بازگشت

نقش حاكميت در نظم پذيري جامعه


انـديـشـه مـديـريـّت در اسـلام از تـرغـيـب و تـشـويـق بـه نـظـم و نـظـام آغاز مي گردد،و بزرگترين مصداق نظم همان نظم دهي در امور دولت و جامعه مي باشد. اسلام اين انديشه را روزي مطرح ساخت كه هرج و مرج در سرزمين هاي عربي حاكم بود و مسلمانان به خاطر ايـن كـه بـيـش از هـمـه نـظم پذير بودند پيشرفت كردند و در جنگ ها پيروز شدند، چون بـراي جـنـگ هـم نظامي به وجود آوردند... ثروتمند شدند چون نظامي اقتصادي مبتني بر تـحـريـك مـنـابـع جـامـدي كـه در دسـت ثـروتمندان بود، وضع نمودند و توانستند دولت تشكيل دهند و چون دولت را هم براساس نظم و انضباط ايجاد كرده بودند، به رواج علم و دانش پرداختند، زيرا براي آموزش هم نظامي وضع كرده بودند...بدين ترتيب مديريّتي منظّم و ضابطه مند بر ديگر كشورهاي اسلامي به واسطه تشويق در پيگيري و به كار بستن نظم و نظام، حاكم گشته و مي توان با اطمينان گفت به واسطه نظم و سازماندهي، مـسـلمـانـان تـوانـسـتـنـد دنـيـا را زيـر پـا بـگـذارند و اسلام را به دورترين نقاط جهان برسانند.

حـضـرت عـلي (ع) بـه عـنوان يك حاكم نمونه اسلامي، توجه زيادي به نظم داشتند تا جـايـي كه قبل از پيوستن به رفيق اعلي، فرزندان، اصحاب و همه مسلمانان را به نظم در كارها سفارش نموده اند.

انـديـشـه نـظـم زايـيـده زمـان يـا نـيـاز نـبـوده اسـت بـلكـه بـا سـخـنـان و تـفـكـر حضرت قـبـل از رسـيـدن بـه خـلافـت پـيـونـد خـورده بـود. وقتي عمر بن خطّاب از ايشان در باب افـرادي بـراي جـنـگ با ايرانيان مشورت مي كند، وي را به پايبندي نظم در كار سفارش مي كند و مي فرمايد: جايگاه فرمانده در كار به منزله جايگاه بند دانه هاي تسبيح است، كـه آن را جـمـع مـي كـنـد و بـه هـم مـي پـيـونـدد. اگـر اين بند پاره شود و دانه ها متفرّق گردند، هرگز همه آنها جمع نخواهد گشت. [1] .

پـس مـديـر بـه منزله رشته تسبيح است كه بقيه دانه ها را جمع مي كند و اگر از تسبيح جدا گردد ديگر دانه ها پراكنده مي شوند. بدون نظام براي هيچ كسي تكيه گاهي نيست بـلكـه نـتـيـجـه از هـم پـاشـيـدگـي و تفرقه خواهد بود. چرا اين چنين نباشد درحالي كه مـسـلمـانـان متّحد گشتند چون خداوند امورشان را نظم بخشيد يعني قرآن كريم را بر آنان نازل كرد.

بـه حـضرت امير(ع) گوش مي سپاريم كه در خطبه اي به فضيلت قرآن اشاره داشته، مـي فـرمايند: قرآن را به گفتار درآوريد، و هرگز سخن نخواهيد گفت كه من شما را از آن آگـاه خـواهـم سـاخـت، بـدانـيـد كه در قرآن علم آينده و خبر گذشته و دواي دردتان و نظم امورتان وجود دارد. [2] .

امـام عـلي (ع) در ايـن مـتـن به عظمت قرآن اشاره دارد. و اين عظمت در نظم بخشيدن به امور مـردم و اداره زنـدگـي شـان مـتـجـلّي مي شود. به عبارتي نظم يكي از چهار امري است كه قرآن آن را در امّت اسلامي به وجود آورده است:

1 ـ سخن از آينده، 2 ـ سخن از گذشته، 3 ـ پرداختن به مشكلات و موانع، 4 ـ تنظيم امور مردم.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه 146.

[2] همان، خطبه 158.