بازگشت

سهل انگاري و تسامح منفي در به كارگيري روش ها


تفكري كه امروزه وجود دارد و در گذشته با شدت بيشتري جريان داشته، اين است كه مسائل مربوط به عزاداري سيدالشهداعليه السلام و روش هاي به كار گرفته شده در آن را، تافته اي جدابافته از مجموعه مسائل ديني مي داند. از اين رو، انجام آن به هر گونه اي، درست است و ثواب دارد و احكام موضوعات عبادي بر آن حمل نمي شود. بنابراين، ريا، دروغ و... چنان چه در راه ترويج و تقويت عزاداري ابي عبداللَّه عليه السلام باشد، بي اشكال است. به طور قطع ما هيچ سند ديني كه بر اين مسئله دلالت داشته باشد، نداريم. به نظر مي آيد كه بيشتر گذري روان شناختي از برخي روايات عزاداري بدين مسئله باشد كه به واسطه برداشت اشتباه يا مغرضانه صورت گرفته است. براي مثال، در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است:

هر كس در مرثيه حسين عليه السلام بيتي بخواند، پس بگريد - و به گمانم فرمود - يا خود را شبيه گريه كنندگان كند، پس بهشت براي اوست. [1] .

برداشت نادرست از اين نوع روايات - كه كم هم نيست - موجب شد تا آن را امري غير عبادي و توصلي(از نظر فقهي) بپندارند و هر نوع عزاداري و گرياندن و گريستن را جزء آن به شمار آورند. برخي ديگر نيز از همين نظر گاه، آن را خارج از دايره احكام ديني به شمار آوردند و در حوزه مسائل عشق قلمداد كردند؛ چنان چه يكي از عالمان ديني اصفهان نيز گفته بود: اين كار، كار عشق است؛ ربطي به دين ندارد.

مرحوم سيد عبدالحسين شوشتري، از منظري فقهي به كالبدشكافي مسئله عبادي بودن عزاداري پرداخته و طرح توصلي بودن عزاداري را، شبهه اي براي گمراهي عوام دانسته است. وي دلايل تعبدي بودن امر عزاداري را، اجماع بر شرط بودن نيت در صحت و درستي آن، اصالت تعبدي بودن هر امر مأثور، استقراي تام در تعبدي بودن اعمالي از اين قبيل، مانند گريه از ترس خدا و شمرده شدن عاشورا در زمره ده عملي كه همه آنها تعبدي هستند، برمي شمارد. وي سپس به پاسخ اين شبهه كه ممكن است هر دو امر توصلي و تعبدي در عزاداري جمع شده باشد، از اين رو رعايت شرايط تعبدي بودن آن لازم نيست، مي پردازد و آن را مردود مي داند؛ چرا كه بر اين اساس، تمام عبادت هاي باطل، مطلوب و مشروع مي گردد. آنگاه مي نويسد:

اين توهم فاسد باعث شده براي توصل به حصول ابكاء و بكاء و ايجاد آن، به هر وسيله اي متوسل شوند ولو به منكرات و محرمات و بدعت ها و... و حال آنكه عقوبت و مجازات معصيتي كه در ضمن طاعتي انجام شود، مضاعف است؛ نه اينكه معفو باشد، چنان كه امام عليه السلام مي فرمايد: اطاعت خدا نمي شود از آن جهت كه معصيت او مي شود. [2] .

آري به سبب همين تسامح نارواست كه گاه برخي عزاداري ها، به مجمعي از گناهان و سخنان و رفتارهاي نامطلوب تبديل مي شود و آنچه ناسزاست، سزاوار شمرده مي شود. توجيه آنان نيز اين است كه براي امام حسين باشد؛ ايرادي ندارد؛ يعني به طور دقيق نگرش هدف، وسيله را توجيه مي كند، نمود مي يابد و به قول شهيد مطهري، مي گويند الغاياتُ تُبَرِّرُ الْمَبادِي؛ نتيجه ها، مقدمات را تجويز مي كند، [3] در حالي كه اگر هدف مقدس و مشروع است، بايد وسيله ها نيز مقدس و مشروع باشند؛ چرا كه به طور حتم، اگر وسايل نامقدس و نامشروع باشند، در دراز مدت نتيجه معكوس خواهد داد و بيشتر به هدم آن هدف خواهد انجاميد.

با كمال تأسف بايد گفت كه اين انگاره، در ذهن، انديشه و عمل برخي عالمان ديني و بسياري از واعظان، روضه خوانان، مداحان و مردم وجود داشته و هنوز نيز وجود دارد. نمونه آن، واقعه سازي هايي است كه درباره رقيّه صورت مي گيرد. در حالي كه در وجود شخصيتي به نام رقيه ترديد وجود دارد؛ براي وي از مدينه تا خرابه شام، تاريخ و مصيبت ساخته مي شود. يا زبان حال هايي كه به جز نارسايي و تحريف مفهومي، تحريف تاريخ و جعل آن نيز، به شمار مي آيد و به تدريج، به صورت واقعه و اصل تاريخي مي آيد؛ مانند آمدن حضرت زهرا بر بالين اباالفضل عليه السلام نيز در اجراي مداحي ها، روضه خواني ها و دسته ها، هر نوع شيوه اي به كار برده مي شود و آنگاه با نام حسين عليه السلام توجيه مي شود.


پاورقي

[1] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، ص 48؛ کامل الزيارات، باب 33، ح 4، ص 105.

[2] چشم اندازي به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، ص 15، به نقل از اکسير السعادة في اسرار الشهادة، فاضل دربندي، ص 22 - 17.

[3] حماسه حسيني، ج 1، ص 212.