بازگشت

رسالة التنزيه


سيّد محسن امين در اين زمان در لبنان در روستاي شقراء بود. حمله عليه او بخصوص در جبل عامل شدّت يافته بود. جعفر خليلي نقل مي كند كه عبد الحسين صادق در نبطيّه و عبد الحسين شرف الدين در صور با دعوت سيّد محسن امين مخالفت مي كردند. اين موضوع، انگيزه اي براي سيّد محسن شد و ناراحتي اش موجب شد كه ردّيه اي بر كتاب عبد الحسين صادق بنويسد و در نتيجه رسالة التنزيه را نوشت [1] و در آن موضع خودش را مشخّص و مورد تأكيد قرار داد. او در هيجدهم ژوئيه سال 1927 از نوشتن آن فارغ شد؛ امّا تا پايان سال 1928 آن را نشر نداد. اين تأخير يا به سبب آن بود كه سيّد محسن امين احساس مي كرد نشر آن موجب مشكلات مي گردد و احمد عارف الزين مدير چاپخانه در نشر آن ترديد داشت. عكس العمل بر اين رساله، بسيار سريع بود. محسن امين مي نويسد:

بعضي مردم نشستند و برخاستند، سر و صدا كردند بالا و پايين رفتند و عوام و قشريين منسوب به دين را به هيجان آوردند. [2] .

پس از چند ماه از نشر رسالة التنزيه در اوايل سال 1929 در عراق چندين رساله در ردّ اين نوشته، انتشار يافت. عبد الحسين حلّي كه احتمالاً نويسنده نصرة المظلوم هم بود، رساله اي با عنوان النقد النزيه لرسالة التنزيه نوشت و استدلال هاي مفصّل رسالة التنزيه را درباره تحريم مراسم، رد كرد. علي تقي نقوي لكنهويي كه از لكنهو هند بود و در نجف درس مي خواند، نوشته كوتاهي را به عنوان إقالة العاثر في إقامة الشعائر الحسينية [3] منتشر كرد و بدون آن كه در مورد خلاف بينِ علما ژرف كاوي كند، به ردّ نظرات محسن امين پرداخت و در تأييد سخنان خود، به سخن مجتهدان بزرگي كه بر تحليل شعائر عاشورا تأكيد داشتند، استناد كرد.

طلبه ديگري از نجف به نام عبداللَّه سبيتي عاملي، نوشته اي را به عنوان رنّة الأسي [4] در آوريل 1929 به پايان رساند و با بهره گيري از فتاواي مجتهدان معاصر كه در جريان بصره صادر كرده بودند، به نقد تك تك نظريه هاي سيّد محسن امين پرداخت. وي قلمي تند و گاه كوبنده داشت. او در آغاز بر سيّد محسن امين ايراد مي گيرد كه وي به جاي امور بسيار خطرناكي از جمله تبليغات مسيحيان، به موضوع عاشورا پرداخته است. وي در پايان يادآور مي شود كه اگر سيّد محسن امين مي بيند كه توده مردم تحريم او را قبول ندارند، خودش به كوتاهي هايش از امر به معروف و نهي از منكر اعتراف كند. [5] .

دو نفر از عالمان خاندان آل مظفّر يعني محمّد حسين (1962 - 1895م) و عبد المهدي المظفّر هم بر رسالة التنزيه ردّيه نوشتند. اوّلي شعائر الحسينية [6] را نوشت و دومي كه در بصره زندگي مي كرد و با مهدي قزويني رقابت داشت كتاب إرشاد الأمّة للتمسك بالأئمّة [7] را نوشت. ردّيه ديگر از يك طلبه ديگر جبل عاملي به نام محمّد علي شرف الدين (1953 - 1900) بود كه در عراق درس مي خواند و با نوشتن رساله اي با عنوان تحت راية الحسين تحريم سيّد محسن امين را رد كرد. بخش هايي از اين رساله بعداً در مجله الهدي چاپ شد. [8] در مجلّات عراقي مقالات بسياري عليه سيّد محسن امين نگاشته شد كه امكان ديدن آنها برايم مقدور نشد.

در بحبوحه اين رساله هايي كه يك صدا عليه تلاش اصلاح گرانه در خصوص مراسم عاشورا چاپ و نشر مي شد، رساله اي به نام كشف التمويه في رسالة التنزيه [9] از فردي به نام محمّد گنجي نجفي - كه مجله العرفان وي را از متّقيان عراق توصيف كرده است -، نشر يافت كه ضمن موافقت با ديدگاه رسالة التنزيه، اشتباهات چندي از آن را مورد نقد قرار داد. [10] محمّد گنجي، جريان را از نزديك در بين مجامع ديني عراق پي مي گيرد و بين اين قضيه و داستاني را كه هبة الدين شهرستاني در اوايل دهه دوم قرن بيستم ايجاد كرده بود، ربط مي دهد و اين ديدگاه وي در اين خصوص درست است. افزون بر آن كه گنجي از مدافعان اصلاح و ياري كنندگان سيّد محسن امين و از باور دارند به او است. او در موارد گوناگون اصلاحگراني را كه از زمان پيامبر صلي الله عليه وآله تا زمان جمال الدين اسد آبادي، تا آخوند ملّا محمّد كاظم خراساني را كه در برابر عوام گرايي قيام كردند، مي ستايد. در مورد سيّد محسن امين، كارهايي را كه وي در دمشق انجام داده، سيره او و كتاب هايش را ياد مي كند و همه اين بحث ها را براي بيان جايگاه والاي اين مجتهد و اوج روحيّه اصلاحگري كه در وجود او بود، [11] مي آورد. همه استدلال هايي كه از فتاواي علماي بزرگ پيش از سيّد محسن امين مي آورد، براي تأييد مباحثي است كه وي در جهت تحريم داشته است. و فتاوايي را كه در جهت از بين بردن اصلاحات صادر شده، مورد ردّ و نقد قرار مي دهد. [12] رساله ديگري در دفاع از سيّد محسن امين به نام دفع التمويه عن رسالة التنزيه توسّط يكي از طرفداران سيّد محسن امين به نام علي الجمّال نوشته شد و در دمشق منتشر گشت. مجلّه العرفان انتشارات آن را گزارش كرد؛ امّا آن گونه كه نسبت به رساله پيشين اظهار نظر كرده بود، [13] در اين مورد چيزي ننوشت. به نظر مي رسد كه اين نوشته، نسبت به قبل در تيراژ كمتري نشر يافت. شايد به خاطر آن كه در دمشق چاپ شده و نويسنده آن در بين مجتهدان بزرگ فرد ناشناخته اي به شمار مي رفت.


پاورقي

[1] عرفتهم.

[2] سيرته، ص 157.

[3] اين کتاب در سال 1347 قمري در نجف در چاپ‏خانه حيدريه چاپ شد.

[4] نام کتاب رنّة الأسي، نظرة في رسالة التنزيه لأعمال الشبيه، مطبعة النجاح، بغداد، سال 1347 ه ق.

[5] همان، ص 48 - 47.

[6] الشعائر الحسينية، محمّد حسين مظفر، بغداد: مطبعة النجاح، سال 1348.

[7] اين رساله در نجف سال 1348 منتشر شد.

[8] ر. ک: العرفان، ج 21، شماره 3، ص 363.

[9] کشف التمويه في رسالة التنزيه، نجف: المطبعة العلوي، 1347 قمري.

[10] العرفان، ج 18، شماره اوّل و دوم، ص 244.

[11] کشف التمويه، ص 9 و 71 - 63.

[12] همان، ص 52 - 20.

[13] العرفان، ج 18، شماره 1 و 2، ص 244؛ دفع التمويه عن رسالة التنزيه.