بازگشت

نظارت عمومي دولت بر مردم (حسبه) اصل هشتم قانون اساسي


در جـمـهـوري اسـلامـي ايـران دعـوت بـه خـير،امر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي است هـمـگـانـي و مـتـفـاوت بر عهده مردم نسبت به يكديگر،دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت.

شـرايـط و حـدود و كـيـفـيت آنرا قانون تعيين مي كند والمومنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض ‍ يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر.

جـاي بـسـي خـرسـنـدي اسـت كـه بـا پـيـروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـران و تـشـكـيـل جـمـهـوري اسـلامـي، مسلمانان ايران به يكي ديگر از آرزوهاي ديرينه خود دست يـافـتند و يكي از بنياني ترين و سازنده ترين قوانين اسلامي امر به معروف و نهي از مـنـكـر نيز مورد توجه مسئولين امر قرار گرفت و با اينكه قانون الهي است و تصويب و عدم تصويب افراد بشر در آن اثري ندارد، اما تصويب شدن اين قانون در مجلس خبرگان، از رشـد فكري افراد جامعه و بيداري آنان و دلسوزي و آگاهي خبرگان حكايت مي كند. كـه امـيـد اسـت بـا عـمـل كـردن بـه هـمه قوانين اسلام، سعادت جامعه تضمين گردد و امت ما الگوي واقعي انسان اسلامي در جهان باشد.

در مـبـاحث گذشته، روشن شد كه اجراي قانون امر به معروف و نهي از منكر، وظيفه تمام افـراد جـامـعـه اسـت و تـعـهـد و مسئوليتي است بر دوش فرد فرد مردم از دولت و ملت، و هيچكس نمي تواند خود را مسئول نداند و از زير وظيفه شانه خالي نمايد.

اكـنـون ايـن پـرسـش پـيش مي آيد: آنطوري كه از آيات قرآني از جمله آيه ولتكن منكم امة يـدعـون الي الخـيـر و يـأمـرون بـالمعروف و ينهون عن المنكر. [1] استفاده مي شـود، ايـن اسـت كـه بـايد گروه و جمعيتي وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را به عهده بـگـيـرند و اين كار به افراد و آحاد مردم مربوط نيست،زيرا در آيه اولا كلمه (امت) به كار برده شده است و اين واژه در مورد گروه و جمعيتي به كار مي رود كه در ميان افراد آن نـوعي (وحدت) و هماهنگي وجود داشته باشد و ثانياً كلمه (مِنْ) در آيه كه (تبعيضيه) اسـت چـنـيـن مـي رسـانـد كـه (بـايـد بـعـضـي از شـمـا،امـت و جـمـعـيـتـي را تشكيل دهند تا مردم را به خوبيها دعوت كرده، امر به معروف و نهي از منكر نمايند.)

بـنـابـرايـن امـر بـه مـعـروف و نـهـي از مـنـكـر وظـيفه گروه و جمعيت خاص مي شود و به اصـطـلاح (واجـب كـفائي) است و (واجب عيني) نيست و بر عهده آحاد ملت نخواهد بود، در صـورتـي كـه از آيـات و روايـات ديـگـر استفاده مي شود: امر به معروف و نهي از منكر، وظـيـفه تمام افراد مكلف است و (واجب عيني) مي باشد مثلا در چند آيه بعد از اين آيه مي خـوانـيـم كـنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر شما بهترين امـتـهـا هـسـتـيـد كـه بـه سـود مـردم مبعوث شده ايد،زيرا امر به معروف و نهي از منكر مي نمائيد.

از ايـن آيـه كـامـلا اسـتـفاده مي شود كه (واجب عيني) است و وظيفه همه مردم است،و همچنين روايـات بـسياري كه در اين باب وارد شده است عموماً به همه مردم دستور مي دهند كه به اين وظيفه همت بگمارند؟

پاسخ:

در پـاسـخ ايـن پـرسـش يـادآوري مي شود به طوري كه از مجموع آيات و روايات در اين باب استفاده مي شود، اين است كه: اين قانون حياتي (امر به معروف و نهي از منكر) دو مرحله دارد.

1 ـ مـرحـله فـردي: كـه در اين صورت همه افراد مسلمان موظفند در حد توانائي،در اجراي ايـن قـانون بكوشند و دعوت به حق و (خير) نمايند و با فساد و تباهي و زشتيها مبارزه كنند و جلوي مفاسد و مناهي را بگيرند.

2 ـ مرحله گروهي و دسته جمعي: كه در اين صورت مسلمانان وظيفه دارند براي مبارزه با فساد و تباهي و تشويق و ترغيب به خوبيها و نيكوكاري،درصدد به دست آوردن قدرت و نيروي اجرائي باشند و به اين منظور از افراد وارد،آگاه، با تقوا،خوش خلق، خوش بـيـان و بـالاخـره واجـد شـريـط، گـروه و جـمـعـيـتـي را تـشـكـيـل دهـنـد تـا بـا سـازمـانـدهـي كـامـل، بـتـوانـنـد بـه ايـن امـر مـهـم جـامه عمل بپوشانند.

طـبـعـاً ايـن شكل از اين قانون، عنوان (واجب كفائي) دارد و هر گاه افرادي با شركت خـود، ايـن گـروه را تـشـكـيـل دادنـد، از عهده ديگران ساقط مي گردد و باز روشن است كه تـشـكـيـل چـنـيـن جـمـعيت و سازماني، از وظايف حكومت اسلامي مي باشد و امروز بايد دولت جـمـهـوري اسـلامـي بـا الهـام از قـرآن و روايـات مـعـصـومـيـن (ع) چـنـيـن سـازمـانـي را تـشـكيل دهد و از افراد دلسوز و مؤمن و واجد شرايط استفاده نمايند. تا مسلمانان با داشتن چـنـيـن قـانـون سـعـادتـبـخـش و افـتـخـارآمـيـز، بـتـوانـنـد جـامعه اي به تمام معني انساني تـشـكـيـل دهـنـد و سـمـبـل و الگـوئي بـراي تـمـام جـهانيان باشند. بعلاوه همچنانكه خداي مـتـعـال بـه وعـده خود وفا كرده و مؤمنين را به تمكن و قدرت و خلافت رسانده است ما نيز به وعده خود وفا نمائيم و به نماز و زكات و امر به معروف و نهي از منكر قيام كنيم، و اين گفته با اين آيه ها رابطه دارد كه در قرآن مي خوانيم وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا و من كفر بعد ذلك فأولئك هم الفاسقون [2] .

بـه كـسـانـي از شـمـا كـه ايـمـان آورده و عـمـل صـالح انـجام داده اند خدا وعده داده است كه جانشينشان كند و آنان را در زمين خليفه نمايند، همچنانكه پيشينيان را خليفه نمود.و دينشان را كه براي آنان پسنديده و انتخاب كرده است قدرت و تمكّن بخشد و ترس و خوفشان را بـه امـن و آرامـش مـبـدل سـازد، آنـان مـرا پـرسـتـش مـي كـنـنـد و شـريـك و انـبـازي براي من قائل نمي شوند و هر كس، پس از آن كفران نمايد، همانا افرادي فاسق و تبهكارند.)

با اينكه ما برخي از اعمال صالحه را انجام داده با اتحاد و ايمان قيام كرده ايم، خداوند عالم به وعده خويش وفا نموده و تمكن و قدرت به ما عنايت كرده و پيروزمان نموده است، اكـنون بر ما و دولت اسلامي است كه ما نيز به اين آيه توجه نمائيم كه الذين ان مكناهم في الارض أقاموا الصلاة و آتووا الزكاة و امروا بالعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور. [3] .

(مؤمـنان كساني هستند كه اگر قدرت و مكنت به آنان بدهيم قيام به نماز كنند و به دادن زكات و ماليات اسلامي بپردازند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند.)

بـر خواننده گرامي پوشيده نيست كه در هر دو آيه واژه تمكن به كار برده شده است. در آيـه نـخـسـت خـدا وعـده داده اسـت بـه مـؤمـنين و صالحين تمكن و قدرت بخشد و خليفه شان نـمـايـنـد و در آيـه بـعـد فـرمـوده است: (افرادي كه به تمكن و قدرت برسند... امر به معروف و نهي از منكر نمايند.)

از ايـن آيـه بـخوبي استفاده مي شود كه بر دولت اسلامي لازم است كه اقدام به اين امر نـمـايـد و بـراي تـرويـج فـضـائل انـسـانـي و جـلوگـيـري از مـفـاسـد و رذائل، سازمان منظمي را تشكيل دهد. در گذشته نيز مواقعي كه حكومتي به نام اسلام وجود داشـتـه، گـروهـي بـراي مـبـارزه با ظلم و تعدي و اجحاف به وجود مي آمده اند و به نام (اداره حـسـبـه) و يـا آمرين به معروف انجام وظيفه مي كرده اند كه در اين مورد مباحثي را به صورت گزيده مطرح مي كنيم.


پاورقي

[1] آيه (104) سوره آل عمران.

[2] 55 سوره نور.

[3] حج (141).