بازگشت

درك زيبايي و جمال


ما از فهم اين آيه كه خداوند مي فرمايد: «احسن كل شي خلقه»، [1] او هر آنچه را كه آفريده، زيبا آفريده است، عاجز هستيم.با خود مي گوييم با اين همه فقر و مرگ و جنگ و جدايي و آه و ناله و خون و دود، با اين همه زشتي چه ادعاي زيبايي و جمال؟


راستي اگر در ظاهر هم حرفي نزنيم با خود و در دل خود اين اعتراض ها را داريم.چون اين ها با تلقي عادي ما از خودمان و از جهان و دنياي سرشار از درد و رنج ما هماهنگ نيست.اگر آدمي براي لذت و خوشي است و دنيا، عشرتكده و آخور اوست، خوب چطور با اين ناخوشي ها و دردها و نزاع ها و جنگ ها و كشتارها و جنازه ها و مجرم ها آن هم براي لقمه ناني و يا زمين و آبي و كشتزار و درختي، هماهنگ است؟

در بينش قرآني در تمامي خلقت شر و بدي تصور مي شود، نه اين كه شرور در جهان و يا نهاد انسان باشند، در تمامي خلقت شر و بدي متصور است، ولي اين بدي و شر در نوع رابطه ي ما با اين خلقت است.«قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق»، [2] از تمامي شر و بدي آنچه كه او آفريده، به او پناه مي بري، از شر آتش، از شر آب، از شر باد و خاك تا شر شهوت و غضب و هوش و حافظه و حتي عقل و سنجش آدمي.تمامي اين نعمت ها مي تواند بدي و شر و يا خوبي و خير را به دنبال بياورد.در واقع خير و شر نه در پديده ها كه در نوع رابطه هاست.مي توان از اين آتش، خوب يا بد استفاده كرد.آتش نه خوب است نه بد و با اين همه، تمامي پديده ها با ساخت و بافت انسان و با ساخت و بافت جهان و با هدف اين هر دو هماهنگ است.پس زيبا است.آدمي با تركيب خاص خودش كه آگاهي و آزادي و مسؤوليت را دارد، براي خوشي و راحتي نيامده، براي خوشي و لذت به خود آگاهي نياز نبود، براي رفتن آزاد و حركت مستمر او، اين تركيب و اين جهان


متحول و اين دو نوع رابطه ي خوب و بد و نجدين و هدايت هاي مستمر و وسوسه هاي مداوم لازم است.همين گونه هم طراحي شده و مديريت شده و اجرا مي شود.پس زيبايي و هماهنگي همراه اين دردها و رنج ها و زشتي ها و مرگ ها و نقص ها هست.در واقع زيبايي را با ذوق نمي فهمند.زيبايي ژيان يا پيكان يا بنز يا تريلي و يا بولدوزر در هماهنگي اجزاء و اهداف و شرايط و زمينه ي كار آن ها مشخص مي شود، نه با مقايسه ها و چشم پوشي از اهداف و شرايط، برغم گفته ي راسل كرم كدو با شرايط و هدف زمينه اي كه دارد هماهنگ است و زيباست.زيبايي كرم كدو را با طاووس و قمري و كبوتر و بلبل و پروانه نمي سنجند.

اگر اين درك از زيبايي شكل بگيرد، ناچار شيدايي و سرمستي و سرشاري هم خواهد آمد.اين گونه آدمي در متن رنج و همراه سختي ها و زشتي ها، سرمست و واله و شيداست.


پاورقي

[1] سجده، 7.

[2] فلق، 1 و 2.