بازگشت

مقدمه


آن زمان كه قدم در كوره راه تاريخ مي نهيم ، در اين سيرگاه شاهد قلّه اي به بلنداي تداوم زمانيم ، برفراز اين قله هاي رفيع مهر درخشان بوسه زده و از تلالؤ نور آن تاريخ تابناك گشته .

...و نينوا دشتي است به بلنداي اين قله ها؛

حماسه سرايان در اين مقاله چنين نغمه سرداده اند:

آن زمين كربلا بود و آن زمان عاشورا... آفتاب بر مركب زمين زرين نور سوار وتازيانه به دست گرما بر پشت زمين مي نواخت ، گردة نينوا از ضربت شلاق آفتاب تاول زده بود...

و فرات چون كف از دهان دشت بيرون جهيده و بر اندام آن جريان يافته ... دررگ هاي اين دشت خون سرخ جوشاني جريان داشت كه از خروش آن ، شيعه حيات ابدي مي يافت ، از شاهرگ نينوا خون حسين مي تراويد و در شبكه هاي آن خون هابيليان سلالة رسول اكرم (ص) جوشش داشت .

و زينب اين خون را پيام آور بود...

كربلا بود و حماسه اي به استواري كوهساران ، عاشورا بود و پيامي به لطافت نسيم .

كربلا با خود حماسه خون و شهادت داشت كربلا با خود حماسه استقامت داشت .

و عاشورا اين استقامت را به لطافت عشق آميخته بود و آن هم چه عشقي ؟ عشقي كه از عمق جان 72 انسان عاشق به سوي حق زبانه مي كشيد... و شهادت را بر آنان گوارامي ساخت و اكنون مائيم و كربلا و شمائيد و عاشورا.

زينب وار فرياد مظلوميت سردهيد و ظالم را رسواكنيد كه اگر حسين نمي توان بود... بايد زينب وار پيام آور شد... و خون سرخ حسين (ع) را در تداوم عاشورا، پيام آور بود...

اينك پس از مقدمه به ابعاد زندگي معصوم پنجم ، امام سوم حضرت ابا عبداللهالحسين (ع) مي پردازيم :

نام : حسين (ع)

لقب : سيد الشهدا (ع)

كُنيه : ابا عبدالله (ع)

پدر و مادر: امام علي (ع) و فاطمه

زمان و مكان تولد: سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدينه منوّره

وزمان و مكان شهادت : عاشوراي سال 61 هجري در كربلا و در سن 57 سالگي

مرقد شريف : كربلاي معلّي ،