بازگشت

شخصيت يافتن جامعه اسلامي


پديده هاي اجتماعي از جهت تأثيري كه در خود اجتماع باقي مي گذارند مختلف و گاهي متضادند. از اين حيث بعضي از پديده هاي اجتماعي، روح اجتماع را تاريك و كدر مي كند،ترس و رعب به وجود مي آورد، و به اجتماع حالت بردگي و اسارت مي دهد، ولي يك سلسله پديده هاي اجتماعي است كه به اجتماع صفا و نورانيت مي دهد، ترس اجتماع مي ريزد، احساس بردگي و

اسارت را از او مي گيرد، به جايش جرأت، جسارات و شهامت به او مي دهد. نوع دوم از پديده هاي اجتماعي نعمتي است كه نصيب هر ملتي به سادگي نمي شود. به تعبير شهيد مطهري سرمايه اي است كه بالاتر از آن وجود ندارد:

«مسأله احساس شخصيت، مسأله بسيار مهمي است. از اين سرمايه بالاتر براي اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصيت و منش كند، براي خودش ايده آل داشته باشد ونسبت به اجتماعهاي ديگر حس استغنا و بي نيازي داشته باشد، يك اجتماع اين طور فكر كند كه خودش و براي خودش فلسفه مستقلّي در زندگي دارد و به آن فلسفه مستقل زندگي خودش افتخار و مباهات كند و اساساً حفظ حماسه در اجتماع يعني همين كه اجتماع از خودش فلسفه اي در زندگي داشته باشد و به آن فلسفه ايمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند وبه آن ببالد.» [1] .

نگاه حماسي به نهضت عاشورا است كه اين حماسه را در ملت اسلام ايجاد مي كند، جامعه حسيني را عزتمند و همراه با غرور مي سازد و اين هنر در قيام اباعبدالله (ع) وجود دارد و در جامعه آن عصر هم چنين اثر را به جاي گذاشت:

«بعد از شهادت امام حسين (ع) يك چنين حالتي به وجود آمد، يك رونقي در اسلام پيدا شد. اين اثر در اجتماع از آن جهت بود كه امام حسين (ع) با حركات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده كرد، احساسات بردگي و اسارتي را كه از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاويه بر روح جامعه اسلامي حكمفرما بود، تضعيف كرد و ترس را ريخت، احساس عبوديت را زايل كرد و به عبارت ديگر به اجتماع اسلامي شخصيت داد. او بر روي نقطه اي در اجتماع انگشت گذاشت كه بعداً اجتماع در خودش احساس شخصيت كرد.» [2] .

و اين مهترين درسي است كه تا قيام قيامت مي تواند الهام بخش ملتهاي آزاده باشد به شرطي كه ياد حسين (ع) ومجالس حسيني از حد احساس فراتر رفته بر عقلانيت و تدبر در اين قيام افزوده شود. ملتي كه شخصيت دارد همه چيز دارد اما ملتي كه همه چيز دارد ولي شخصيت و هويت ندارد هيچ چيز ندارد؛ هويتي حسيني كه امروزه بيش از هر زمان ديگر براي ملل اسلامي مورد نياز است.

در زماني كه اموي ها سرمست از بازيافتن سلطنت و پادشاهي، بر همه چيز دست انداخته شخصيت اسلامي را در ميان مسلمين ميراندند، شخصيت كوفيان را آن چنان لگدمال كردند كه پس از دعوت از فرزند پيامبر و حركت او به سوي شهري كه روزي مركز خلافت اسلامي بود و افتخار شيعه علي ابن ابي طالب بودن را با خود داشت با شنيدن اسم ابن زياد عقب نشسته و حسين (ع) را تنها گذاشتند؛ در اين حال قيام امام حسين (ع) آن چنان جوششي در آنان ايجاد كرد، آن چنان هويتي براي كوفيان به ارمغان آورد كه: «همين كوفه بعداز مدت سه سال انقلاب كرد و پنج هزار نفر توّاب از همين كوفه پيدا شد و سر قبر حسين بن علي رفتند و در آنجا عزاداري كردند، گريه كردند و به درگاه الهي از تقصيري كه كرده بودند توبه كردند و گفتند ما تا انتقام خون حسين بن علي را نگيريم از پاي نمي نشينيم.» [3] .

امروز نيز كه نظام قلدر پرور موجود در جهان به بهانه اي خودساخته بر همه چيز چنگ انداخته و در صدد به انفعال كشاندن مسلمانان و هويت زدايي از كشورهاي اسلامي است، مسلمانان بايد غيرت و حميت حسيني را سر مشق قرار داده، قهرمانانه در مقابل آنان ايستادگي كنند و بدانند كه ملت ايران با الهام از عاشورا و با بانك ابر مردي از تبار حسين در وحشت و ظلمت، نور هدايت را يافته و مقاومت و مبارزه را از حسين بن علي (ع) آموخته است و به خواست خدا در مقابل تمامي دنياي آناني كه در مقابل دينشان ايستاده اند خواهد ايستاد چرا كه به قول حضرت امام خميني «انقلاب اسلامي ايران پرتوي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است.» [4] .


پاورقي

[1] همان، ص 53.

[2] همان، ص 52.

[3] همان، ص 57.

[4] صحيفه نور، ج 18، ص 12.