بازگشت

امتيازها و آفت ها


در بخش پاياني اين نوشتار با مروري گذرا و فهرست وار بر آفات و معايب احزاب سياسي مصطلح و نيز بعضي از عوامل ناكارآمدي اين گونه تشكلها در كشورهاي اسلامي و به ويژه ايران بر اين نكته تأكيد مي نمايد كه: اگر انديشمندان و صاحب نظران فلسفه سياسي در جامعه اسلامي با نگاهي برخواسته از نگرش و بينش حضرت امام خميني و طرح اسلام ناب محمدي (ص) به تشكل ها و شعائر اسلامي چون نماز جماعت و جمعه و حج و مراسم ويژه شيعي در محرم و صفر و گردهمايي هاي ماه مبارك رمضان بنگرند، خواهند ديد؛ بسياري از آفات شمارش شده وغير آنها و نيز ناكارآمدي ها و... در تشكلهاي خودي موضوع نداشته و نيازي به تشكيل احزاب سياسي با قالب هاي وارداتي و عملكردهاي ناهماهنگ با فرهنگ ديني و ملي مردم مسلمان و مطلقا ناموفق نمي باشد. الف. در مورد آفات و ناخواستني هايي كه در ساختار محتوايي و شكلي احزاب سياسي وجود دارد سخنها بسيار گفته شده است؛ آفت هايي را كه ناگزير مي نمايد مي توان اينگونه خلاصه نمود: - احزاب با تشكيلات مجهز و منسجم و مجرب خود اعضا را در خود حلّ نموده و آزادي عمل و اراده را از فرد مي گيرد و فرد ناچار است از تصميماتي كه در حزب گرفته شده است فرمان برد. - احزاب در مبارزات سياسي و رقابت هاي حزبي رعايت وحدت ملّي را ننموده و اعضاي يك جامعه را رو در روي يكديگر قرار مي دهند. - احزاب سياسي به ناروا همه چيز را با رنگ سياسي مي نگرند و بسياري از مشكلات جامعه در كشاكش رقابتهاي حزبي لا ينحل مي نمايد و به جاي حل مشكلات مردم بر مصائب آنان مي افزايد. - حزب دشمن دموكراسي است - افزون بر آنچه در صفحه هفت گذشت - وجود احزاب و گروههاي سياسي و حمايت هاي آنان از نمايندگان خود از برابري امكانات براي دستيابي به موقعيتهاي سياسي مي كاهد. - احزاب تنها زمينه مشاركت سياسي گروه خواص را فراهم مي نمايد و فعاليت سياسي را براي توده مردم غير ممكن مي سازد و يا حداقل با مانع مواجه مي سازد. بنابراين احزاب سياسي در مقام عمل نمي توانند مشاركت سياسي همگاني را فراهم سازند. - همانگونه كه در پيش اشاره شد تعصب حزبي و التزام به منافع حزب انسان را از تعقل و آزاد انديشي باز مي دارد. [1] ب. صدور اين حكم كه: «ويژگي عام زندگي سياسي در كشورهاي جهان سوم را مي توان در ضعف يا نبود نهادهاي سياسي و اجتماعي خلاصه كرد» قضاوتي يك سويه و يا بدبينانه خواهد بود. و گمان نمي رود كسي كه نيم نگاهي به هيئات حسيني و حسينيه ها و تكيه ها و مسجدها انداخته باشد اين چنين معتقد باشد كه «فقدان شعور اجتماعي و سياسي و نبود انگيزه انسان مي افزايد». [2] در احاديث اسلامي به نقل از علي بن ابي طالب (ع) آمده است كه مي فرمود:

من اختلف الي المسجد اصاب احدي الثمان اخاً مستفاداً في الله، او علماً مستطرفاً او آية محكمة او يسمع كلمة تدل علي هدي او رحمة منتظرة او كلمة تردّه عن ردي او يترك ذنباً خشية او حياء؛ [3] .

«هر كه به مسجد رفت و آمد نمايد يكي از هشت فائده را ببرد: يا دوستي سودمند در راه خدا بيابد، يا دانشي تازه كسب كند، يا دستوري ديني ياد گيرد، يا سخني راهگشا بشنود و يا به سودي مورد نظر دست يابد، يا سخني بشنود كه او را از خطري برهاند، يا گناهي را از ترس مردم و يا شرم از آنان ترك نمايد». و باز در حديثي ديگر پيامبر (ص) فرمود:

«ان سئلت عمن لم يشهد الجماعة فقل لا اعرفه؛ [4] .

اگر از تو درباره كسي كه در نماز جماعت حاضر نمي شود، پرسيدند بگو: من او را نمي شناسم». مشكلي كه در سده اخير در زندگي سياسي اجتماعي مسلمانان پيش آمده است و ريشه درعدم رعايت تولي و تبري - تحزب در حزب خودي و مراقبت از نفوذ احزاب شيطاني - دارد، اين است كه مديران و سياست گذاران غرب ديده و يا غرب زده و وابسته به غرب، اصرار دارند تا زندگي سياسي مسلمانان را بر گرداني يك دست از نمونه غربي سازند و البته هيچ انسان عزيز و با شخصيتي به چنين تقليد چشم بسته رضا نمي دهد. اين است كه بايد گفت: اساسي ترين و مهم ترين عامل ناكارآمدي احزاب در نظام اجتماعي مسلمانان ناهماهنگي آن قالبها و بلكه محتواها با محتوا و ساختار فرهنگ ديني و ملّي مسلمين است. مسلمانان عادت كرده اند تا شعور سياسي - اجتماعي خود را در تشكلهايي كه به تعبير حضرت امام، اسلام و اولياي دين براي آنان تدارك ديده اند متبلور سازند. مؤسسان احزاب سياسي در آغاز بايد نگرش و نيّت خود را از رقابت براي قدرت به اتحاد براي خدمت تغيير دهند - كه اين خود گردنه اي سخت و توانفرست:

«و ما ادراك ماالعقبة...ثم كان من الذين آمنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة؛ [5] .

تو چه داني كه آن گردنه سخت چيست؟...از زمره كساني باشد كه گرويده و يكديگر را به شكيبايي و مهرباني سفارش كرده اند». آنگاه با روي آوري به تشكلها و شعاير خودي از استعدادهاي فراواني كه در آنان نهفته است بهره گيرند. همان گونه كه امام خميني با متبلور ساختن بخش بسيار ناچيزي از اين همه سرمايه هاي گرانبها توانست انقلاب اسلامي را كه شگفت ترين شيوه انتقال قدرت در تاريخ معاصر بود رقم زند و اين درس بزرگي براي ژرف انديشان تاريخ معاصر است اگر نيك بنگرند و در آن بينديشند:

«مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيد الشهداء و اجر ببرند. البته اين هم هست...بلكه مهم، آن جنبه سياسياست كه ائمه ما درصدراسلام نقشه اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيدالشهداء در او تأثير دارد تأثير بكند... شما مي بينيد كه براي همين مجالسي كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزايي كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبي پيش مي آيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور، تمام قشرهاي مردم و عزاداران حضرت سيدالشهداء مجتمع مي شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد با يك كلمه، وقتي مردم ببينيد كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهداء سلام الله عليه بيرون مي آيد، همه با هم مجتمع مي شوند.» [6] .


پاورقي

[1] تحزب و توسعه سياسي، ج‏3، ص‏54، برگرفته از مقاله عبدالحسين خسروپناه.

[2] همان، ج‏1، مقاله دکتر احمد نقيب زاده، ص‏240.

[3] وسائل الشيعه، ج‏3، ص‏480، ابواب احکام المسجد، باب‏3.

[4] محجة البيضاء، ج‏1، ص‏342.

[5] سوره بلد: 12 و 17.

[6] قيام عاشورا...، ص‏69 و 81، تاريخ 30/3/61.