بازگشت

ويژگيهاي تشكل عاشورايي


متأسفانه بسياري از پژوهشگران گذشته و معاصر كه با عينك غرب به تحليل سياسي و جامعه شناسي جوامع اسلامي و به ويژه ايران مي پردازند و عوامل ناكارآمدي احزاب را در اين كشورها ريشه يابي مي كنند، بدون توجه به تفاوت هاي اساسي فرهنگي و اعتقادي و روحي جوامع اسلامي با جوامع غربي و غير اسلامي، تلاش مي كنند تا الگوهاي جامعه شناختي آن سامان را بر جامعه اسلامي تطبيق داده و روند ظهور و افول و پايداري و ناپايداري احزاب را در كشور، و ديگر كشورهاي اسلامي با شاخصه هاي ديكته شده غربي بسنجند. غافل از اينكه در نظام اسلامي نمازهاي جماعت و جمعه و عيد و هيئت هاي عزاداري حسيني بدون هيچ محدوديت سنّي و جنسي براي هواداران، كودكان تازه پا و پيران از پاي افتاده را در كنار انديشمندان متخصص و به همراه پابرهنگان پينه بر دست و...يك آموزش سياسي - تربيتي مي دهد و همراه با آهنگ دلنشيني ذاكر حسيني سرود رهايي مي آموزد و در قيام و قعود هماهنگ نمازگزاران، و ضربه هاي آهنگين سينه زنان، اراده هاي متفرق آنان را در مسير حركت و حيات همساز و هماهنگ مي نمايد. البته در اين اواخر و پس از مشاهده ناكامي هاي تمامي احزاب و تشكل هاي سياسي كه تاكنون در كشور اسلامي ما و حتي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و نيز پس از شكست احزاب صددرصد مستقل از گرايشهاي غيرديني و غير ملي، گويا بعضي از تحليل گران مسائل حزبي به اين نكته توجه نموده اند كه چه انگيزه تحزب را نياز بشر به اجتماع و مقابله با زمينه هاي تفرق بدانيم و چه براي كسب قدرت و مقام و يا براي هدايت بشر به اهداف متعالي انساني بشمريم، [1] در هر سه صورت زمينه هاي مشاركت همگاني براي تمركز بخشيدن به نيروهاي پراكنده مردمي در متن معارف ديني و در ابعادي بسيار ژرفتر و گسترده تر از آنچه كه در غرب با توسعه فرهنگ تحزب و يا سنديكاها و انجمن ها ايجاد شده و يا مي شود، وجوددارد. اينكه بعضي نوشته اند: «در فرهنگ ديني ما نهادهاي ديني همچون مساجد، روحانيت و... وجود دارد و آنان شبيه به حزب عمل مي كند و در مواردي حتي بهتر از حزب عمل مي كنند. حال چه اين نهادهاي ديني را حزب بناميم يا نام ديگري بر آن نهيم». [2] اين نكته بسيار اميدوار كننده و قابل تحسين است، مشروط بر آنكه تحليلگران ديگر همين موضوع را از منظر يك آسيب در روند تحقق احزاب ننگرند و اين سخن كه: «مساجد، حسينيه ها، تكايا، نمازهاي جمعه و جماعت و ساير نهادهاي سنتي كه به نوعي برخي كار ويژه هاي حزبي را ايفا مي كنند ضرورت فعاليت هاي حزبي را كمرنگ ساخته اند» [3] احزاب را به چالش با اين نهادها فرانخواند. ما اميدواريم باتوجه به عنايتي كه پژوهشگران ما بايستي از سالها پيش به اين موضوع مي داشتند و هنوز فرصت باقي است با طرح تئوريك و تبيين ابعاد علمي آن همگامي خود را با فرهنگ ملي جامعه خود بيش از پيش تقويت بخشند. در اين قسمت برخي از ويژگها و مؤلفه ها و كاركردهاي اين تشكل فراگير را از منظر يك حزب زنده و پويا و نقش آفرين در تحولات سياسي و ساختار حكومتي با استناد به ديدگاههاي حضرت امام خميني (ره) كه به حق حادثه عاشورا را نه سوگنامه ستمديدگان كه سرود ستم سوز مستضعفان خواند، مرور مي كنيم.

1. از كار ويژه هاي مهم احزاب شكل دادن به افكار عمومي در جهت تأثيرگذاري بر ساختار حكومت و كسب قدرت سياسي است. انسجام بخشي به منافع و خواسته ها و شعارهاي گروههاي اجتماعي و افكار عمومي و انتقال آنها در جهت اصلاح نظام سياسي بخشي از فلسفه وجودي تشكل هاي اسلامي است:

«تمام اين وحدت كلمه اي كه مبدأ پيروزي ما شد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيله اي فراهم كرد براي ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براي ملت، مردم مجتمعند. [4] اگر دولت هاي ديگر بخواهند يك هماهنگي بين تمام قشرها پيداكنند ميسر نيست برايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست، ما را سيدالشهدا اينطور هماهنگ كرد. [5] مجالس بزرگداشت سيد مظلومان و سرور آزادگان كه مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خيانت و حكومت اسلامي بر حكومت طاغوت است هر چه با شكوهتر و فشرده تر بر پا شود.» [6] .

2. از ديگر مؤلفه هاي يك حزب ايجاد فضاي مناسب براي شكوفايي استعدادها، توسعه سياسي، رشد فرهنگ اجتماعي، بروز خلاقيت ها، تعديل و تنظيم گرايش هاي متفاوت جامعه است. در اين زمينه هيئات حسيني در محلات و مناطق شهري و روستايي در اثر مراسمي كه بر پا مي كنند بيشترين تأثير فرهنگي را بر محيط و فضاي منطقه گذاشته و در كنار طرح شعائر و شعارهاي خود به انديشه هاي نو و فعال جهت مي دهند.

«بچه ها و جوانهاي ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است. اين را ديگران القاكردند به شماها كه بگوييد ملت گريه. آنها از همين گريه ها مي ترسند براي اينكه گريه اي است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است. دسته هايي كه بيرون مي آيند مقابل ظالم هستند، قيام كرده اند، اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبي ما است كه بايد حفظ شود، اينها يك شعائر سياسي است كه بايد حفظ بشود. [7] اين خون سيدالشهداست كه خونهاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند.» [8] .

3. اطلاع رساني و آموزش نظري و عملي توده ها و فراهم نمودن زمينه شكوفايي استعدادها به منظور مشاركت عمومي و توسعه نظام سياسي، و به عبارتي كوتاه و مختصر: آموزش سياسي جامعه از كار ويژه هاي اصلي احزاب سياسي است كه به منظور تأثيرگذاري بر فرايند تصميم سازي و تصميم گيري و نيز تربيت و رشد نيروهاي كارآمد براي توسعه نظام سياسي به اين وظيفه بيش از وظايف ديگر مي پردازد و بايد گفت از ثمرات بزرگ هيأت حسيني آموزش سياسي جامعه اسلامي است:

«محرم ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياي خداست كه با قيام خود در مقابل طاغوت، تعليم سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدايي دادن و فدايي شدن دانست و اين خود سر لوحه تعليمات اسلام است براي ملت ما تا آخر وهله. [9] .

سيدالشهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را، فداكاري در ميدان، تبليغ در خارج ميدان، همان مقداري كه فداكاري حضرت، ارزش پيش خداي تبارك و تعالي دارد و در پيشبرد

نهضت حسين (ع) كمك كرده است. خطبه هاي حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نبايد زن ها بترسند و نبايد مردها بترسند. [10] اين مجالس عزاي سيدالشهداست و مجالس دعا و دعاي كميل و ساير ادعيه است كه مي سازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است.» [11] .

4. در تحليل اقدامات عملي و رفتاري انسان بايد جايگاه انديشه و قلب تبيين گردد، كمال انسان در اين است كه آنچه را مي فهمد به دل واگذارد تا با دو بال دل و عقل راه را طي كند. عقل به تنهايي حركت آفرين نيست و احساسات و عواطف و گرايش ها نيز بدون هدايت و رهبري عقل سر به بيراهه مي نهد. در احزاب سياسي تلاش بسياري صورت مي گيرد تا از طريق ايجاد رقابتهاي حزبي و تقابل منافع به تحريك احساسات بپردازند و بر توانايي و تحرك اعضا افزوده و سنگرهاي جديدي فتح كنند ولي اساس در تشكل ولايي مبتني بر محبت و عشق و عزم است، رونده دل و قلب است و عقل نظري تنها در حد چراغ راه و راهبر همراه است.

«اين خون سيدالشهدا است كه خون هاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند. [12] هر مكتبي هياهو مي خواهد، بايد پايش سينه بزنند. هر مكتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد، تا پايش توي سر و سينه زدن نباشد، حفظ نمي شود... ما بايد براي يك شهيدي كه از دستمان مي رود علم به پا كنيم. نوحه خواني كنيم، گريه كنيم، فرياد كنيم، ديگران مي كنند... فرض كنيد كه از يك حزبي يكي كشته بشود ميتينگ ها مي دهند. فريادها مي كند. اين يك ميتينگ و فريادي است براي احياء مكتب سيدالشهداء». [13] .

5. و باز يكي از كارويژه هاي مهم احزاب و شاخص موفقيت آنها در ايجاد تعادل و ثبات سياسي و قانونمند نمودن تحركات سياسي اجتماعي، و از همه مهمتر موفقيت آنها در ايجاد وفاق ملي و همگرايي نيروها، توانايي احزاب در دستيابي به پشتوانه مردمي و بسيج توده ها در جهت شعارها و ديدگاههاي خود است. ضريب توانايي سياسي احزاب رابطه مستقيم با اين شاخص دارد و بايد اقرار نمود كه امروزه در ميان شيعيان هيچ تشكل سياسي اجتماعي و حتي ديني در حد مراسم عاشورا از پشتوانه مردمي برخوردار نيست. تشكلي كه بيشترين بازدهي فرهنگي سياسي را بدون تحميل حتي يك ريال بر بيت المال داشته و خود زمينه ساز و تأمين كننده بخشي از هزينه هاي فرهنگي در كشور است.

«اين هماهنگي كه در تمام ملت ما در قصه كربلا هست اين بزرگترين امر سياسي است در دنيا و بزرگترين امر رواني است در دنيا. تمام قلوب با هم متحد مي شوند. اگر خوب راهش ببريم. ما

براي اين هماهنگي پيروز هستيم...اگر دولتهاي ديگر بخواهند يك هماهنگي بين تمام قشرها پيدا كنند ميسر نيست برايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست. ما را سيدالشهداء اينطور هماهنگ كرده....» [14] .

6. از ديگر كارويژه هاي احزاب سياسي انعكاس شفاف ديدگاهها و خواسته هاي مردم و روي آوري و روي گرداني از برنامه هاي سياسي اجتماعي و نظارت و قضاوت آنان نسبت به سياستهاي جاري و مدون شدن برنامه ها است. در اين زمينه هيئات حسيني در محلات و مناطق شهري و روستايي، تشكلهايي برخاسته از باور اعتقادي مردم با تمام ويژگيهاي يك تشكل مردمي به معناي واقعي كلمه است. و مساجد و حسينيه ها و تكايا ميعادگاه و پايگاه بي حاجب و درباني است كه از همه اقشار و اصناف بي هيچ قيد و بندي در آنجا حضور يافته و به عنوان يك شهروند نسبت به هر آنچه در شهر و كشور مي گذرد اظهار نظر نموده و آخرين تحليلهاي تشكيلات را از زبان مبلغ و ذاكر حسيني مي شنود و سپس مواضع خود را بي هيچ محدوديتي اعلام مي نمايد.

«قدرت هاي بزرگ از اين چادرها - خيمه هاي عزاداري - مي ترسند. قدرت هاي بزرگ از اين سازماني كه بدون اينكه دست واحدي در كار باشد كه آنها را مجتمع كند. خود به خود ملت را به هم جوشانده است در سراسر كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است و اگر يك مطلبي بخواهد براي اسلام خدمتي بكند و شخصي بخواهد كه مطلبي را بگويد. سرتاسر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مي شود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهي، اين بيرق حسيني، اسباب اين مي شود كه سازمان داده شده باشد.» [15] .

7. و باز از وظايف مهم احزاب و آثار مثبت تحزب، ابهام زدايي از سياستهاي انحرافي و شناخت چهره هاي خودي و غير خودي و ايجاد بستر مناسب دشمن شناسي و تبرّي است تا بتواند ضمن حلّ شبهات و گره هاي كور در روند سياستها، گرايش هاي افراطي يا تفريطي و تك روي نيروهاي پر جنب و جوش جوان را در جهت منافع ملي هدايت كند و كشور و نظام را از گزند نفوذ دشمنان حفظ نمايد. يكي از سياست هاي بارز و هميشگي هيئات حسيني دشمن شناسي در چهره هاي متفاوت و زمان و مكان مختلف است. اين تشكيلات همانگونه كه تولاي خود را در هر عصر با شاخصهاي تعيين شده از جانب خداوند تطبيق مي دهد - معتقد است:

«الشيعة الذين اذا اختلف الناس عن رسول الله اخذوا بقول علي و اذا اختلف عن علي اخذوا بقول جعفر بن محمد». [16] و امروز بايد گفت: تنها اسلام ناب محمدي (ص)، قرائت واقعي و صحيح از اسلام است و بس، همانگونه تبري خود را در هر عصر و زماني نسبت به چهره هاي متفاوت حزب شيطان ابراز مي نمايد، زيرا مي داند كه هر كه يك سويه بنگرد از ديگرسو ضربه مي خورد. شخصي خدمت حضرت اميرالمؤمنين (ع) آمد و گفت:

«يا اميرالمؤمنين، انّي احبّك و احبّ فلاناً و سمّي بعض اعداءه فقال (ع) امّا الان فانت اعور فاما ان تعمي و امّا ان تبصر؛ [17] .

يا اميرالمؤمنين من شما را دوست دارم و فلاني را نيز دوست دارم - نام يكي از دشمنان حضرت را برد - حضرت امير فرمود: اكنون تو شخصي دوبين - چپ چشم - هستي! بهتر است يا كور باشي و يا بينا». و اين شيوه يك سويه نگري از سياستهاي حزب اموي بود كه: امام صادق (ع) درباره آن فرمود:

«ان بني اميه اطلقوا الناس تعليم الايمان ولم يطلقوا تعليم الشرك لكي اذا حملوهم عليه لم يعرفوه؛ [18] .

بني اميه راه آموزش ايمان باز نهاده و شناخت شرك را آزاد نگذاشته بودند تا مردم در اثر آگاهي، روش شرك آميز آنان را تشخيص ندهند - و آنگاه كه مردم را به شرك فرا خوانند آن را نشناسند». و نيز سيره تمامي باندهايي است كه از افشاي چهره واقعي خود بيم دارند و تا زماني كه نيازمند اقبال مردمند دعوت به نرمش و ملاطفت مي كنند تاكسي چنگ بر چهره آنان نكشد و پرده از باطن آنان بر نگيرد. حضرت امام خميني مي فرمايد:

«مي دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميه لعنة الله عليهم با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شكن است. [19] امام حسين با عده كم همه چيزش را فداي اسلام كرد مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» رامحفوظ بدارد.» [20] .

8. از ديگر ويژگي هاي اساسي احزاب داشتن سازمان مركزي رهبري كننده و پايدار و سازمانها و يا هسته ها و كميته هاي منطقه اي و محلي، هماهنگي با مركزيت است تا دچار روزمرگي نشده و قائم به شخص نباشد و با رفتن رهبري، تشكيلات از هم نباشد و در اثر انسجام و هماهنگي بين مراكز منطقه اي و محلي با سازمان مركزي بتواند تصميمات خود را اعمال نمايد. هيئات حسيني ضمن حفظ مركزيت مساجد جامع شهر و نمايندگي مرجعيت تقليد و ولايت فقيه، حسينيه ها و تكيه هاي محلي را هماهنگ با تصميمات و سياستهاي متخذه در مركزيت ديني شهر هدايت مي كنند. اشاره به اين معنا در تعريفي كه حضرت امام براي حزب الله نموده و رابطه او را با امام ذكر كرده بودند گذشت.

9. از ويژگيهاي اوليه و انگيزه اساسي در تشكيل احزاب، تلاش در جهت كسب قدرت سياسي و مصمّم بودن بر احراز مناصب حكومتي و به دست گرفتن مديريت كلان جامعه است، تحليلگران سياسي، فلسفه وجودي احزاب را به عنوان يك روش خردمندانه براي نظارت بر قدرت و تقسيم و تحديد و انتقال سالم آن ارزيابي مي كنند، در اين زمينه هيئات حسيني به تبع از مولا و سرور خود حضرت اميرالمؤمنين و حضرت سيدالشهداء سلام الله عليهما اصل قدرت را ناقابل تر از آب بيني بز و يا لنگه كفش پاره اي كه براي اصلاح و دوخت مجدد قابليت ندارد، مي دانند و مي گويند:

«اللهم انك تعلم انه لم يكن الذي كان منا منافسة في سلطان و لا التماس شيئي من فضول الحطام؛ [21] .

خدايا تو مي داني كه آنچه از ما - در مورد دستيابي به حكومت و سياست - سرزد براي مسابقه قدرت و يا دستيابي به ثروت نبود...» اما اگر از راه احراز قدرت و حاكميت بتوانند به اهداف اساسي خود كه تربيت انساني و كمال روحي و معنوي بشر و بسط قسط و عدالت است دست يابند از هيچ كوششي براي دستيابي به آن دريغ نمي ورزند:

«اينكه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر از آن تجليل كرده اند نه از باب اين كه حكومت يك مسئله اي است، حكومت آن است كه حضرت امير به ابن عباس مي گويد: كه به قدر اين كفش بي قيمت هم پيش من نيست - آن كه هست اقامه عدل است...زنده نگاه داشتن اين عيد نه براي اين است كه چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اينها خوب است، اما مسئله اين نيست، مسئله اين است كه به ما ياد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست. غدير در همه اعصار بايد باشد. [22] تمام جنگهايي كه در اسلام واقع شده براي اين بوده است كه اين جنگليها و وحشي ها را وارد كنند در حصار ايمان. قدرت طلبي توي كار نبود و لهذا در سيره نبي اكرم و ساير انبيا و اولياي بزرگ، حضرت امير (ع) در سيره آنها مي بينيم كه اصل قضيه قدرت طلبي در كار نبوده و اگر براي اداي وظيفه نبود حتي اين خلافت ظاهري را هم قبول نمي كردند.» [23] انگيزه هاي هيئات حسيني را در يك كلام بايد همان انگيزه هايي دانست كه در خطبه 131 نهج البلاغه به آن اشاره شده است. اما آثار و نتايجي كه در طول تاريخ عايد اين تشكيلات شده و نيز نقشهايي كه امروز به عنوان يك تشكيلات سابقه دار و موفق مردمي ايفا نموده و مي تواند روز به روز تأثيرات گسترده تري را در ساختار سياسي اجتماعي جامعه اسلامي بر عهده گيرد. نيازمند فرصتي ديگر است. ولي نبايد از اين نكته غافل شد كه با نگاهي به تاريخ هشت سال دفاع مقدس و نيز تشكيلات بسيج مقاومت مناطق و محلات شهرها و روستاها خواهيم دريافت كه بيشترين تعداد شركت كنندگان در جبهه و نيز هسته هاي اصلي تشيكل دهنده نيروهاي بسيج را هواداران همين تشكل هاي حسيني تأمين نموده و مي كنند.


پاورقي

[1] با استفاده از کتاب: حزب سياسي و عملکرد آن، صص 9 - 12.

[2] مجموعه سه‏ جلدي تحزب و توسعه سياسي از انتشارات روزنامه همشهري، ج‏2، ص‏20 مقاله رجبعلي

اختر شهر.

[3] همان، ج‏1، ص‏47، مقاله دکترجواد اطاعت.

[4] قيام عاشورا در...، ص‏83، تاريخ سخنراني، فروردين 42.

[5] همان: ص‏84، تاريخ سخنراني: 29/8/58.

[6] همان: ص‏87، تاريخ سخنراني: 1/9/67.

[7] همان: ص‏7، تاريخ سخنراني: 30/7/58.

[8] همان: ص‏74، تاريخ سخنراني: 4/8/60.

[9] همان: ص‏96، تاريخ سخنراني: 2/11/56.

[10] همان: ص‏15، تاريخ سخنراني: 25/7/61.

[11] همان: ص‏78، تاريخ سخنراني: 30/3/61.

[12] همان: ص‏74، تاريخ سخنراني: 4/8/60.

[13] همان: ص‏76، تاريخ سخنراني: 17/4/58.

[14] همان: ص‏83، تاريخ سخنراني: 29/8/58.

[15] همان: ص‏10، تاريخ سخنراني: 30/3/61.

[16] رجال النجاشي، ص‏9.

[17] بحارالانوار، ج‏27، ص‏58، حديث 17.

[18] اصول کافي، ج‏2، ص‏415، حديث 1.

[19] قيام عاشورا، ص‏65، از وصيتنامه سياسي الهي.

[20] همان: ص‏7، تاريخ سخنراني: 30/7/58.

[21] نهج البلاغه، خطبه 131، وبه همين معنا با تفاوتي در الفاظ در تحف العقول از حضرت امام‏حسين (ع) در خطبه معروف منا وارد شده است.

[22] صحيفه امام، ج‏20، ص‏112، به تاريخ 2/6/65.

[23] سيماي معصومين در انديشه امام‏خميني، تبيان دوازدهم - ص‏195.