بازگشت

مفهوم حزب و تحزب


حزب در لغت به گروهي از مردم كه به گرد هم آمده باشند گفته مي شود - الطائفة من الناس، جماعة الناس - و در اصل به معناي گردآمدن و يا مجموعه اي به هم پيوسته است - تجمع الشيي ء و الطائفة من كل شي ء حزب - بنابراين به گروهي هم رأي و همراه و يا دسته اي از آيات هم سو و هم جهت و يا به قطعه اي از زمين كه خاك آن فشرده و روي هم انباشته باشد حزب گويند. [1] و تحزب به معناي تجمع و به هم پيوستن گروهي از انسانهاي هم فكر مي باشد، ضمن اينكه در وزن «تفعّل» به مفهوم كارورزي و كوشش براي دستيابي به هماهنگي و هم فكري را با خود دارد. [2] . چه اينكه تحازب و محازبه نيز، معناي تعصب ورزيدن براي همديگر و تلاش نمودن براي هم سالي و هم نوايي با ياران در رسيدن به هدف واحد و تمايل و تعاطف به يكديگر را مي رساند. [3] و اما در اصطلاح: در فرهنگنامه هاي سياسي، دهها تعريف از حزب آمده است كه با ملاحظه آنها و به اختصار مي توان گفت: حزب، شكل خاصي از سازماندهي نيروهاي اجتماعي است كه به هدف كسب قدرت و يا حفظ آن و يا نقش آفريني در تصميم گيري هاي سياسي شكل مي گيرد. منشأ هم گرايي آنها، آرمانها، باورها و ديدگاههاي مشترك سياسي اجتماعي است كه در ضمن مرامنامه يا اساسنامه نوشته يا نانوشته اي به اجراي آن متعهد مي شوند. [4] مي دانيم كه توسعه احزاب سياسي و تأثير و نفوذ قانونمند آن در ساختار نظام هاي سياسي همزاد توسعه دموكراسي نوين غرب است و پيش از آن در تاريخ سياسي و مُدون جوامع انساني نمونه هاي گوناگوني از تشكلهاي اجتماعي را مي توان نام برد كه به نحوي در پوشش تعريف فوق بوده و در عصر خود يك حزب سياسي به شمار مي آمده و در تأسيس يا تقويت و يا تغيير قدرت سياسي نقش اساسي داشته است، ولي اصرار نويسندگان غربي بر اين است تا آغاز پيدايش احزاب را به اواخر قرن هفدهم ميلادي و به تلفيق گروههاي پارلماني و كميته هاي انتخاباتي و تحول تدريجي و تاريخي انتخابات انگلستان محدود كنند. [5] روح توحيدي و يكتانگر اسلام با مفهوم لغوي حزب و تحزب به معناي گروهي از انسانهاي هم فكر و همراه به اعتبار رويكردي كه به يگانگي و هماهنگي دارد، موافق است؛ اما اگر لازمه اين همگرايي گروهي موجب دسته بندي در صفوف به هم پيوسته جامعه و القاي گونه اي از مرزبندي و تشتت در ميان مردم باشد و يا اگر هدف و انگيزه آن تنها تصاحب قدرت سياسي، تفوق و فزون طلبي باشد، آن را نفي نموده و مردود مي شمرد. وقتي به هنگام معرفي احزاب گفته مي شود:

«در كشورهاي نوين، پيكار سياسي ميان سازمانهاي كم و بيش تخصصي كه نوعي ارتش سياسي به شمار مي آيند جريان مي يابد. اين سازمانها گروه بندي هاي بنيان يافته، منظم و مرتبي هستند كه براي مبارزه در راه قدرت ساخته شده اند و منافع و هدفهاي نيروهاي اجتماعي گوناگوني را بيان مي كنند و خود هم به درستي وسيله كار كرد سياسي آنان مي باشند - و بالاخره اينگونه خلاصه شود كه: - خصلت تشكل يافته پيكار سياسي يكي از مشخصات اساسي عصر ماست.» [6] قطعاً اسلام با چنين مفهومي از حزب و تحزب و با چنين رويكردي به سياست حزبي در تضاد است زيرا در جامعه اسلامي «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض» [7] هستند و تضاد منافعي وجود ندارد و نبايد داشته باشد تا طبقات و قشرهاي اجتماعي در مقابل هم صف آرايي نمايند. چه اينكه همگان بايد بدانند:

«تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علواً في الارض و لا فساداً: [8] سراي آخرت را براي كساني قرار مي دهيم كه در زمين خواستار برتري و فساد نيستند.» در ساختار سياسي اسلام قدرت طلبي و تفرعن و سركشي جايگاهي ندارد و اگر چنين زمينه هايي بروز نمايد بايد با اصل چنين رويكردي مقابله نمود نه اينكه به خاطر توجيه و قانونمند نمودن آن به جنگ احزاب متوسل شد. كلمه حزب به معناي لغوي آن در قرآن كريم هم به صورت جمع - و مفهوم تعدد - به كار رفته و هم به صورت مفردو مصداق واحد آمده است. در يازده مورد با لفظ جمع و در اشاره به باندهاي قدرت در برابر اسلام و دين حق به كار برده شده و در هشت مورد با لفظ مفرد - حزب - و يك بار نيز با تعبير - حزبين - آمده است. جالب اينكه در سه مورد با تركيب مضاف «حزب الله» و سه مورد نيز تركيب مضاف «حزب الشيطان» - يك مورد مضاف به ضمير (حزبه) مي باشد. قرآن كريم ابتدا اديان الهي را به عنوان «امت واحد» درعين تفاوت در شرايع و كاركردها مي ستايد. آنگاه با نگاهي منفي به دسته بندي هايي كه توسط پيروان اين اديان بر سر تصاحب منافع صورت گرفته است، اين تشتت را ناشي از تعصبات نارواي فردي و موجب از هم گسستن روال طبيعي امور مي شمرد. قرآن در سوره انبياء پس از شمارش پيامبران و اشاره به فرازهايي از تاريخ آنان مي گويد:

«انّ هذه امّتكم امّة واحدة و انا ربّكم فاعبدون و تقطّعوا امرهم بينهم كلّ الينا راجعون؛ [9] .

اين است امت شما كه امّتي يگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد ولي آنان وحدت خود تكه تكه كردند، همه به سوي ما باز مي گردند.» و در سوره مؤمنون مي گويد:

«و انّ هذه امتكم امّة واحدة و أنا ربّكم فاتقون. فتقطعوا امرهم بينهم زبراً كلّ حزب بما لديهم فرحون؛ [10] .

در حقيقت اين امت شماست كه امتي يكپارچه است و من پروردگار شمايم، پس از من پروا داريد. پس كارشان را ميان خود پاره پاره كردند و دسته دسته شدند و هر دسته به آنچه داشتند دل خوش كردند». در آيه نخست آنان را از تكه تكه شدن بر حذر مي دارد و در آيه بعد آن را نتيجه تعصب حزبي مي شمرد. و شايد از همين رو در تمامي يازده موردي كه حزب با لفظ جمع - احزاب - آمده است در مقام نكوهش و تقبيح و در تضاد با مؤمنان ذكر شده است. مي توان گفت در ادبيات سياسي صدر اسلام و تا قرنهاي اخير واژه «ولاء» و «تولي» اجمالاً همان كاربردي را داشته است كه امروزه كلمه حزب و تحزب در ادبيات سياسي دارد. [11] و اگر در فرصتي كوتاه از اين منظر نگاه مجددي به واژه ولاء و تولي داشته باشيم در خواهيم يافت عناصري چون: داشتن تشكيلات سازماني پوشش دهنده، داشتن پايگاه اجتماعي و برخوردار از پشتوانه مردمي و مصمم و پا به ركاب بودن براي كسب قدرت سياسي كه از مؤلفه ها و اركان يك حزب سياسي است در مفهوم «ولايت» كه «در اصطلاح اولي قرآني يعني به هم پيوستگي و هم جبهگي و اتصال شديد يك عده انساني كه داراي يك فكر واحد و جوياي يك هدف واحد هستند، در يك راه قدم بر مي دارند. براي يك مقصود تلاش و حركت مي كنند» [12] نهفته است. و راغب اصفهاني مي گويد:

«الولاء و التوالي: ان يحصل شيئان فصاعداً حصولاً ليس بينهما ما ليس منهما و يستعار ذلك للقرب من حيث المكان و من حيث النسبة و من حيث الدين و من حيث الصداقة و النصرة و الاعتقاد؛ [13] ولاء و توالي، در كنار هم قرار گرفتن دو چيز يا بيشتر است، به نحوي كه چيزي جز خود آنان در ميانشان فاصله نباشد. اين كلمه براي نزديكي مكاني يا نسبت و خويشي و يا ديني و يا دوستي و همياري و همفكري در بين افراد به كار مي رود». يك حزب سياسي متشكل از تعدادي - دو يا بيشتر - افراد همفكر و صميمي است كه نزديكي منطقه سكونت يا نزديكي فاميلي يا ديني و اعتقادي و يا اخلاقي و رفتاري و... آنان را به هم پيوند داده است. البته تبيين كامل اين موضوع نيازمند بحثي گسترده و مستقل مي باشد و تنها براي موضوع مورد نظر به يك نكته اشاره مي كنيم.


پاورقي

[1] کتابهاي لغت: مفردات راغب، معجم مقائيس اللغة، لسان العرب، و التحقيق في کلمات القرآن، ماده

حزب.

[2] موسوعة النحو و الصرف و الاعراب: ص 266.

[3] لسان العرب ذيل کلمه: حزب.

[4] احزاب سياسي،‌ولي ‏الله يوسفيه، صفحات 39 - 41.

[5] حزب سياسي و عملکرد آن در جوامع امروز، دکتر احمد نقيب زاده: ص 31، اصول علم سياست

ترجمه ابوالفضل قاضي: ص 162 و...

[6] اصول علم سياست، موريس دوورژه، ترجمه دکتر ابوالفضل قاضي: ص 161 و صفحات بعد.

[7] سوره توبه: 71.

[8] سوره قصص: 83.

[9] سوره انبياء: 92 - 93.

[10] سوره مؤمنون: 52 - 53.

[11] به کتاب ولاءها و ولايتها از شهيد مطهري، و ولايت از آيةالله خامنه‏اي مراجعه شود.

[12] ولايت؛ آيةالله سيد علي خامنه‏اي، ص 20.

[13] مفردات غريب القرآن: ص 533.