بازگشت

انديشه ي اجتماعي


بينات و كتاب و ميزان در تربيت، و تركيب و تبديل در اخلاق، و قدر و استمرار و ارتباط با نيروهاي خود و اشياء و افراد در حكومت و حقوق، و چرخش امكانات و اشتراك در استعدادها و در نتيجه، در منافع و در منابع در نظام اقتصادي اثرگذار است. در واقع با همين مباني و اهداف و با توجه به شرايط و


زمينه هاست كه سيستم فكري در مورد مشكلات اقتصادي جواب مي دهد و هم پاي مسائل رشد و توسعه و نگاه هاي خرد و كلان و موج سوم به تحليل و تبيين مي پردازد.

جوابگويي به مشكلات، خارج از مباني و آرمان ها و جدا و بيگانه از زمينه ها و شرايط، ناچار به بيگانگي در شكل و روش منتهي مي شود.چون هر جريان با نوع برخورد و مباني و اهداف خود همراه است.

بينشي كه امكانات را در اختيار يك دسته مي گذارد و با توليد انبوه به مصرف انبوه فكر مي كند، ناچار در چرخه ي توليد و مصرف گرفتار مي شود و از آن سوي دنيا در منابع زيرزميني و در بازار مصرف تو، براي خودش منافع مسلم و حق دخالت مي بيند و ناچار به نظم نوين در اين دهكده ي فراخي كه بايد نيازهايش را تأمين و مازادش را مصرف كند، روي مي آورد و طرح رويارويي تمدن ها را مي ريزد و به جنگ و صلح از اين زاويه مي نگرد.

و صد البته كه تو در طرح او هستي و نمي تواني مقطعي و محدود به حل و فصل مسائل خودت بپردازي و در زير آسمان فراغت و صلح و صفا، به رتق و فتق امور جاري بپردازي، كه راستي اين گونه محدود و مقطعي به مسائل نگاه كردن، خود را فريفتن و دشمن را برانگيختن است.چون تمامي زمين و تمامي انسان هاي معاصر و نسل هاي بعد بايد در طرح تو منظور و در نگاه تو حاضر باشند و با اين توجه تعارض طرح ها و رويارويي با قدرت ها مشخص تر مي شود و تو در هنگام ضعف بايد انتظار و تقيه داشته باشي تا آماده شوي و در نقطه ضعف هاي چنين


دشمن مسلطي جاگيري كني و در هنگام قدرت قيام كني [1] و تمامي دين را و تمامي زمين را براي خدا و عباد صالح او نگاهداري. [2] .

در بحث تمحيص از سوره ي آل عمران خواهيم ديد كه نمي توان بر دشمن تكيه كرد و نمي توان به عقب بازگشت «لا تركنوا الي الذين ظلموا فتمسكم النار». [3] «ان تطيعوا الذين كفروا.. فتنقلبوا خاسرين». [4] .

اين كه خيال مي كنيم فقه امروز جواب مسائل اقتصادي، سياسي، حقوقي را ندارد و بايد از كنار و گوشه و حتي از فتاواي بزرگان به كشف نظام اقتصادي و سياسي و به جواب مشكلات راه بيابد، همه از اين بي توجهي برخاسته كه ما مباني و اهداف را فراموش كرده ايم و در نتيجه به شكل و روش مناسب نرسيده ايم و در چارچوب نظريات و مباني و اهداف ديگراني كه زمين را براي يك دسته مي خواهند و مشكلات خود را با امكانات داخل مرزها و يا خارج از مرزها حل و فصل مي كنند، به بررسي و جست و جوي راه حلي اسلامي ديني پرداخته ايم و طبيعي است كه به نتيجه نرسيده باشيم و يا به نتايج باطل و بي اساس دست يافته باشيم.

آن جا كه سياست گزاران هدف ها و مباني خود را مطرح مي كنند، نظريه پردازان با توجه به شرايط و زمينه ها، شكل ها و روش هاي مناسب را براي تحليل و اجراء پيشنهاد مي دهند و عرضه مي دارند.


و اين گونه مي تواني ارتباط و تأثير گذاري بينات و بينش ها را بر مباحث حجت و بينش سياسي و حقوقي و اقتصادي، احساس كني و مقطعي و محدود به حل و فصل مشكلات روي نياوري.گرچه در اجرا مشكلات را مرحله به مرحله دنبال مي كنند ولي در طرح نمي توانند از مجموعه ها چشم بپوشند، گرچه مي توانند تمامي طرح را مشخص ننمايند و پنهان سازند و مي توانند با اختلاف در گفت وگوها و برخوردها، دشمن را دچار سردرگمي و تردد و ترديد نمايند، كه: «اختلاف امتي رحمة». [5] .

در هر حال اضطرار به حجت همان طور كه بر سياست و حقوق و اقتصاد اثر مي گذشت، بر انتظار ما از حجت و انتظار ما از حجت و انتظار ما براي حجت اثر مي گذارد.


پاورقي

[1] بقره، 193.

[2] انبياء، 105.

[3] هود، 113.

[4] آل عمران، 138 تا 151.

[5] بحارالانوار، ج 1، ص 227، ح 19.