بازگشت

سوگواري در اسلام


عزاداري و سوگواري هدفمند بر عزيزان از دست رفته، طبيعي بشر است و از مهر و محبت سرچشمه مي گيرد و از آغاز آفرينش تا عصر حاضر رواج داشته است، لكن در اين نوشته به رويكرد اسلام در اين باره پرداخته مي شود.

با مراجعه به منابع معتبر مي توان دريافت كه پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله در مرگ بسياري از افراد گريست؛ مانند گريستن بر حمزه، جعفر، ابراهيم و عثمان بن مظعون. [1] سال وفات حضرت خديجه و جناب ابوطالب را در مكه، عام الحزن، يعني سال عزا ناميد و سفارش به برگزاري مجالس عزا فرمود. [2] و مسلمانان نيز براي شهداي صدر اسلام سوگواري كرده و مرثيه خواني كردند و پيامبرصلي الله عليه وآله نه تنها آنان را از اين كار نهي نفرمود، بلكه عمل آنان را تأييد فرمود.

به دنبال ارتحال حضرت محمّدصلي الله عليه وآله، صحابه بزرگوار آن حضرت از دوري او به شدت گريستند، و در رثاي حضرت سرودهايي انشاء كردند؛ [3] چنانكه عايشه در مصيبت وفات پيامبرصلي الله عليه وآله بر صورت خود سيلي زد. [4] و اما از سال 61 هجري كه پيشواي آزادگان حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام با ياران و اهل بيت ايثارگرش، در سرزمين كربلا با لب تشنه در كنار فرات با وضعيتي دلخراش و بي سابقه و به گونه اي مظلومانه به شهادت رسيد، سوگواري به مدرسه سيار عمومي تبديل شد تا براي تربيت و احياي امر پيامبر و ائمّه عليهم السلام به صورت الهام درآيد و وسيله اي براي روشن شدن حق از باطل و شناخت حسينيان از يزيديان باشد.


پاورقي

[1] نک: صحيح بخاري، ج 1، ص 158، کتاب الجنائز، باب قول النبي انابک المحزون، و ص 204، کتاب اصحاب النبي، باب مناقب خالد بن وليد؛ طبقات ابن سعد، ج 3، ص 11، مغازي واقدي، ج 1، ص 317 - 315؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 211، سيره ابن هشام، ج 3، ص 99، الاستيعاب، ج 1، ص 313؛ انساب الاشراف، ج 2، ص 43؛ السيرة الحلبية، ج 1، ص 461.

[2] مسند احمد حنبل، ج 2، ص 40؛ طبقات ابن سعد، ج 2، ص 11،جواهر الکلام، ج 4، ص 364.

[3] انساب الاشراف، بلاذري، ج 2، ص 276، الاستيعاب، ج 4، ص 238، اخبار مکه، فاکهي، ج 3، ص 80.

[4] السيرة النبوية، ج 3، ص 171.