بازگشت

پيامبران، مصلحان اجتماعي


به نظر جامعه شناسان، تغيير اجتماعي تغيير و دگرگوني قابل ملاحظه اي است كه در طول زمان به صورتي دوام پذير برساخت اجتماعي يك جامعه اثر مي گذارد و جريان تاريخ آن را دگرگون مي سازد. اين تغيير و دگرگوني، معمولا بر انديشه ها، آداب و رسوم و ساختار اجتماعي جامعه واقع مي شود، كه به وسيله افراد با نفوذ و نخبگان سياسي و فكري جامعه صورت مي گيرد. [1] قطعا پيامبران در اين رديف «گروه اجتماعي» قرار گرفته اند كه تغيير ساختار اجتماعي را همراه با ايده ها و افكارشان بر عهده گرفته اند. قرآن اين رسالت پيامبران را در آيه زير خلاصه كرده است.

«ان اريد الا الاصلاح ما استطعت و ما توفيقي الا بالله عليه توكلت و اليه انيب» (سوره هود / 88) قطعا واژه «اصلاح» به تعبير قرآني، دگرگوني عميق جامعه و تحول بنيادي آن است و طبيعي است كه مهمترين عامل در تغيير و تحول اصلاحي اجتماع، دگرگوني در نگرشها، تبيينها و ارزشهاي اجتماعي است، كه گاهي از آن به عنوان «احياگري» در انديشه اسلامي ياد شده است. [2] .

پيامبران در نخستين مرحله اصلاحي خود، حيات فكري - عقلاني اجتماعي را رشد مي دهند و اذهان جامعه را در دست انديشي و تبيين واقعيتها به سوي واقعگرايي سوق مي دهند. اين نوع ارشاد و هدايت، انقلاب و تحول عميق جامعه را به دنبال دارد، بي آنكه پيامبران در انجام رسالت خود، محافظه كاري و يا سهل انگاري نمايند.


پاورقي

[1] علامه طباطبائي، سيد محمد حسين: الميزان، ج 1 صفحه 432.

[2] گي روشه،: به تغييرات اجتماعي ترجمه دکتر منصور وثوقي، صفحه 26.