بازگشت

عوام زدگي و مريد بازي


از اين واقعيت تلخ هم نبايد گذشت كه بسياري از تحريفات عاشورا معلول عوام زدگي برخي از گويندگان مذهبي است. اين فاجعه گاهي تا آنجا به تباهي و فساد مي كشد كه مي بيني آنها پيش از هر چيز در فكر اين هستند كه ببينند عوام چه مي خواهند و از نقل كدام داستان يا افسانه اي بيشتر خوشحال و خشنود مي شوند و هميشه در اين دايره تنگ و تاريك به سر مي برند كه از دهان مردم مي گيرند و به گوش مردم مي دهند و هميشه اين دور و تسلسل را تكرار مي كنند و هيچ هم خسته نمي شوند و چه بسيار كتاب هايي كه با عناويني چون مجالس و مقاتل به همين ترتيب نوشته شده است كه مدارك و منابعي جز لسان الواعظين و اسماع السامعين ندارند؛ نخست بدون انديشه گفته شده اند و سپس بدون انديشه و تنها به همين دليل كه مقبول طبع عوام بوده، نوشته شده اند! دردا و دريغا كه اينان با ساختن تحريفات و با پرداختن به افسانه ها و اكاذيب، فرهنگ مردم را به تباهي مي كشند و با تفسير نادرست «تباكي» عمل شنيع تزوير و ريا را تجويز و ترويج مي كنند و ناخواسته آتش به دين و دنياي خود مي زنند، غافل از اينكه به قول رساي آن شاعر:



بر تواضع هاي مردم تكيه كردن، ابلهي است

پاي بوس سيل، از پاي افكند ديوار را



و يا به قول دقيق ديگري كه گفت:



از پي رد و قبول عامه، خود را خر مساز

زانكه نبود كار عامي جز خري يا خرخري



گاو را باور كنند اندر خدايي عاميان

نوح را باور ندارند از پي پيغمبري



البته عوامل ديگري نيز در تحريف هاي عاشورا دخيل است كه احتمال مي رود تأثير تخريبي آنها كمتر از اينها كه شمرديم نباشد: مثل «ارتزاق از راه مذهب»؛ «استبداد مذهبي»؛ «سياست زدگي»؛ «تعصبات صنفي»؛ «تقيه و ترس» كه متأسفانه امروز كمتر مبلغي در حوزه تبليغ ديني يافت مي شود كه آيه كريمه رسالت و مودت، و يا آيه مُحكمه تبليغ را سرلوحه زندگاني خويش ساخته باشد. آيه كريمه مي گويد: «قُل لَّآ أَسَْلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي» [1] و آيه محكمه تبليغ مي گويد: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَلَتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ و وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَي بِاللَّهِ حَسِيبًا». [2] .


پاورقي

[1] سوره شوري، آيه 23. يعني من براي رسالت و پيام حقي که به شما رسانده‏ام پاداشي - به جز محبت و مهرورزي به خويشانم - نمي‏خواهم.

[2] سوره احزاب، آيه 39. يعني آنان که پيام‏هاي الهي را به مردم مي‏رسانند و تنها از خدا حساب مي‏برند هرگز از کسي به جز خدا - نمي‏ترسند و از هيچ کس ديگر حساب نمي‏برند که اينکه خدا خود حسابگر است کفايت مي‏کند.