حزب الله و حزب الشيطان
محور تشكل و همگرايي انسانها فقط خداوند و تولي به ولايت او و كساني كه در پوشش ولايت او هستند مي باشد و جز او هيچ كس ديگري نمي تواند تشكل هاي پايدار و ماندگار انساني را سامان دهد، زيرا او بي نياز است ولي ديگران مي خواهند تا از توان اجتماعي بهره برند و اجتماعات بشري را وسيله قدرت و اقتدار خود نمايند و احساسات و علايق توده ها و مشاركت مدني آنها را نردبان ترقي خود قرار دهند و رأي و امضاي مردم را سند مشروعيت يك سليقه حزبي با يك باور شخصي قلمداد كنند. اسلام به همان شدت كه اصرار دارد همه انسانها بر محور ولايت الهي همبستگي - تولي - داشته باشند، به همان شدت و بلكه شديدتر از آن از وابستگي روحي و فكري و رفتاري به جاذبه هاي غير الهي و از تولي اربابان غير الهي پرهيز مي دهد و هر نوع وابستگي و هواداري را نوعي شرك مي شمارد. ملاحظه خط سيري كه در آيات ذيل براي مؤمنان ترسيم مي شود تأكيد بر اين سخن است. قرآن كريم در آغاز همه زنان و مردان مؤمن را ولي همديگر مي خواند:
«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض...» [1] و نيز مؤمناني كه هجرت كرده و در جهاد شركت كرده اند و هم چنين آنان كه به مسلمانان مأوا داده و آنان را ياري كرده اند، همه را وليّ هم مي خواند:
«ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا... والذين آووا و نصروا اولئك بعضهم اولياء بعض...» [2] و سپس مي فرمايد:
«و من يتوّل الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون». و آنگاه با تأكيد مي فرمايد:
«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا». با توجه به اين نكته كه ولايت مؤمنان و پيامبر و خداوند در طول يكديگر و از هم انفكاك ناپذير است و تقابلي با هم ندارند و هيچ گونه زمينه تشتت و تفرقه راه ندارد؛ چه اينكه مي فرمايد:
«انّ اولي الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبي و الذين آمنوا - و در آخر - و اللّه ولي المؤمنين؛ [3] .
در حقيقت نزديك ترين مردم به ابراهيم همان كساني هستند كه پيرو اويند و نيز اين پيامبر و كساني كه به آئين او ايمان آورده اند و خدا وليّ مؤمنان است.» و بالاخره:
انّ وليّيّ اللّه الذي نزّل الكتاب و هو يتولي الصالحين؛ [4] .
در حقيقت ولي من خداوندي است كه قرآن را نازل كرده و همو ولي صالحان نيز هست». در خط مقابل نيز در آغاز بدنبال ولايت مهاجرين و انصار مي فرمايد:
«و الّذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شئ حتّي يهاجروا...؛ [5] .
آنان كه ايمان آورده اند ولي مهاجرت نكرده اند هيچ گونه رابطه ولايي بين شما و آنان نيست مگر اينكه مهاجرت كنند...» و در يك مرحله گسترده تر مي فرمايد:
«يا ايّها الذين آمنوا لا تتّخذوا آباءكم و اخوانكم اولياء ان استحبوا الكفر علي الايمان و من يتولّهم منكم فاولئك هم الظالمون؛ [6] .
اي مؤمنان اگر پدران و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دادند با آنان همياري نكنيد و هر كه از ميان شما تولاي آنان را داشته باشد او از ستمكاران است». و سپس همراه با معيار مي فرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا عدوّي و عدوّكم اولياء؛ [7] .
اي مؤمنان دشمنان مرا و خودتان را وليّ بر نگزينيد». و آنگاه مي فرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الكافرين اولياء من دون المؤمنين...؛ [8] .
اي مؤمنان به جاي مؤمنان با كافران رابطه ولايي برقرار نكنيد...». چرا كه:
«و انّ الظالمين بعضهم اولياء بعض و الله ولي المتقين؛ [9] .
در حقيقت ستمگران با يكديگر همراهند و بر يكديگر ولايت دارند و خداوند وليّ پرهيزكاران است». و نيز:
«و الذين كفروا بعضهم اولياء بعض، الّا تفعلوه تكن فتنة في الأرض و فساد كبير؛ [10] .
و كافران ولي يكديگرند - شما ولي آنان نيستيد - اگر - اين ملاك را رعايت - نكنيد در زمين فتنه و فسادي بزرگ پديد آيد». و هم چنين:
«و الذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات...» [11] و در آخر:
«...انهم اتخذوا الشياطين اولياء من دون الله و يحسبون انهم مهتدون؛ [12] .
آنان - گمراهان - شياطين را ولي خود برگزيدند و خيال مي كنند راه درستي يافته اند». و شكي نيست كه:
«و من يتخذ الشيطان ولياً من دون الله فقد خسر خسراناً مبيناً؛ [13] .
هر كه شيطان را به جاي خداوند وليّ برگزيند به زيان آشكاري دچار شده است». با مروي بر اين دو خط سير مي توان خطوط سياسي و جبهه ها را از هم بازشناخت. گروهي پا به پاي خدا و رسول او و مؤمنان نمونه اي كه همواره در عبادت خدا و خدمت به خلقند و:
رضي الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا انّ حزب الله هم المفلحون؛ [14] .
خداي از آنان خشنود و آنان نيز از خدا راضي هستند، هم آنان حزب الله هستند و تنها حزب الله رستگارانند». و گروهي ديگر همراهي با ستمگران و كافران و مدعيان فرهنگ و تمدن [15] را دورانديشي خردمندانه پنداشته و خود را چيزي انگاشته اند:
«...يحسبون انّهم علي شيي ء الا انهم هم الكاذبون. استحوذ عليهم الشيطان فانساهم ذكر الله اولئك حزب الشيطان الا انّ حزب الشيطان هم الخاسرون؛ [16] .
آنان كه با بيگانگان رابطه برقرار كرده اند - چنان پندارند كه حق به جانب آنهاست آگاه باش كه آنان همان دروغگويانند. شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است. آنان حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند».
پاورقي
[1] سوره توبه: 71.
[2] سوره انفال: 72.
[3] سوره آل عمران: 68.
[4] سوره اعراف: 196.
[5] سوره انفال: 72.
[6] سوره توبه: 23.
[7] سوره ممتحنه: 1.
[8] سوره نساء: 144.
[9] سوره جاثيه: 19.
[10] سوره انفال: 73.
[11] سوره بقره: 257.
[12] سوره اعراف: 30.
[13] سوره نساء: 119.
[14] سوره مجادله:22.
[15] در آيه 57 سوره مائده: من الذين اوتوا الکتاب، و در آيات ديگر به نظر ميرسد غرض قرآن از کاربرد
اين اصطلاح تنها اشاره به اين نيست که يهود و نصاري و...صاحب کتاب آسماني هستند بلکه آنان خود با اتصاف به اين نام در برابر مردم حجاز که امّي - بيسواد و بيفرهنگ - بود مدعي فرهنگي و تمدن بودند.
[16] سوره مجادله: 18 - 20.