بازگشت

اعتقاد به رسالت پيامبر


در عصر پس از پيامبر، امت دچار تجزيه شدند، برخي به سنت و دين او وفادار ماندند، ولي اكثر مردم دچار ضلالت و بدعت شدند. در مكه حضرت سيدالشهداء (ع) با ابن عباس درباره امويان حاكم صحبت مي كرد و از وي پرسيد: «نظر تو درباره كساني كه پسر دختر پيامبر را از خانه و وطن و زادگاهش بيرون كرده و او را آواره دشت و بيابان كردند و در پي كشتن وي و ريختن خونش هستند، چيست ؟ در حالي كه اين پسر پيامبر، نه براي خدا شريكي قائل شده ، نه غير خدا را سرپرست خويش گرفته و نه از آيين پيامبر خدا فاصله گرفته است ». ابن عباس در جواب عرض كرد: «درباره آنان چيزي نمي گويم ، جز اين آيه قرآن كه : (آنان به خدا و پيامبرش كافر شدند...) و بعد حضرت فرمود: خدايا!شاهد باش ابن عباس به صراحت به كفر آنان نسبت به خدا و رسول گواهي داد».

در طول سفر نيز امام و خاندانش پيوسته از رسول خدا (ص) ياد مي كردند و خود را ازنسل آن حضرت معرفي مي كردند و به آن افتخار كرده و كرامت و شرافت خود را در آن مي دانستند.