بازگشت

مفهوم اصلاح


اصلاح به معناي سامان دادن، بهينه ساختن و به نيكي در آوردن است و نيز (رفُرم يعني اقـدامـاتـي كـه بـراي تـغـيـيـر و تعويض برخي از جنبه هاي حيات اقتصادي و سياسي و اجـتـمـاعـي صـورت مي گيرد، بدون آنكه بنياد جامعه را دگرگون سازد؛ مانند رفرمهاي آموزشي، اداري و بازرگاني).

اصـلاح در مـقـابـل افـسـاد اسـت. افـسـاد يـعـنـي نـابـسـامـانـي ايـجـاد كـردن و از حـالت تعادل بيرون بردن؛

الميزان اين دو را دو صفت متقابل و متضاد قرار داده است.

به گفته شهيد مطهري:

(افـسـاد و اصـلاح از زوجـهـاي مـتـضاد قرآن است، زوجهاي متضاد يعني واژه هاي اعتقادي و اجـتـمـاعـي كـه دو بـه دو در بـرابر يكديگر قرار گرفته اند و به كمك يكديگر بهتر شـنـاخـتـه مـي شـونـد؛ از قـبـيـل تـوحـيـد و شـرك، ايـمـان و كـفـر، هـدايـت و ضـلالت، عـدل و ظـلم، خـيـر و شـر، اطـاعت و معصيت... تقوا و فسق، استكبار و استضعاف و غيره. برخي از اين زوجهاي متضاد از آن جهت در كنار يكديگر مطرح مي شوند كه يكي بايد نفي و طـرد شـود تـا ديـگـري جـامـه تـحـقـق بـپـوشـد، اصـلاح و افـسـاد از ايـن قبيل است.)

مـانـنـد (الَّذِيـنَ يـُفـْسـِدُونَ فـِي الْأَرْضِ وَلاَ يُصْلِحُونَ) (شعراء / 152)، (وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ) (بقره / 220)

220). چنان كه مصلحان را در مقابل مفسدان قرار داده و مي فرمايد: (أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ اَّمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ) (ص / 27)

از اين رو، مرحوم علّامه طباطبائي مي گويد:

(فـسـاد عـبـارت است از تغيير دادن هر چيزي از آنچه طبع اصلي آن اقتضا دارد و اصلاح، بـاقـي ماندن هر چيزي است به مقتضاي طبع اصيلش تا آنچه خير و فايده در خورِ آن است بر آن مترتّب گردد، بدون آنكه به خاطر فسادش چيزي از آثار نيك آن تباه گردد.)

و به فرموده رهبر معظم انقلاب:

(اصـلاح ايـن اسـت كـه هـر نقطه خرابي، هر نقطه نارسايي، هر نقطه فاسدي به يك نقطه صحيح تبديل شود.)

از هـمـيـن جـا مـعـنـاي (عمل صالح) روشن مي شود. هر چند قرآن دقيقا مشخص نفرموده و نام نـبـرده كـه عـمـل صـالح چـيـسـت؟ امـّا از آثـار آن، مـي تـوان عمل صالح را شناخت. قرآن يكي از آثار آن را (شايستگي براي درگاه خدا) مي شمارد، و ديـگـر آن كـه در مـقـابـلش ثـواب قـرار دارد و اثـر ديـگـرش آن كـه (عـمـل صـالح، كـلمـه طـيـّب را بـالا مـي بـرد). پـس عـمـل صـالح يـعـنـي عـمـل بـي عـيـب و نقص، خوب، اصلاح شده، پاك، بر اساس تقوا، پـسـنـديـده و شـايـسته، كار پرسود و فايده براي مؤمنان و جامعه و خود فرد، در تمام زمينه ها، و لايق و درخور پيشگاه الهي.