بازگشت

تنها براي گرياندن


به پندار بعضي، عاشورا و حماسه حسيني در گريه و ناله خلاصه مي شود. به خيالشان اصل اصيل جز گريه نيست و هر چيز ديگري را بايد با آن سنجيد و بس! هر خبر و حديثي هر قدر هم صحيح و معتبر باشد، اما نتواند موجب گريه شنوندگان شود، در ديدگاه آنها ارزش ندارد. برخي روضه خوانان و مداحان هميشه با اين تصور و پيش ذهن، به سراغ مقاتل و تاريخ مي روند كه سوزناك ترين و گريه آورترين سخن يا داستان را به دست آورند. حال اگر هم چيزي اعم از درست و نادرست پيدا كردند، آن قدر به آن شاخه و برگ مي دهند كه به كلي از حالت اصلي خارج مي سازند. گاهي از يك جمله نيم سطري، يك داستان بلند و از يك روايت كوتاه، ده ها رمان مي سازند كه راستي جاي شگفتي است!

در اينجا جا دارد نگاهي هر چند گذرا به موضوع گريه داشته باشيم. در اينكه گريه براي امام حسين عليه السلام مطلوب و مستحب مؤكد است، جاي ترديد نيست.

روايت هايي كه دعوت به گريه مي كنند، دو نوع است؛ برخي به صورت مطلق مي گويد: مَنْ بَكي عَلَي الْحُسَيْنِ عليه السلام وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ. [1] و برخي ديگر به صورت مقيد مي گويد: مَنْ بَكي عَلَي الْحُسَيْنِ عليه السلام عارِفاً بِحَقِّهِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ؛ [2] .

هر كسي براي امام حسين عليه السلام گريه كند، در حالي كه عارف به حق آن حضرت باشد، بهشت بر او واجب خواهد شد.

پر واضح است كه با وجود مقيد، به مطلق با همان صورت اطلاق نمي توان عمل كرد و قيدي كه در مقيد ذكر شده است، در مطلق نيز جريان پيدا مي كند و مطلق را هم مقيد مي سازد؛ بويژه اينكه قيد «عارِفًا بِحقِّهِ» در موارد ديگر بخصوص درباره زيارت قبر امام حسين عليه السلام با تأكيد و در ده ها حديث وارد شده است. [3] .

و اگر هم اين قيد «عارِفًا بِحقِّهِ» در متن اخبار نبود باز هم نمي توانستيم بگوييم كه هر كس در شرايط و احوال براي امام حسين عليه السلام گريه كند، حتماً به بهشت خواهد رفت. ولو اينكه آن كس امام حسين عليه السلام را نشناسد و به حق حضرتش عارف و معترف نباشد. به عبارت ديگر قيد ياد شده، علاوه بر اينكه دليل نقلي دارد، دليل عقلي هم دارد و عاقلانه نيست كه گفته شود كسي كه با امام حسين عليه السلام بيگانه است، فقط به جهت گريه كردن، به بهشت خواهد رفت! و اين اصل اساسي را نبايد ناديده گرفت كه ارزش هر كاري با معرفت عاملش سنجيده مي شود و در قاموس دين، معرفت اصل نخستين و اساسي است؛ همان طوري كه مولا علي عليه السلام مي فرمايد: أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ [4] و يا در خطاب به كميل بن زياد مي فرمايد: ما مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِيها إِلي مَعْرِفَةٍ؛ [5] هيچ جنبش و اقدامي نيست، مگر اينكه نيازمند معرفت است.

نكته ديگري كه در اينجا بسيار حائز اهميت است، توضيح راهگشا و بيان بلندي است كه در متن برخي از احاديث مربوط ديده مي شود. براي نمونه عنايت به دو حديث ذيل مي تواند كافي باشد؛ امام صادق عليه السلام به فضيل بن يسار(يكي از شاگردانش) فرمود:

آيا دور يكديگر جمع مي شويد و احاديث ما را به يكديگر نقل مي كنيد؟ فضيل گفت: آري، فدايت شوم. حضرت فرمود: «دوست دارم كه چنان مجالسي باشد؛ اي فضيل! حق ما را زنده كنيد، خدا بيامرزد كسي را كه حق ما را زنده نگه دارد! اي فضيل! هر كس از ما يادي كند يا پيش او از ما ياد شود تا از چشمش به قدر پر پشه اي اشك خارج شود، خدا خطاهاي وي را گرچه بيشتر از كف دريا باشد، خواهد بخشيد». [6] .

در حديث ديگري از امام رضاعليه السلام نقل شده كه فرمود:

هر كس مصائب ما را ياد كند و بگريد، در روز قيامت با ما خواهد بود. و هركس مصائب ما را ياد كند، بگريد و ديگران را بگرياند، در آن روز كه همه چشم ها خواهند گريست، چشمان او نگريد. و هر كس بيشيند در مجلسي كه در آن مجلس حق ما احياء مي شود، دل او در آن هنگام كه همه دل ها مي ميرند، نخواهد مرد. [7] .

آنكه در اين قبيل احاديث، مورد تأكيد قرار گرفته احياي ولايت و زنده نگهداشتن حق اهل بيت عليهم السلام است كه هدف از تشكيل مجالس و محافل حسيني را تعيين و تعليم مي كنند و نتيجه، اينكه تنها آن گريه اي مطلوب و مستحب است كه در مسير احياي ولايت و حق آل بيت عليهم السلام باشد.

تحريف تباكي از حرف هاي عجيب و غريبي كه پيرامون عزاداري گفته شده، يكي هم آن حرفي است كه از تحريف معناي تباكي سرچشمه گرفته است؛ به اين ترتيب كه مي گويند:

در لفظ تباكي هم اشاره فرموده كه ترتب ثواب اخروي، موقوف بر گريه حقيقي نيست، بلكه همين كه قاصد گريه است و خود را به صورت گريه كنندگان وامي دارد همان ثواب گريه را دارد. در تمام عبادات، حقيقت مطلوب است، ولي در دعات حسينيه، دائره وسيع است و لعل از اين جهت مرحوم شيخ جعفر صاحب خصائص الحسينيه - طاب ثراه - رياء را در گريه، در عزاداري حضرت امام حسين عليه السلام جايز مي دانست. [8] .

به راستي كه باور كردنش بسيار سخت است و اگر اين سخن تنها در ميان عوام بود و انسان تنها از دهان مردم مي شنيد، به هيچ وجه باور نمي كرد. اما مي بينيد كه در كتاب ها هم نوشته شده است و نويسنده نه فقط خود قائل به اين قول عجيب و غريب است كه شيخ جعفر شوشتري را نيز هم رأي خود مي داند و براي تثبيت تحريف خود، به فتواي وي نيز استناد مي جويد و گمان مي برد كه كلمه تباكي در حديث مي تواند مبني و مستند افتاء به تجويز ريا در عزاداري امام حسين عليه السلام باشد!

اگر مرحوم شيخ جعفر نيز چنين فتواي عجيبي داده باشد، بي گمان در بالاي منبر و در هنگام روضه خواني بوده و چنان از گلاب گريه مدهوش بوده كه عشق و عاطفه را بجاي شرع و عقل گرفته تا فتواي آنچناني را داده است و اگر در حال عادي و با تمركز حواس اين فتوا را داده باشد، بي گمان منظورش از ريا معناي مصطلح ريا نبود، بلكه معناي لغوي ريا (نشان دادن كار به ديگران) بوده است و البته اين احتمال دوم، صحيح تر و به شخصيت علمي شيخ جعفر شوشتري نزديك تر است.

با آن همه آيات محكم در قرآن مجيد و با آن همه روايات صحيح و معتبر در متون اسلامي، كه همگي حاكي از لزوم اخلاص، قبح خودنمايي و گناه رياست، چگونه مي توان چنان سخن سخيفي گفت و ريا را كه در فرهنگ اسلامي شرك خفي خوانده شده است، جايز دانست؟


پاورقي

[1] بيشتر روايات و اخباري که داراي مضمون فوق هستند، در لؤلؤ و مرجان، ص 8 - 4 نقل شده است.

[2] ر. ک: مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 293؛ شجري، فضل زيارة الحسين‏عليه السلام، ص 75،72،65 و 78.

[3] مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 342،341،337،306،293،257،184؛ ج 101، ص 350،267،213،42 - 19 و...؛ سيد ابن طاووس، مصباح الزائر، ص261؛ محدث نوري، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 250 - 298،233؛ شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 317 - 319.

[4] نهج البلاغه، خطبه اول.

[5] حکيمي، الحياة، ج 1، ص 25، به نقل از ابن شعبه، تحف العقول.

[6] حميري،قرب الاسناد، ص 36، حديث 117؛ شيخ صدوق،ثواب الاعمال،ص101.

[7] دانشيار شوشتري،حول البکاءعلي الامام الحسين‏عليه السلام،ص111،به نقل از شيخ صدوق، عيون الاخبار الرضاعليه السلام و شيخ طوسي،الامالي؛ اعرجي فحام،احسن الجزاءفي اقامةالعزاء علي سيد الشهداء،ج1،ص152 -165، به نقل از شيخ صدوق، الخصال.

[8] نخجواني، محمّدعلي، دعات الحسينيه، ص 4و5، چاپ بمبئي،1330ق.