواستند به زور از آن حضرت براي يزيد بيعت بگيرند با ردّ درخواست آن ها اين گونه فرمودند:

«نه به خدا سوگند نه دست ذلّت به آنان مي دهم و نه چون بردگان تسليم حكومت آن ها مي شوم ».

صحنه كربلا نيز جلوه ديگري از اين آزادگي بود، آن حضرت از ميان دو امر؛ يعني شمشير يا ذلّت مرگ با افتخار را پذيرفت و فرمود: «هيهات منّا الذلة ».

روح آزادگي امام (ع) سبب شد حتي در آن حال كه مجروح بر زمين افتاده بود به تصميم سپاه دشمن براي حمله به خيمه ها فرياد برآورد: «اگر دين نداريد و از روز رستاخيز نمي هراسيد، لا اقل در دنياي خود آزاده باشيد».

فرهنگ آزادگي در ميان ياران امام هم كاملاً مشهود بود، حتي «مسلم »پيشاهنگ نهضت حسيني در كوفه نيز هنگام رويارويي با سپاه ابن زياد رجز مي خواند كه :«هرچند كه مرگ را چيز ناخوشايند مي بينيم ، ولي سوگند خورده ام كه جز با آزادگي كشته نشوم ».

جالب آن كه همين شعار و رجز را عبدالله پسر «مسلم » در روز عاشورا هنگام نبرد با دشمنان مي خواند و اين نشان دهنده پيوند فكري مرامي اين خانواده بر اساس آزادگي است . مصداق بارز ديگري از آزادگي ، حرّبن يزيد رياحي است و همين صفت او را از دوزخ نجات داد و راهي بهشت كرد و چون به شهادت رسيد سيدالشهدا (ع) بر بالينش حاضر شد و او را حرّ و آزاده خطاب كرد و فرمود: «تو آزاده اي ، همان گونه كه مادرت نامت را حرّ گذاشت ».

اگر آزادي خواهان در راه استقلال و رهايي از ظلم مي جنگند، در سايه همين آزادگي است كه ارمغان عاشورا براي هميشه تاريخ است .