بازگشت

حق كشي


يـكـي از اسـماي حسناي الهي، اسم شريف (حق)است. آسمان ها و زمين و دنيا و آخرت بر حق بنا شـده انـد؛ چـنان كه پيامبران و كتاب هاي آسماني نيز به حق فرستاده شده اند؛ يعني بنيان و مـحـور عـالم تـكـويـن و تـشريع، حق است و مشيّت الهي بر اين قرار گرفته است كه قرآن مي فرمايد:

(وَ يُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ) [1] .

و خداوند با كلمات خود، حق را ثابت مي گرداند، هر چند بزهكاران را خوش نيايد.

مـؤمـن خـردمـنـد نـيز بايد در زندگاني فردي و اجتماعي خويش روي به سوي مشيَّت الهي كند. تـاريـخ گـواهـي مـي دهـد كـه جـامـعـه و حـكـومـت عـصـر امـام حـسـيـن (ع)، حـق را فـداي بـاطـل مـي كـردنـد و اين عبرت، بسيار تلخ و گزنده است و انسان هاي مؤمن و غيرتمند، هرگز چـنـيـن سـتـم بـزرگـي را بـر نـمي تابند. از اين رو، امام حسين (ع) مشفقانه و دردمندانه درباره فلسفه قيام خونين خود مي فرمايد:

(اَلا تـَرَوْنَ اِلَي الْحَقِّ لايُعْمَلُ بِهِ وَ اِلَي الْباطِلِ لايُتَناهي عَنْهُ؟ لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ في لِقاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَاِنّي لا اَرَي الْمَوْتِ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ اِلاّ بَرَمًا) [2] .

آيـا نمي بينيد كه به حق عمل نمي كنند و از باطل دوري نمي گزينند؟! تا مؤمن حق طلبانه به سـوي پروردگارش بشتابد و من مرگ را جز رستگاري و زندگي با ستمگران را جز ننگ نمي دانم.

حـق ستيزي و باطل گرايي چنان بر جامعه اسلامي حاكم گشته بود كه هيچ اميدي به تغيير آن نبود و راه چاره همان بود كه امام حسين (ع) به سويش شتافت.


پاورقي

[1] يونس (10)، آيه 82.

[2] لهوف، ص 138.