بازگشت

نظم در قرآن


بـخـش عـظـيـمـي از دسـتـورهـا و سـفـارش هاي قرآن كريم براي منظم كردن افكار، گفتار و كردار پيروان خويش است. اميرمؤمنان علي (ع) درباره اين كتاب آسماني مي فرمايد:

اَلا اِنَّ فيهِ عِلْمَ ما يَأْتي وَالْحَدِيثَ عَنِ الْماضي وَ دَواءَ دائِكُمْ وَ نَظْمَ ما بَيْنَكُمْ [1] .

آگـاه بـاشـيـد كـه آگـاهـي نسبت به آينده و خبر از گذشته و شفاي دردها و نظم زندگي روزمره شما در قرآن است.

بيان قرآن درباره نظم را مي توان به دو بخش تقسيم كرد:

1 ـ نظم تكويني

قـرآن در ايـن بـخـش، نـظـم حاكم بر هستي را تشريح و به انسان ها سفارش مي كند كه دربـاره آن بـينديشند تا به طراح زبردست آن يعني خداي تعالي پي ببرند. از اين رو، گـاه از فـرود آمـدن بـاران و رويـش و رشـد گـياهان سخن مي گويد و گاه عظمت كوه ها و درياها را به ياد مي آورد؛ زماني از شگفتي موجودات جاندار سخن مي راند و در بسياري از مواقع، آمد و شد شب و روز، فراواني پديده هاي هستي و بي شماري نعمت هاي الهي را در لابه لاي آيات مي آورد. براي مثال مي فرمايد:

بـه راسـتـي در آسـمان ها و زمين، براي مؤمنان نشانه هايي است و در آفرينش خودتان و آنچه از (انواع) جنبندگان پراكنده مي گرداند. براي مردمي كه يقين دارند، نشانه هايي اسـت و (در) پـيـاپي آمدن شب و روز و آنچه خدا از آسمان فرود آورده و با آن، زمين را پس از مـرگـش زنـده گـردانـيـده اسـت و (نـيـز در) گـردش بادها براي مردمي كه مي انديشند. نشانه هايي است. اين است آيات خدا كه به راستي آن را بر تو مي خوانيم. پس بعد از خدا و نشانه هاي او به كدام سخن، خواهند گرويد. [2] .

2 ـ نظم تشريعي

هـمـه آيـاتـي كـه دربـاره قـوانـيـن و مـقـرّرات الهـي نـازل شده است، نظم و برنامه را در زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان برقرار مي كند و بـيـانـگر آن است كه قرآن همواره پيروان خويش را به داشتن يك برنامه صحيح و منظم دعـوت مـي كـنـد و خـواسـتـار آن اسـت كـه مـسـلمـانـان در زنـدگـي خـود پـايـبـنـد بـه اصول و موازين الهي بوده و طبق برنامه اي كه خدا برايشان تنظيم كرده است، زندگي كـنـنـد و هـيـچ گـاه از حـدود و مقررات الهي گام فراتر ننهند كه در اين صورت به ستم آلوده مي شوند:

وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَاُولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ [3] .

كساني كه از حدود الهي تجاوز كنند، ستمگرند.

از اين رو، مي توان گفت هدف بزرگ پيامبران الهي و مردان خدا، تنظيم برنامه زندگي انـسـان ها در تمام ابعاد آن بوده است. آنان درصدد بوده اند تا جامعه طبق برنامه تنظيم شده از جانب پروردگار به زندگي خويش ادامه دهد و از آن تخطّي ننمايد.

بـخـش ديـگري از آيات قرآن نيز به ستايش و تمجيد از انسان هاي منظم اختصاص يافته اسـت و بـديـن وسـيـله، نظم و انضباط را به عنوان يك ارزش مطرح نموده است. به عنوان نمونه، در داستان حضرت سليمان (ع) و هُدهُد آمده است:

وَ تـَفـَقَّدَ الطَّيـْرَ فـَقـالَ مالِيَ لا اَرَي الْهُدْهُدَ اَمْ كانَ مِنَ الْغائِبينَ لاَُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَديداً اَوْ لاََذْبَحَنَّهُ اَوْ لَيَاْتِيَنّي بِسُلْطانٍ مُبينٍ [4] .

و سليمان از پرندگان خبر گرفت. سپس گفت هُدهُد كجا شد كه به حضور نمي بينمش؟ [بلكه بدون اجازه من] غيبت كرده است؟ هر آينه او را به عذابي شديد عذاب كنم و يا او را بكشم، يا آن كه حجتي روشن برايم بياورد.

خـداونـد در جـاي ديـگـر افـرادي را كه در امور اجتماعي خودسر نبوده و منظم، هماهنگ و با اجازه رهبري جامعه عمل مي كنند، در زمره مؤمنان قرار داده است و آن ها را مي ستايد:

اِنَّمـَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ امَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِذا كانُوا مَعَهُ عَلي اَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتّي يَسْتَأْذِنُوهُ [5] .

مـؤمـنـان آنـانـنـد كـه بـه خدا و رسولش ايمان آوردند و چون با پيامبر در كاري همگاني باشند، تا از او رخصت نطلبيده اند نمي روند.

خـداونـد مـتـعـال در آيـه اي ديـگر، افرادي را كه در ميدان نبرد، منظم و محكم و استوار وارد پيكار مي شوند، مورد علاقه و دوستي خود قرار مي دهد:

اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ [6] .

خداوند دوست دارد كساني را كه در راه او در صفي، همانند ديواري كه اجزايش را با سرب به هم پيوند داده باشند، مي جنگند.

قـرآن هـمـچـنـيـن بـراي انـجـام عـبادت هاي اسلامي، وقت و برنامه تنظيم كرده است تا همه مـسـلمـانـان در آن وقـت مـعـيـن بـه عـبـادت بـپـردازنـد. بـراي مـثـال براي روزه، ماه رمضان را معلوم كرده و لحظه شروع و انتهاي روزه هر روز را معلوم نموده است:

يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ [7] .

اي كـسـانـي كه ايمان آورده ايد، روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنان كه بر كساني كه پيش از شما بوده اند مقرر شده بود.

وَ كـُلُوا وَاشـْرَبُوا حَتّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الاَْبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الاَْسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ اَتِمُّوا الصِّيامَ اِلَي الَّيْلِ [8] .

و بـخوريد و بياشاميد تا رشته روشن صبحدم در تاريكي شب آشكار شود و روزه را به شب برسانيد.

و درباره وقت اداي نماز مي فرمايد:

اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ اِلَي غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ [9] .

از هـنگام زوال خورشيد تا آنگاه كه تاريكي شب فرا مي رسد نماز را بر پاي دار و نيز نماز صبحگاه را.

امام باقر(ع) در تفسير اين آيه مي فرمايد:

دلوك شـمـس بـه مـعـنـاي زوال آن (از دايـره نـصـف النـهـار) اسـت و غـسـق اليـل بـه مـعـنـي نـيـمـه شـب اسـت. اين چهار نماز است كه پيامبر(ص) آن ها را براي مردم قرارداد و توقيت، نمود. و قرآن فجر اشاره به نماز صبح است. [10] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 157.

[2] جاثيه، آيات 6 ـ 3.

[3] بقره، آيه 229.

[4] نمل، آيات 20 ـ 21.

[5] نور، آيه 62.

[6] صف، آيه 4.

[7] بقره، آيه 183.

[8] بقره، آيه 187.

[9] اسرا، آيه 78.

[10] تفسير نمونه، ج 12، ص 223.