بازگشت

شعارهاي حيات بخش


در عاشورا دو نوع شعار ديده مي شود يك نوع شعارهايي است كه فقط معرف شخص است و بيش از اين چيز ديگري نيست. ولي شعارهاي ديگري است كه علاوه بر معرفي شخص، معرف فكر هم هست، معرف احساس است، معرف نظر و ايده است. با يك تلقي درست از عاشورا مي توان اين شعارها را دائمي كرد و در همه اعصار از آن استفاده كرد و از طريق آن روح در جامعه دميد اما متأسفانه بهاي لازم به شعارها داده نمي شد و اينك نيز نيازمند اهتمام است. شهيد مطهري معتقدند:

«اباعبدالله (ع) در روز عاشورا شعارهاي زيادي داده است كه در آنها روح نهضت خودش را مشخص كرده كه من براي چه مي جنگم، چرا تسليم نمي شوم، چرا آمده ام كه تا آخرين قطره خون خودم را بريزم؟ و متأسفانه اين شعارها در ميان ما شيعيان فراموش شده وما شعارهاي ديگري به جاي آنها گذاشته ايم كه اين شعارها نمي تواند روح نهضت اباعبدالله را منعكس كند.» [1] .

شعارهاي عاشورا آن چنان متنوع و همه جانبه است كه مي تواند يك ملت را كاملاً غني وسعادتمند كند. مهمترين شعارهاي عاشورا را با الهام از شهيد مطهري مي توان به اين دسته ها تقسيم كرد:

حق گرايي

«الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه؟ ليرغب المؤمن في لقاء الله محقّاً؛ [2] .

آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و كسي از باطل روي گردان نيست؛ در چنين شرايطي مؤمن بايد لقاء پروردگارش را بر چنين زندگي اي ترجيح بدهد.»

آزادي و شرافت

«الموت اولي من ركوب العارِ؛ [3] .

نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستي بهتر و عزيزتر است.»

«لا اري الموت الّا سعادة و الحياة مع الظالمين الّا برماً؛ [4] .

مرگ را جز خوشبختي نمي بينم و زندگي با ستمكاران را جز ملامت و خستگي.»

دوري از ذلت

«هيهات منّا الذله؛ [5] .

ذلت و خواري از ساحت ما به دور است.»

اصلاحات اجتماعي

«اني لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجتُ لطب الاصلاح في امّة جدي؛ [6] .

بي گمان قيام من براي خوشگذراني و مفسده جويي و ستمگري نمي باشد، بلكه قيام من فقط براي ايجاد اصلاح امور در امت جدم است.»

انزجار از دنيازدگي و تظاهر ديني

«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم؛ [7] .

مردم برده دنيا و دين لقلقه زبانشان مي باشد.»


پاورقي

[1] همان، ص 184.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 381.

[3] مقتل الحسين مقرم، ص 345.

[4] بحار، همان.

[5] اللهوف، ص 41.

[6] مقتل الحسين، ص 156.

[7] موسوعة کلمات الامام الحسين،ص 425.