بازگشت

شبهه ها و فتنه ها


شب دوم

بسم الله الرحمن الرحيم

السلام عليك يا اباعبدالله...

ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة

شبهه و فتنه چه بدعت ها و انحراف ها كه نياورده و چه سنت هايي را كه نشكسته و چه لباس هاي حقي كه بر تن باطل نكرده است.

از همان روزهاي اول همين شبهه بود كه دست رسول صلي الله عليه و آله را بست و كار علي عليه السلام را به بن بست كشاند و با اسم جواني و عدالت، كرد آن چه كرد.

و در روزهاي جمل و صفين و خوارج باز همين شبهه باعث شد كه با توجه به رجال و قراء و حفاظ قرآن و يا ازواج رسول صلي الله عليه و آله و ياران رسول صلي الله عليه و آله و يا قرآن بر روي نيزه ها و يا عبادت ها و شب زنده داري ها از علي عليه السلام روي برگرفتند و به ديگران پيوستند.

همان طور كه در روزهاي مجتبي عليه السلام همين شبهه بود كه ذلت را به امام حسن عليه السلام نسبت داد و خنجر در پاي او گذاشت.

و باز همين شبهه بود كه ياران مسلم و جمعيت طالب را حتي يك شب امان نداد، كه از قبل بشير بن نعمان و سپس ابن زياد با عنوان حفظ امت و تسليم در


برابر خليفه و خون مسلمين و لشگر شام و گندم ري، خون ها را ريخت و حرمت ها را شكست و از هيچ گمان و سوء ظني نگذشت.

و تا امروز هم همين شبهات است كه آب را گل آلود مي كند تا فتنه ها و جاذبه ها و تهديدها و تطميع ها زمينه پيدا كنند، تا مادران و عروسان و وسوسه گران بتوانند ياران مسلم را و بيعت كنندگان با امام زمان را از يكديگر و از ولي جدا سازند.

شبهه زمينه ساز فتنه است و فتنه ها عامل بدعت و انحراف.

در شبهه از ابهام در اعتقاد و بينش آغاز مي كنند و با هجوم به ارزش ها و اهداف و با زير سؤال بردن روش ها و مأيوس كردن از نتيجه ها و حتمي كردن شكست و زبوني، كار بازگشت و وادادگي و تسليم و ذلت پذيري را آسان مي نمايند.در فتنه ها از نقطه ضعف ها و از طمع ها و ترس ها و تهديدها و جلوه ها و جاذبه ها با گرفتاري ها و درگيري ها محتمل و متيقن استفاده مي برند.

و با اين هر دو، كار به آن جا مي كشد كه از دين و سنت كنار مي كشي و با بدعت و انحراف كنار مي آيي و مي تواني شياطين و طاغوت ها را تحمل كني و نمي تواني به خدا و رسول و اولياء او سر بسپاري كه دلزدگي و خستگي و يأس از نتيجه و يا رنج از روش ها و ناراحتي از برخوردهاي بد هر كدام مي تواند به تنهايي انسان را بر دين بشوراند. واي به هنگامي كه اين عوامل با هم جمع بشوند و تبليغات وسيع هم، همه را زير پوشش بگيرد و فشارهاي اقتصادي و اجتماعي توان و روحيه را بشكند و نقطه ضعف ها در برابر آفت ها و ميكروب ها آسيب پذير شود و آن چه كه


با دست دشمن ممكن نبود با دست دوست عملي مي شود.كه قلعه هاي محكم از درون فتح مي شوند و دشمن شكست خورده از بيرون، جبهه ها را به داخل مي كشد و در تاريكي به مقصود راه ميبرد كه، «والذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات»، [1] آدم ها در كنار شبهه و ابهام، زودتر صيد مي شوند و در تاريكي و ابهام ارزش ها، زودتر خودفروشي و دين فروشي شكل مي گيرد.

و اين داستان را تو امروز شاهد هستي كه چگونه ضعف ها و سستي ها جاي خود را به عصيان و نفرت و حتي كفرو بازگشت مي سپارد و چگونه از برخوردهاي بد دوستان و جاذبه هاي مطلوب دشمنان دستاويزي براي ارتداد و بازگشت و يا تردد و حيرت و يا درگيري هاي روحي و جنگ و جدال اعصاب و يا بي خيالي و روزمرگي فراهم مي شود تا آن جا كه حال شنيدن و حوصله ي گفت و گو و حتي درد دل باقي نمي ماند چون ديگر اميد نتيجه و انتظار حاصلي نيست...

من معتقدم كه دنيا طلبي و فتنه ها و بازيگري هاي يكدسته به توزيع غلط امكانات و در نتيجه به استدعاي رفاه و تقاضاي امكانات و دستيابي به وسط لحاف انجاميده و معتقدم كه اين برخوردهاي غلط عامل اين مشكلات شده است، ولي اين اعتقاد را هم دارم كه مرض، بيش از آن كه به ميكرب و عامل خارجي مربوط شود به استعداد و آمادگي و ضعف ها و آسيب پذيري خود ما باز


مي گردد و همين است كه در اين شب ها به تحليل اين ضعف ها و بررسي راه حل ها و علاج ها روي آورده ايم تا با اين بازسازي بتوانيم در هر موقعيتي خوب موضع گيري كنيم، و در برخورد با شبهه و فتنه و وسوسه و بدعت، همراه نور و هدايت و بينات و فرقان بتوانيم مسلط و سالم و بهره مند باشيم.

حضرت امير عليه السلام در نهج البلاغه در خطبه ي آخري كه بر روي سنگ خواندند از اشتياق به ياراني مي گويند و اشك مي ريزند كه، «ركبوا الطريق و مضوا علي الحق»، كه، «تلوا القرآن فاحكموه و تدبروا الفرض فاقاموه... و ثقوا بالقائد فاتبعوه...» [2] .

حضرت در اين بيانات از حق و هدف و از طريق و راه و از قائد و رهبر و از آداب و فقه حركت گفت و گو دارند.

با توجه به اين مطالب و همراه اين بينات و با دستيابي به يك ميزان مشخص و فرقان حاكم، مي توان از بند شبهه رهيد و زمينه ي فتنه را ضعيف كرد و از انحراف ها و بدعت ها رها شد...

هدف، راه را مشخص مي كند و خصوصيات رهبر را نشان مي دهد و آداب حركت و فقه راه رو را مفهوم و مقبول و مطلوب مي سازد.

هدف، راه، قائد، و سنت و ادب حركت، چراغ روزهاي شبهه و مركب در هنگام هجوم فتنه و امواج سهمگين آن هستند.

ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة.



پاورقي

[1] بقره، 257.

[2] نهج البلاغه‏ي صبحي صالح، خطبه‏ي 182.