بازگشت

تحريف در واقعه عاشورا


تحريف در زبان عربي از ماده حرف به معني منحرف كردن چيزي از مسير اصلي خودش است.

قرآن كلمه تحريف را به خصوص در مورد يهوديان به كار برده و اگر تحقيقي جامع انجام بدهيم بيشتر خبرگزاريهاي تبليغاتي جهان در دست يهوديان يا خط دهنده آنها به طريقي با يهوديان در تماس است مانند آسوشيتد پرس براي يونايتدپرس.

با كمال تاسف تحريفات زيادي در حادثه عاشورا وارد شده كه موجب مسخ كردن و كم اثر كردن قضيه شده است و متاسفانه به قول شهيد استاد مطهري براي مصيبت امام حسين (ع) و اهل بيتش (س) به خاطر آن همه زجرهاي روحي و جسمي و ضربات شمشير ها نبايد گريست بلكه بايد به خاطر مظلوميت و دروغ پردازيهايي گريست كه مقام حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) را متنزل مي كند.

مثلا گفته اند:

1- ليلا مادر علي اكبر (ع) نذر كرده كه اگر فرزندم سالم بماند از كربلا تا مدينه ريحان خواهم كاشت بعدا علما با سند رد نمودند اولا حضرت در كربلا حضور نداشته ثانيا منطقه فيمابين كربلا و مدينه براي كشت ريحان بلا امكان است ثانيا مسافت بين آندو شهر 300 فرسنگ است.

2- گفته اند امام حسين در كربلا 300 هزار نفر را كشته است. اگر فرض شود هر ثانيه يك نفر را بكشد براي اين تعداد 83 ساعت و 20 دقيقه وقت لازم است.

انوع تحريف:

لفظي: اين است كه ظاهر مطلبي را عوض كنند يعني از يك جمله گفتاري حذف يا اضافه شود يا جملات را پس و پيش كنند.

معنوي: اين است كه ظاهر مطلب را عوض نمي كنند يعني در لفظ تصرف نمي شود ولي آنرا طوري معنا مي كنند كه خلاف گوينده مطلب را بيان مي كند بعبارتي ديگر طوري تفسير مي كنند كه با بيان و عمل آن فرق مي كند لذا تحريف معنوي بسيار خطرناكتر از لفظي است مانند: در روزي كه مسجد مدينه را بنا كردند جناب حضرت عمار فوق العاده زحمت صادقانه مي كشيد پيامبر هم در حق او فرمود يا عمار تقتلك الفئه الباغيه (اي عمار تو را گروهي طاغي و سركش به شهادت مي سانند) لذا وقتي عمار در صفين در سپاه حضرت علي (ع) بود وزنه بزرگي براي حضرت بود حتي افراد ضعيف الايمان هم كه بودند تا وقتي عمار شهيد نشده بود هنوز مطمئن نبودند كه جنگي را كه در ركاب علي (ع) مي كنند به حق است يا نه وقتي هم كه عمار شهيد شد ناگهان فرياد از همه بلند شد كه حديث پيامبر صادق آمد و مثل آفتاب روشن بود كه گروه طاقي، سپاه معاويه است با استناد به آيه 9 سوره حجرات (و ان طائفتان... الي امرالله) پس به نص قرآن بايد به نفع لشگريان حضرت علي (ع) عليه سپاه معاويه وارد جنگ شد. اين قضيه تزلزلي در لشكر معاويه ايجاد كرد. معاويه كه هميشه با حيله كار خود را پيش مي برد به يك تحريف معنوي دست زد. چون كه گفتار پيامبر را نمي شد تحريف لفظي كرد زيرا اقلاء 500 نفر در آن زمان اين مطلب را از پيامبر شنيده بودند و شهادت مي دادند كه: اين فرمايش پيامبر را شنيده ايم.

عده از سپاه معاويه به معاويه اعتراض كردند كه عمار را ما كشتيم معاويه به آنها گفت اشتباه نكنيد، عمار را علي آورده و او موجب كشته شدن عمار شده است. عمر و عاص ملعون دو پسر داشت يكي مانند خودش دنيا پرست و فاسق بود ولي ديگري نسبتا مومن بود و نامش عبدالله بود در جلسه اي كه عبدالله حاضر بود همين مغلطه معنوي را به كار بردند عبدالله گفت اين چه حرفي است كه مي زنيد عمار در لشگر علي بوده پس علي او را كشته بنابراين حمزه سيدالشهدا، عموي پيامبر كه در احد به شهادت رسيد پيامبر او را كشته است معاويه به عمر و عاص مي گويد چرا جلوي اين پسر بي ادبت را نمي گيري.