بازگشت

بازتاب جريان در مجلات


احمد عارف الزين صاحب مجلّه العرفان ديدگاه خودش را درباره مراسم عاشورايي كه در نبطيّه برپا مي شد، بيان كرد و موافقت خودش را در تأييد موضع گيري اصلاحي سيّد محسن امين پوشيده نداشت. با اين حال، او مي خواست كه صفحات مجلّه اش را براي همه باز نگه دارد. از اين رو، با تأخير موضوع مناظره را مطرح كرد و اين در هنگامي بود كه موضوع در نجف تمام شده تلقّي مي شد. نخستين پاسخ به دعوت او، از بصره رسيد و پيدا بود كه هنوز موضوع در آن جا پايان نيافته بود. قاضي جعفر نقدي (1951 - 1885م) كه مجتهد و نويسنده اي پر اثر بود، مقاله اي به نفع سيّد محسن امين نوشت گرچه وارد اصل مبارزه نگشت. اين مقاله، نخست در مجلّه الهدي در بغداد منتشر شد و سپس در اواخر سال 1928 در العرفان چاپ گشت. اين مقاله «المنابر الحسينيّه» نام داشت و در آن، ناداني واعظان و سكوت علما را در اين باره مورد انتقاد قرار گرفت. [1] پس از آن، مقاله اي كه درباره فتاواي علماي درباره مجالس حسيني از بصره رسيده بود، منتشر شد [2] و آن گاه مهدي الحجّار (1939 - 1904م) كه از شخصيّت هاي ديني نجف بود و سيّد ابو الحسن اصفهاني وي را به اطراف بصره فرستاده بود، قصيده اي در ياري سيّد محسن امين و فراخواني اصلاحگرانه او به نظم كشيد. [3] در مجلّه العرفان فتواي عالم ايراني محمّد تقي اصفهاني منتشر شد. اين فتوا قبلاً در يك مجلّه ايراني كه در مصر منتشر مي شد، [4] در آوريل سال 1929 چاپ شده بود.

در اين فتوا، هيچ نامي از سيّد محسن امين و مجادله اي كه درباره مراسم عاشورا بود، آورده نشده است؛ امّا موضوعي را كه وي مطرح كرده به قضيّه اي مربوط مي شد كه چنان سر و صدايي را ايجاد كرد و متن فتوا با همه افكار و انديشه هايي كه سيّد محسن امين مطرح كرده بود، توافق داشت، از قبيل تحريم اعمالي كه موجب آزار جسمي مي گردد و آنها را به عنوان اعمال وحشيانه توصيف كرده بود، لباس زنانه پوشيدن مردان در شبيه خواني ها، نقل روايت هاي دروغي كه در اين مجلس ها گفته مي شد و مباحثي از اين دست.

بنابر اين جاي شگفتي نيست كه حسن امين فرزند سيّد محسن امين پس از آن كه اين فتوا را به دست آورده بود، آن را به مجلّه العرفان فرستاد و مجلّه هم فوراً آن را منتشر كرد. آنچه كه جدل و مناقشه درباره اصلاحگري را در آغاز سال 1931 شعله ور ساخت، مقاله فردي هندي به نام محمّد علي سالمين با عنوان «المسلون ومحبّتهم لأهل البيت» بود. [5] او پيش از آن كه تأييد خودش را از موضع گيري سيّد محسن امين اعلام دارد، به اعمالي كه موجب آزار رساندن جسماني است، هجوم برد و اين قبيل كارها را بدعت دانست. محمّد علي سالمين مناسب ترين چيز براي بيان محبّت شيعيان به اهل بيت عليهم السلام را در اين دانست كه داستان كربلا را به همه زبان ها و در آغاز به زبان انگليسي ترجمه و منتشر سازند. وي همچنين به روش اهل سنّت بويژه در هند كه در روز عاشورا به عنوان عيد جمع مي گردند، يورش برد.

حبيب بن مظاهر، درست مي گفت كه مقصود سالمين شعله ور ساختن آتش خصومت نبود؛ بلكه شور ديني او، وي را بر ستايش تلاش هاي محسن امين برانگيخته بود. امّا بازتاب آن شعله ور شدن حسد حاسدان بر محسن امين گشت و مقاله هندي موجب پاسخي از سوي نور الدين شرف الدين در دفاع از مراسم عاشورا گشت. مجلّه العرفان آن را در شماره بعدي خود چاپ كرد و از خوانندگان خود خواست كه در مناظره ميانه روي پيشه كنند و تصميم خود را در خصوص بستن پرونده اين بحث، [6] مطرح كرد. امّا اين موضوع مانع از آن نشد كه دو نفر از علماي جبل عامل بر مقاله شرف الدين پاسخ بدهند. آنها عبارت بودند از: حبيب بن مظاهر (نام مستعاري كه حبيب آل ابراهيم مهاجر براي خودش برگزيده بود) و محمّد حسين الزين كه طلبه اي نجفي بود و مقاله خودش را با عنوان ابو فراس امضا كرده بود. [7] حبيب بن مظاهر اعتراف كرده بود كه انگيزه نور الدين شرف الدين در سخنانش حسد و يا كينه نيست. امّا سخنان شرف الدين را رد كرده و بحث را به موضوع آزار و اذيت و زيان به نفس برگردانده. [8] امّا هدف ابوفراس آن بود كه به مناقشه پايان دهد و در اين حال نسبت به آثار «بذر اصلاحي» كه پاشيده شده بود و ثمره خودش را به زودي خواهد داد، استقبال كرده بود و به محمّد علي سالمين نصيحت كرده بود كه وارد مقوله بيهوده گويي نشود.

مجلّه عرفان اين بار به طور جدّي به پايان بخشيدن به بحث پرداخت و نوشت: «اين بحث را مي بنديم و نقد كنندگان، خود و قلم هايشان را بيش از اين خسته نكنند، والسلام». [9] .


پاورقي

[1] العرفان، ج 16، ص 549 و 550.

[2] همان، ج 17، شماره 4، ص 492 - 488.

[3] همان.

[4] همان، ج 18، ص 579 - 577.

[5] همان، شماره اوّل، ص 57 - 54.

[6] همان، شماره 4 و 5، ص 583.

[7] ر. ک: شعراء الغري، جزء چهارم، ص 228 - 219.

[8] العرفان، ج 21، شماره 4 و 5، ص 584 - 581.

[9] حول مآتم الحسين، ص 600 - 599.