بازگشت

كلامي از فاطمه ي زهرا


بحارالانوار، ج 32، ص 238، ح 190.@.

در يك مرحله آدمي با حس همراه است و سپس غريزه ها و هوس ها و احساس مي توانند بر حس او اثر بگذارند تا آنجا كه فكر و تجربه و مشورت حس را نيرومند كند و مسلط نمايد.

در يك مرحله ايمان باعث وسعت ديد و پاكي نظر و هدايت بيشتر خواهد شد تا آن جا كه نه تنها نور خدا كه آدمي با خدا مي بيند، مي شنود و مي گيرد، «كنت أنا عينه»، [1] اين چشم و اين نور و اين هدايت مرحله به مرحله مستزاد مي شود تا آن جا كه بينش و بصيرت بر حس و تجربه و فكر و علم و فلسفه تأثير مي گذارد.

همان طور كه احساسات باعث ناتواني حس مي شود كه، «حب الشي يعمي و يصم»، [2] محبت باعث كوري و كري مي گردد.همان طور هدايت و نورانيت ايمان باعث هدايت قلبي و هدايت حسي و وهمي و خيالي مي شود تا آنجا كه تو با اين


هدايت ها حس بيشتر و نگاه و گوش دقيق تري خواهي داشت، تا آنجا كه گذشته و آينده ي يك پديده را يك جا مي بيني و تحول و دگرگوني آن را احساس مي نمايي و از تعلق و دلبستگي فارغ مي شوي.

اميرالمؤمنين مي گذشتند به غذايي رسيدند كه گنديده بود، حضرت ايستادند و فرمودند: «هذا ما بخل به الباخلون»؛ [3] اين گنديده هماني است كه از آن نگذشته بودند و بخل ورزيده بودند.گاهي چشم نامحدود مي شود و گاهي نور و روشنايي براي ديدار كامل مي شود و با مجموعه اي از هدايت ها، نظر به جامعيت و نفوذ مي رسد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 70، ص 22، ح 21.

[2] بحارالانوار، ج 77، ص 167، ح 2.

[3] نهج البلاغه‏ي صبحي صالح، حکمت 195.