بازگشت

ابعاد و قلمرو عدالت


عدالت مقوله گسترده اي است و ابعاد زيادي دارد ولي ما تنها به دو بُعد آن اشاره مي كنيم:

الف ـ بُعد فرهنگي و تربيتي: در جامعه قرآن پسند، زمينه و شرايط آموزش و پرورش ‍ بـراي هـمگان مساوي است و تبعيضات آموزشي و تربيتي و مدارس رفاهي و اختصاصي، نـاشـي از تـفـاوت طـبـقـاتـي، به چشم نمي خورد؛ امكانات فرهنگي، علمي و تحقيقاتي بـراي اقـشـار مختلف جامعه يكسان است؛ تشكيل مدارس جدا و ممتاز براي صاحب ثروتان و مـتـرفـان و رفاه طلبان، جايگاهي ندارد. هر دانش طلب مستعد بايد به مقدار استعدادش از مراكز و اساتيد علمي سود جويد. [1] .

هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْاُمِّيينَ رَسوُلا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ. [2] .

او كـسـي است كه در ميان جمعيّتِ درس نخوانده، رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مي خواند و آنها را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مي آموزد.

بـه مـقـتضاي اين آيه، جامعه عادل آن است كه حكومت براي همه افراد بشر زمينه پيشرفت هـاي عـلمـي و فـكـري فراهم و امكانات مهارت ها و فنون لازم را آماده نمايد و مقدّمات، علم و حكمت و تعليم و تربيت را يكسان در اختيار مردم قرار دهد.

(حـَسـّانِ مـُعـلّم)، يكي از متصدّيان شغل تعليم و تربيت، مي گويد: از امام صادق (ع) دربـاره كـار آمـوزش پـرسـيـدم [كـه آيـا در بـرابـر آمـوزش مـُزد بگيرم يا نه؟] حضرت فـرمـود: بـراي آموزش و تعليم مُزد مگير. گفتم: درباره شعر و ادبيّات و آداب نگارش و امثال آنها طبق قرارداد آموزش مي دهم و مُزد مي گيرم؟ [آيا اينها هم جايز نيست؟] فرمود:

نـَعـَمْ بـَعـْدَ اَنْ يـَكـُونَ الصِّبـْيـانُ عـِنـْدَكَ سَواءٌ فِي التَّعليمِ لا تَفَضَّلُ بَعْضُهُمْ عَلي بَعْضٍ. [3] .

آري جايز است [چون آنها از واجبات و ضروريات ديني نيست] ولي به شرطي كه با همه شاگردان مساوي رفتار كني و ميان هيچ كدام فرق نگذاري.

در چـنـيـن جـامـعـه اي، چـتـر دانش در همه جا و به همه كس مي گسترد و بدون ايجاد فاصله طبقاتي، همه مسلمانان را زير بال معرفت و تربيت قرار مي دهد.

عـدالت اجـتـمـاعـي را بـايد از درون خانه و اعضاي خانواده آغاز كرد چرا كه آن سنگ بناي آغـازيـن جـامـعـه اي بـزرگ اسـت. رفتار براساس عدالت در خانواده موجب رفتار عادلانه افراد خانواده در اجتماع مي گردد و بدينسان عدالت در جامعه گسترش مي يابد. به همين انـگـيزش و هدف، رسول خدا(ص) به شخصي كه [هديه اي هر چند كم و ناچيز] به يكي از فرزندانش داده بود فرمود: (آيا به همه فرزندانت چنين هديه اي داده اي؟) گفت:نه. فـرمـود: (از عـذاب خـدا بـپـرهـيـزيـد و در بـيـن فـرزنـدان خـود، بـه عـدالت رفـتـار كنيد!). [4] .

ب ـ بـُعـد اقـتـصادي: در جامعه نمونه قرآني، اقتصاد هم در توليد و هم در توزيع بر مـدار عـدالت مـي چـرخد، و در انحصار طبقه خاصّي قرار نمي گيرد تا عدّه اي به ثروت اندوزي سرگرم شوند، عدّه اي در آتش استضعاف و محروميت بسوزند.

... كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْاَغْنِياءِ مِنْكُمْ. [5] .

(آنـچـه را خـداونـد از اهـل ايـن آبـادي هـا بـه رسـولش بـازگـردانـد از آنِ خـدا و رسول است) تا اين (اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.

وانـگـهـي، آن عـدّه كـه بـر ثـروت دسـت مـي يـازند از راه صحيح و مشروع است نه از راه باطل و نادرست.

وَ لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ. [6] .

و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خود نخوريد.

در اين فضاي آكنده از صلح و صفاي قرآني، از كسب هاي كاذب، رباخواري، قماربازي، و... خـبـري نـيـسـت و پول وسيله استثمار نمي گردد. خدا پروايي ملاك توليد و مصرف مـال و ثـروت اسـت و قرض الحسنه انفاق و ايثار و صدقات و خيرات، ربا و نظام فاسد اقـتـصـادي را تـحـت الشّعاع قرار مي دهد و از مدار و ميدان اقتصاد خارج مي سازد؛ بانك ها بـدون بـهـره هـاي كـلان در عـرصـه هـاي اقـتـصـادي حـضـور فـعـّال مـي يابند؛ اقتدار و شوكت مُتكاثران و زراندوزان را در هم مي ريزد. در سايه اين عـدالت اقـتـصـادي، تـوليـد هـم در سطح عالي قرار مي گيرد. منابع عظيم آبي و خاكي تـسـخـيـر مـي شـود و مـنـافـع آن در سـامـان دهـي و تأمين نيازهاي عمومي هزينه مي شود. جـويـبـارهـاي جـاري، بـاغ و بـوسـتان پرثمر و خُرّم و آباد و همچنين نيروي انساني به عنوان امدادهاي الهي در بستر طبيعت به شكل مطلوب در خدمت توليد قرار مي گيرد. و وعده مشروط خدا در ياري بر مؤمنان، تحقّق مي يابد:

فـَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّارا يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُم مِدْرارا وَ يُمْدِدكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَوَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ، وَ يَجْعَلْ لَكُمْ اَنْهارا. [7] .

[حـضـرت نـوح]: بـه آنـها گفتم از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه بسيار آمرزنده اسـت تـا بـاران هـاي پـربـركـت آسـمـان پـي در پـي بـر شما فرو فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كُند و باغ هاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد.

افزون بر آنها، راه هاي مواصلاتي در نهايت امن و آسايش قرار مي گيرد:

وَاللّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْاَرْضَ بِساطا لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلا فِجاجا. [8] .

خـداونـد زمـيـن را بـراي شما فرش گسترده اي قرار داد، تا از راه هاي وسيع و دره هاي آن بگذريد.

پـس هـر جا كه عدالت اقتصادي در عرصه هاي توليد و توزيع، جريان يابد، بي شك تـبعيض ‍ و تكاثر عزلت مي گزيند، و در هر افقي كه عدالت طلوع كند فقر و بدبختي غروب مي كند. شهر كوفه، در پرتو حكومت كوتاه مدّت ولي پربركت حضرت علي (ع) نـمـونـه گـويـاي ايـن واقـعـيـّت اسـت، شـهـري كـه هـنـوز بـه طـور كـامل از نفوذ عوامل گوناگون مصونيّت كاملي نداشت؛ شهري جنگ زده و دير آشناي آشوب هاي داخلي. با اين وصف همه ساكنان اين شهر بزرگ، در امن و آرامش و رفاه و آسايش مي زيستند چنان كه خود اميرمؤمنان آن را بدين گونه وصف مي كند:

مـا اَصـْبـَحَ بـِالْكـُوفـةِ اَحـَدٌ اِلاّ ناعِما، اِنَّ اَدْناهُمْ منزلةً لَيَأكُلُ الْبُرَّ وَ يجلس فِي الظِّلِّ وَ يَشْرَبُ مِنْ ماءِ الْفُراتِ. [9] .

هـيـچ كـس در كـوفـه نـيست كه زندگي او ساماني نيافته باشد، پايين ترين افراد نان گـنـدم مـي خـورنـد ـ در حـالي كـه مـردمان بيشتر مناطق به نان جوين حسرت مي خورند ـ و خانه دارند و از بهترين آب آشاميدني استفاده مي كنند.


پاورقي

[1] جامعه ساز قرآني، محمد رضا حکيمي، ص 12.

[2] جمعه: 2.

[3] وسائل الشيعه، ج 12، ص 112.

[4] الحياة، ج 6، ص 409.

[5] حشر: 7.

[6] . بقره: 25.

[7] نوح: 10 ـ 13.

[8] نوح: 19 ـ 20.

[9] بحارالانوار، ج 40، ص 327.