بازگشت

وظيفه انسان نسبت به خدا


وظيفه ما نسبت به خداي متعال مهم ترين همه وظائف مي باشد كه بايد با دلي پاك و نيتي خالص در انجام آن كوشيده و براي نخستين بار وظيفه انساني است كه آفريدگار خود را بـشـنـاسـد. زيـرا چـنـانكه وجود خداي متعال سرچشمه هستي هر آفريده و موجد هر پديده و واقعيتي است شناسايي و علم به وجود پاكش نيز روشنايي بخش هر ديده واقع بيني است، و بـي اعـتـنـايي به اين حقيقت وجداني منشاء هر گونه جهالت و بي بصيرتي و وظيفه نـشـنـاسـي مـي بـاشـد و كـسـي كه به معرفت حق بي اعتنا بماند و در نتيجه چراغ روشن وجدان خود را بكشد هيچگونه راهي براي به دست آوردن سعادت واقعي انساني ندارد.

چـنـانـكه مي بينيم مردمي كه از خداشناسي رو گردان مي باشند و در زندگي خود اهميتي به اين حقيقت نمي دهند از معنويات انساني به كلي دور و منطقي جز منطق حيوانات چرنده و درنـده نـدارنـد. خداي متعال در كلام خود مي فرمايد: (فأعرض عمن تولي عن ذكرنا و لم يرد الا الحياة الدنيا ذلك مبلغهم من العلم) (سوره نجم، آيه 28)

خـلاصـه تـرجمه: از كساني كه از ياد خدا روگردانند و غير از زندگي دنيا و خوردن و خوابيدن مقصود ديگري ندارند روگردان باش چون اين مردم از دنيا چيزي غير از خوردن و خوابيدن نمي دانند.

و البـتـه بـايـد يـادآور شـد كـه خداشناسي براي انسان كه يك موجود واقع بين و داراي غـريـزه اسـتـدلال اسـت اضـطـراري و قـهري مي باشد زيرا با شعور خدادادي خود به هر گـوشـه و كـنـار آفرينش كه نگاه كند آثار وجود خداي جهان و علم قدرت وي را مشاهده مي نـمـايد. بنابراين معني خداشناسي اين نيست كه انسان خداشناسي را براي خود به وجود آورد بـلكه مقصود اين است كه انسان به اين حقيقت روشن كه با هيچ پرده اي نمي شود آن را پـوشـانـد بـا ديـده بـي اعـتـنـايي ننگرد و به وجدان خود كه هر لحظه به سوي خدا دعـوتـش ‍ مي كند پاسخ مثبت دهد و با پي گيري اين معرفت هر گونه شك و ترديد را از دل خود بزدايد.