بازگشت

برخورداري از نيروي نظامي متعهد


از ديـگر عوامل عزتمندي امت ها و جوامع انساني نيروهاي مسلح متعهد آنهاست. نيروهاي مسلح نـه فـقـط در جـنـگ و دفاع كارسازند كه دفاع از آرمان صلح نيز از جامعه اي پذيرفته است كه قدرت عرض اندام نظامي داشته و از موضع قدرت سخن بگويد:

(فـَالجـُنـُودُ بـِاِذْنِ اللّهِ، حـُصـُونُ الرَّعـيَّةِ وَ زَيـنُ الوُلاةِ وَ عـِزُّ الدّيـنِ وَ سـُبُلُ الاَمنِ وَ لَيسَ تَقُومُ الرَّعيَّةُ اِلاّ بِهِم) [1] .

پـس لشكريان به اذن خدا دژهاي ملت، آرايش زمامداران، عزت دين و راههاي تحقق امنيت اند و مـلت جز با توجه به اهميت فوق العاده نيروهاي مسلح رعايت معيارهايي در گزينش آنان توصيه شده است كه عمده آن عبارتست از:

الف: اعتماد

فـرمـانـدهـان حـتـي الامـكان بايد مورد شناسائي مستقيم ولي امر باشند و دلسوزي و خيرخـواهـي شـان بـراي خـدا، رسـول و امـام مـسـلمـيـن مـحـرز و احتمال خيانت در مورد آنان منتفي باشد تا بتوان با اطمينان و اعتماد امر مهم اداره بخشي از نيروهاي مسلح را به آنان سپرد.

ب: عفت دامن

در اختيار داشتن سلاح و سلاح دار و شرايطي كه در طريق مسافرتهاي نظامي (بخصوص ‍ بـا تـوجـه بـه شرايط جنگ هاي قديم) و به هنگام پيروزي بر دشمن و غير آن پيش مي آيـد مـجموعا براي فرماندهان زمينه هائي را پيش مي آورد كه در رابطه با آن، پاكدامني از اهميت و ارزش خاصي برخوردار است.

ج: ظرفيت روحي و متانت

كـسـي كـه بـا آتـش سـروكـار دارد و فـرمـان آتـش در اخـتـيـار اوسـت لازم اسـت ظـرفـيـت كامل و مناسب و شرح صدر لازم را داشته باشد و خداي نخواسته استفاده از اين امكانات با انگيزه هاي شخصي ناشي از خشم و عصبانيت، صورت نگيرد.

د: تعادل اخلاقي

يـك فـرمـانـده لايـق بايد بهره مند از تعادل اخلاقي باشد، آنجا كه برخورد و حدّت لازم اسـت، لزومـا بـايد برخورد صورت گيرد هر كُندي به هر بهانه، فاجعه آميز است. و آنـجـا كـه جاي نرمش و مداراست تندي و حدّت به هيچ وجه نبايد صورت گيرد و هيچ عذر و بهانه اي موجّه نيست. البته تعادل اخلاقي چون ديگر شرايط و معيارها همه جا ارزشمند و مفيد است ولي براي فرمانده نظامي يك ضرورت است. فولّ من جنودك:

الف: انَصَحَهُم في نَفسِكَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لاِِمامِكَ

ب: وَ اَنقاهُم جَيْبا

ج: وَ اَفـضـَلَهـُم حـِلْمـا، مـِمَّن يـُبـطـِيءُ عـَنِ الغـَضـَبِ وَ يـَسـتـَريحُ اِلَي العُذرِ وَ يَرأَفُ بِالضُّعَفاء وَ يَنبُو عَلَي الاَقوِياءِ

د: وَ مِمَّن لا يُثيرُهُ العُنفُ وَ لا يَقعُدُ بِهِ الضَّعف

پس فرماندهي نيروهاي مسلح خود را به كسي بسپارد (كه اين معيارها در او جمع باشد).

الف: از همه براي خدا، رسول خدا و امام تو خيرخواه تر و دلسوزتر باشد.

ب: پاكدامن ترين فرد باشد.

ج: در مـتـانت و حلم در سطحي برتر از ديگران باشد چنانكه دير به خشم آيد و زود با شنيدن پوزش ‍ آرام گيرد؛ با ضعفاء مهربان و بر توانمندان درشت خو باشد.

د: خشونت بيجا او را برنينگيزد و احساس ناتواني از برخورد لازم بازش ننشاند.

علاوه بر معيارهاي بالا كه لزوما تا آنجا كه ممكن است بايد در گزينش فرماندهان رعايت شود، خصوصياتي در اين خصوص به عنوان امتياز مطرح است كه معيار نزديكي و تقرب بيشتر به والي است. اين خصوصيات عبارتند از: اصالت خانوادگي، سوابق درخشان، روحيه سلحشوري و رزمي، سخاوت و بلندي نظر. سپس تماسهاي خصوصي و نزديكت را بـيـشـتـر بـا فـرمـانـدهـانـي قـرار داده: كـه از خـانـواده هـاي اصيل و شايسته و داراي سوابق درخشانند و نيز آنها كه سلحشورند و شجاع و سخاوتمند و بـلنـد نـظـر كـه چـنـين كسان مجموعه اي هستند از بزرگواري ها و شاخه هائي از ريشه ارزشها و نيكي ها.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، نامه 53.