بازگشت

قياس به نفس


از عوامل تحريف، يكي هم قياس به نفس است؛ به همين دليل بيشتر در كتاب هايي كه به صورت نظم و شعر سروده شده اند، ديده مي شود كه شاعران و سرايندگان به اصطلاح خواسته اند كه زبان حال امام حسين عليه السلام و اهل بيت و انصار آن حضرت را به رشته نظم بكشند و يا در قالب شعر بريزند، اما در واقع زبان حال خودشان را به تصوير كشيده اند و در نتيجه كارها و گفتارها و رفتارهايي كه فقط برازنده خود و امثال خودشان هست، به اهل بيت اطهارعليهم السلام بسته اند!

همين زبان حال ها با مرور زمان از كتاب هاي منظوم و شعر به كتاب هاي مقاتل و مجالس هم راه يافته و صورت رسمي به خود گرفته است و به عنوان حديث يا روايت تاريخي، مشهور و مقبول خاص و عام شده است.

پر واضح است كه به بهانه زبان حال نمي توان هر شعر ذلت باري را با عنوان مدح و مراثي اهل بيت عليهم السلام منتشر ساخت. زبان حال امام حسين عليه السلام اگر هم مطابق زبان قال آن حضرت نباشد، لازم است كه حتماً مخالف آن نيز نباشد و بيشتر مقتل خواني ها و مرثيه سرايي ها و نقل حكايت هاي ذلت بار با روح بزرگ حسيني و هدف عاشورا مخالفت آشكار دارد و فقط از اينجا ناشي شده است كه گويندگان، آن حضرت را با خود قياس كرده اند و دردا كه كسي نيست به اينان بگويد:



كار پاكان را قياس از خود مگير

گرچه باشد در نوشتن شير، شير



امام علي عليه السلام مي فرمايد:

لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله مِنْ هذِهِ الأُْمَّةِ أَحَدٌ... هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ، إِلَيْهِمْ يَفِي ءُ الْغَالِي، وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ...؛ [1] .

هيچ كسي را از اين امت، قياس با آل محمّدصلي الله عليه وآله نتوان كرد و آنان را كه نعمت ارشاد و هدايت آل محمّدصلي الله عليه وآله از سقوط نجات داده است، نتوان با آن پيشوايان الهي مساوي گرفت. آل محمّدصلي الله عليه وآله اركان اساسي دينند و ستون برپاي دارنده يقين اند؛ افراطگران بايد به سوي آنان برگردند و عقب ماندگان تفريطگر، خود را به آنان برسانند. حق ولايت از ويژگي هاي آن كمال يافتگان است و وصيت پيامبرصلي الله عليه وآله به برتري آنان و وراثت رهبري، در آن شخصيت هاي خدا ساخته است. [2] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه دوم.

[2] جعفري، ترجمه و تفسير نهج‏البلاغه، ج 2، ص 234.