تكليف
تكليف در لغت به معناي تحميل مشقت است بر ديگري، و در اصطلاح مأموريتي است الزامي كه از طرف آمرِ مُطاع خواسته شده باشد. [1] .
انـسـان خـليـفـه الهـي در روي زمـيـن و مـكلّف است و تفاوت او با ديگر موجودات همين تكليف داشـتـن و مـكـلّف بـودن اوسـت و دقـيـقـاً عـمـل بـه ايـن تـكـليـف اسـت كـه مـوجـبـات تـرقّي و تكامل انسان است.
نظر به اينكه دين برنامه زندگي است ناگزير نسبت به آنچه كه با زندگي ارتباط دارد وظيفه اي براي انسان تشخيص داده و انجامش را از وي مي خواهد.
به طور كلي زندگي ما با سه امر ارتباط دارد:
1 ـ خـداي مـتـعـال كه ما آفريده او هستيم و حق نعمت او از هر حقي بزرگتر و وظيفه شناسي نسبت به ساحت مقدس او از هر واجبي واجب تر است.
2 ـ خودمان
3 ـ هـمـنـوعـان خـودمـان كـه نـاگـزيـريم با آنان زندگي كنيم و كار و كوشش خود را با هـمـكـاري و دسـتياري ايشان انجام دهيم بنابراين برحسب دستور ما سه وظيفه كلي داريم: وظيفه نسبت به خدا؛ نسبت به خود؛ نسبت به ديگران.
پاورقي
[1] علم اخلاق يا حکمت عملي، محمدعلي بامداد، ص 394.