بازگشت

تحليل


كلمات حسين، آمادگي براي شهادت و حفظ حرمت حرم و امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح امت و جلوگيري از بدعت ها و اقامه ي سنت و امامت و تشكيل حكومت هست.بعضي خيال مي كنند كه بايد به يكي از اين اهداف روي آورد و از ميان اين ها با تعارض و ترجيح انتخاب كرد.همان طور كه يك دسته گذشته از اين ها معتقد هستند كه حسين براي كاري نيامده بود و هرگاه اجازه مي دادند بازمي گشت و حتي پس از شهادت تمامي يارانش آماده بازگشت و انصراف بود.

با آن چه كه در اين شب ها مطرح كرديم، مي توانيم به راحتي تمامي اين احتمالات را جمع كنيم كه اعتقاد به حق ناچار اهداف حكومت و برنامه ريزي و تشكل و سازمان و تربيت نيروهاي مناسب و جايگزين كردن آن ها را به دنبال مي آورد.وضع امامت و اعتقاد به امامت از اين همه جدا نيست، و در هنگامي كه عده و عده فراهم نشده باشد و تلقي آدم ها از خود عوض نشده باشد و مهره ها فراهم نشده باشد و در جايگاه خود ننشسته باشد، طبيعي است كه ديگر مبارزه و درگيري ادامه نيابد و حتي پس از شهادت كساني كه خيري در عيش بعد از آنان نيست، دوباره بازگردد و زمينه ها را فراهم نمايد...

امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح امر امت و محو بدعت و اقامه ي سنت و امامت و تشكيل حكومت، اين ها با يكديگر تعارضي ندارند، كه تمامي اين ها موضوع و زمينه دارند و در يكديگر نهفته هستند.


همان طور كه خروج از مدينه به خاطر فرار از بيعت و خروج از مكه به خاطر حفظ حرمت و آمادگي براي شهادت و زير بار بيعت يزيد و ذلت نرفتن، انتخاب هايي هستند كه در هر كدام از اين شرايط با حساب و سنجش به دست آمده اند.در صورتي كه زمينه عوض شود و شرايط متحول شود، بازگشت و انصراف صورت مي پذيرد و اين انصراف، انصراف از تشكيل امامت و برنامه ريزي هاي بعدي براي حكومت علوي و اسلامي نيست.

كساني كه طالب حكومت اسلامي يا رهبري معصوم و ولايت انسان كامل هستند و كساني كه با توجه به حق و به ساخت جهان و انسان، هدف هايي در سطح آزادي و عدالت و آگاهي و تكامل و رفاه و امن و رهايي را كافي نمي دانند و با واقعيت انسان و جهان هماهنگ نمي بينند و معتقد هستند كه هدف ها بالاتر و حوزه ي حكومت گسترده تر از هفتاد سال است و در اين حوزه و با اين اهداف، چاره اي جز حكومت خدا و محمد صلي الله عليه و آله و معصوم نيست و ديگران بايد به اين جريان دعوت كنند و براي اين هدف زمينه ساز باشند، كساني كه اين هدف و اين روش و اين راه و رهبري را انتخاب كرده اند، ناچار بايد براي دو چيز آماده شوند:

1. تأمين نيازها

2. تحمل تبعات و لوازم و رنج هاي سنگين، كه طبيعي اين اهداف بلند و خواسته هاي سنگين است.

1- اين حكومت و اين هدف، زمينه ي تربيتي، معرفتي و محبتي مي خواهد.عده و مهره هاي كارساز مي خواهد.عده و امكانات مي خواهد و طرح و نقشه و در نتيجه جايگزين شدن در مواضع كليدي و جايگاه هاي حياتي را مي خواهد.

و در مرحله ي تربيت بايد به سنگيني اهداف و مراحل تا هدف و نيازها در هر


مرحله توجه داشت.همان طور كه بايد به حوزه هاي كار و ميدان هاي مبارزه و آفت هاي اين ميدان ها و مصونيت در برابر آن ها پرداخت و از ظرفيت و ظرافت بهره گرفت و از كيد و مكر دشمن نهراسيد و از استمرار برخوردها نرنجيد و بايد آماده ي شروع جديد و آغاز روز به روز بود و از برخوردهاي بد دوستان بازنگشت و دل پر كينه ننمود كه حساسيت شرايط ناچار اختلاف ديدها و عمل ها و بدبيني ها و خشونت ها را طبيعي مي سازد و در اين شرايط حساس طبيعي نفي توقع براي اثبات تحمل، ضروري است.

2- اين تفكر و اين بينش، صف و درگيري دارد و درگيري چهره هاي گوناگون و لوازم متعدد دارد.برخورد با منافع دشمن، ايجاد تعارض و درگيري ميان آنها و بهره برداري از نقطه هاي ضعف و اختلاف ها، ضروري و لازم است.نمي توان با دشمن در خانه خود جنگيد كه بايد او را در خانه اش درگير كرد و بايد نقطه ضعف هايش را فشار داد.اگر ما معتقد هستيم كه هدف داري و قانونمندي وجود دارد و اگر معتقديم كه راه، فقط يك راه هست، ديگر از قوت هاي دشمن هراسي نيست كه اين نيروها در بن بست انفجار مي آورد و با شتاب زيادتر به درگيري و برخورد شكننده دچار مي شوند.

براي كسي كه از راه بيرون رفته، تو بيشتر از سقوط و برخورد و درگيري، عذابي نخواهي داشت. [1] .

البته دشمن كه با قدرت و صنعت همراه است و با ثروت هاي ما به فقير كردن


ما مي پردازد و از كيسه ي نفت و امكانات ما خرج مي كند و از ما غرامت مي گيرد و بازار صنايع نظامي و غير نظامي خويش را از ركود نجات مي بخشد، اين دشمن از تجربه ها و بن بست تجربه ها و راه ها و فرارها غافل نيست كه او هم به قانون اختلاف و نقطه ضعف و درگيري آشناست و مي داند كه چگونه بايد جبهه هاي جديد بازكرد و در برابر جلوه هاي دنيا و جاذبه هاي جنسي و نقطه ضعف هاي جوانان و پيرمردان، برنامه ريزي كرد و از فشارها چند ساله و برخوردهاي دنيا طلبانه و توزيع غلط امكانات و بهره مندي چشم گير مسؤولان و برداشت هاي وسوسه انگيز اجاره نشين هاي فارغ و كاخ نشين هاي شبكه دار و خودخواه، به استدعاي رفاه و لذت و عصيان و نفرت دامان زد و نوارهاي سكس را از داخل تهيه كرد و به خارج فرستاد و با عطش اين نسل سركش آتش ها بپا كرد.

اين تجربه هاي مكرر به دشمن هم آموخته كه نقطه ضعف هاي ما، او را از هجوم بي نياز مي كند كه يك لعبت زيبا به من اعتنا ندارد و به من هجوم ندارد ولي نقطه ضعف من و شهوت سركش من مرا آرام نمي گذارد و حتي در دوره ي اقتدار اندلسي من، مرا به زنجير مي كشد تا چه رسد به دوره ي گرفتاري هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و رواني من.

در هر حال با تمامي اين رنج ها و مشكلات نمي توان از رفتن چشم پوشيد و بازگشت كه در نهايت بايد از شكست درس پيروزي گرفت و نقطه ضعف ها را پر كرد و از يك سوراخ دوبار گزيده نشد كه: لا يلسع المؤمن من جحر مرتين... [2] .



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 72، ص 365.

[2] بحارالانوار، ج 12، ص 277.