بازگشت

نهضت عاشورا يا تشكل فراگير حزب الله


قيام عاشورا پيكره رو به مرگ جامعه آفت زده را جراحي كرد و خواب سنگين غفلت و ركود را برآشفت و فروغ هايي از اسلام ناب را بر جامعه تابانيد تا در امتداد آن سيماي ايمان از سيماي كفر و نفاق بازشناخته شده، بستري براي رشد و انتقال باورهاي اصيل دين در توالي نسل ها فراهم گردد. خط سرخ خون شهيد بر حقانيت حزب الله مظلوم شهادت داد و بسياري از گم گشتگان وادي ترديد و دودلي را بيدار نمود و اشك گرم محبت و ولايت بر چشمان متحيرشان جاري ساخت و از فرداي روز عاشورا مجالس يادبود و ذكر مصائب كربلا شكل گرفت:

«در آن وقت براي سازمان دادن به فعاليت سياسي اين اقليت، يك راهي درست كردند كه اين راه، خودش سازمانده است و آن نقل از منابع وحي، به اينكه براي اين مجالس اينقدر عظمت هست و براي اين اشك ها آنقدر، در حول و بر اين اشك ها و عزاداري ها. شيعيان با اقليت آن وقت اجتماع مي كردند و شايد بسياري از آنها هم نمي دانستند مطلب چه هست، ولي مطلب، سازماندهي به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريت ها، و در طول تاريخ، اين مجالس عزاداري يك سازماندهي سرتاسري كشورها هست.» [1] نخستين كساني كه با موانع جنگيدند و ميدان نفوذ حادثه كربلا را به مقدار زيادي گسترش دادند خود اهل بيت بودند. كمترين وسيله و ساده ترين راه براي زنده نگهداشتن خاطره كربلا و نام حسين بن علي (ع) دو چيز است: - يكي تشويق به زيارت قبر امام حسين (ع) - و ديگر گريه براي مصائب آن حضرت. [2] و از آن روز ذكر نام حسين (ع) و حديث كربلاي او شعار اتحاد و همبستگي و سرود همگرايي و تشكل گرديد و مظلومان بي پناه و مستضعفان بي نام و نشان را در خانه ها و حسينيه ها و مساجد به تشكل فرا خواند و در محرم هاي مكرر كينه مقدس مبارزه با ظلم و انتقاد از ظالم را در دل ستمديدگان ريشه دارتر نمود و عواطف بشري را در تقويت مباني اعتقادي و عقلاني به هم پيوند داد و پس از سه قرن - و در 352 هجري قمري - بازار بغداد را به تعطيلي كشاند و هيئت هاي عزاداري را به يك راهپيمايي آرام جهت نمايش قدرت اين تشكل الهي دعوت كرد و از آن پس تشكل حزب الله با ياد و نام عاشورا جاودانه شد و روز به روز هماهنگ با خاطره عاشورا و محرم زمين و زمان را درنورديد و:

«مگر نه آن است كه دستور آموزنده كلّ يوم عاشورا و كل ارض كربلا بايد سرمشق امت اسلامي باشد. قيام همگاني در هر روز و هر سرزمين. عاشورا قيام عدالتخواهان با عددي قليل و ايمان و عشقي بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كه اين برنامه سر لوحه زندگي امت درهر روز و هر سرزمين باشد». [3] اين بار حزب الله تصميم گرفته بود تا نگذارد بار ديگر احزاب همدست شجره ملعونه - حزب شيطان - حادثه كربلا را همچون واقعه شكوهمند غدير و غروب غمگين و نابهنگام بانوي بهشتي سانسور خبري كنند و با تفسير دلخواه خود ولايت تامه را به معناي محبت و شراره آتش كينه جاهلي را كه از در خانه اهل بيت زبانه مي كشيد يك بلوف سياسي براي حفظ امنيت امت! قلمداد كنند. او با تمام تواني كه داشت پرچم سرخ كربلا را بر مي افراشت و بر پاي آن بر سر و سينه مي زد و اشك مي ريخت، امّا:

«شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براي سيدالشهدا! نه سيدالشهدا احتياج به اين گريه ها دارد و نه اين گريه خودش في نفسه يك كاري از آن بر مي آيد، ليكن اين مجلس ها مردم را همچو مجتمع ميكنند و يك وجهه مي دهند. سي ميليون و سي و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصاً دهه عاشورا يك وجهه، طرف يك راه مي روند. بيخود بعضي از ائمه ما نمي فرمايند كه براي من در منابر روضه بخوانند...مسأله مسأله گريه نيست...مسأله سياسي است كه ائمه ما با همان ديد الهي كه داشتند مي خواستند كه اين ملت ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند». [4] .


پاورقي

[1] قيام عاشورا در کلام و پيام امام‏خميني، تبيان سوم، ص‏68.

[2] ارزشها از ديدگاه شهيد بهشتي - از انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي، 1374، ش‏28.

[3] صحيفه نور، ج‏9، ص‏57.

[4] قيام عاشورا، ص‏66.