بازگشت

سيد محسن امين و اصلاح مراسم عاشورا


سيّد محسن امين از اوايل دهه دوم قرن بيستم به بهسازي برگزاري مراسم عزا براي شهادت[امام]حسين عليه السلام همّت گماشت و از اين رو، به انگيزه به كارگيري در مراسم محرّم سه كتاب نگاشت. نخستين اين مجموعه، كتاب مقاتلي با عنوان لواعج الأشجان في مقتل الإمام أبي عبداللَّه بود كه در اواخر سال 1911 منتشر كرد كه به سرعت شيعيان دمشق و جبل عامل به اين كتاب اعتماد كردند. دومين كتاب گزارش، جريان توّابين است. شيعيان بر اين باور هستند كه آنان در رها كردن حسين كه منجر به شهادت او شد، راه خطا رفتند و از اين رو، بر سر قبر وي جمع شدند و از آن جا براي انتقام خون او حركت كردند؛ امّا سپاه امويان آنان را از بين بردند. عنوان كتاب سيّد محسن امين در اين خصوص أصدق الأخبار في قصّة الأخذ بالثار است كه در سال 1912 منتشر شد. كتاب سوّم كه آن هم در همين سال نشر يافت، گزيده هايي از قصايد سوگواري است و عنوان آن الدّر النضيد في مراثي السبط الشهيد است. يك سال پس از اين تاريخ، چاپخانه العرفان همه اين سه عنوان را در يك مجلّد ضخيم جمع كرد. مجلّه العرفان آن را كتابي توصيف كرد كه هيچ شيعه اي از آن بي نياز نيست. [1] .

حدود يك دهه پس از آن، در پاييز سال 1924 ميلادي با انتشار جزء اوّل از مجموعه مجالسي كه پنج جزء داشت و عنوان آن المجالس السنيّة في مصائب ومناقب العترة النبويّة بود، سيّد محسن امين سلسله كتب خود را در اين جهت پي گرفت. وي پيش از آن كه بخش پنجم آن مجموعه را چاپ كند، رساله كوچكي را با عنوان إقناع اللائم علي إقامة المآتم منتشر كرد و در آن، امتيازهاي اقامه مجالس عزا براي جريان كربلا را يادآور شد و فضايل تربيتي آن را نشان داد. به نظر وي اين مجالس، مدرسه اي را شكل مي دهند كه همگي به آساني مي توانند در آن تاريخ، اخلاق، تفسير قرآن، هنر، شعر و فصاحت را بياموزند. افزون بر آن كه اين مجالس، حقيقتي را زنده نگه مي دارند و مؤمنان را به پيروي از ويژگي هاي اهل بيت عليهم السلام تشويق مي كند و به ستم ستيزي وادار مي سازد. و گرد آمدن مردم بر محبّت ائمّه، مباحث ديني و اجتماعي آنان را حل كرده... و از گردهم آيي آنان در قهوه خانه ها پيشگيري مي كند. [2] .

كتاب المجالس السنيّة براي خوانده شدن در مجالس عزاداري نوشته شد و هدف سيّد محسن امين، از نشر اين كتاب، آن بود كه خوانندگانِ مرثيه و توده مردم را به ابزاري مسلّح كند كه از سويي اين مجالس را زنده نگه دارد و از سوي ديگر، به آنها نظم و سامان داده، محتواي آنها را جهت دهد. وي همان گونه كه در كتاب المقتل انجام داد، تلاش كرد روايات نقل شده درباره شهادت[امام]حسين عليه السلام را از خرافاتي كه كتب مجالس پيش از آن، از آنها برخوردار بود، پاك سازد و به تعبير خودش دانه هاي گندم را از تلخك گندم جدا سازد. [3] .

فرا روي سيّد محسن امين، خوانندگاني سطحي نگر در جبل عامل و عراق - به هنگامي كه در آن جا درس مي خواند - بودند كه زبان عربي را نمي دانستند و اباطيل در بين آنان رواج داشت. وي در شرح حال خودش از حضورش در مجلس عزايي در كاظمين خبر مي دهد كه مرثيه خوان حتّي يك واژه را درست به كار نمي برد و در كنار سيّد محسن امين عالمي نشسته بود. وي از آن عالم مي پرسد: «تو را به خدا، در اين حرف هايي كه اين مرد گفت، يك حرف راست و درست وجود داشت؟ آن عالم گفته بود: نه، به وي گفتم كه پس چرا منع نمي كنيد؟ پاسخ داد: نمي توانيم». [4] .

سيّد محسن امين، چنين ناتواني را قبول نداشت؛ از اين رو، به اصلاح مجالس عزا پرداخت و نسل جديدي از مرثيه خواناني را تربيت كرد كه عربي فصيح را بلد بودند و با نوشته هايي كه در اين مورد نشر داده بود، آنان را به ابزار لازم مجهّز كرده بود تا روايات و گزارش هاي بي پايه منتشر نشود. وي تأكيد مي كند كه نخستين اهتمامش به ايجاد مدارسي براي مرثيه خواني بود. آن گاه روشي را كه بايد مرثيه خوانان در پيش گيرند، آموزش مي داد كه آن عبارت بود از: آموزش صرف و نحو براي پرهيز از غلطخواني، عادت دادن دانشجويان به مراجعه به لغت نامه ها براي بيان درست واژه ها و آموزش سخنراني در برابر جمعيّت، براساس اصل «هر سخن را جايي است»، حفظ روايات و احاديث صحيح و قصيده هاي زيبا و پرهيز از هر نوع گزارش دروغ. [5] .

سيّد محسن اين روش را درباره اطرافيان و دانش آموختگان به كار گرفت و نخست علي جمّال سخنران مسجد جامع محلّه و تعزيه خوان آن را آموزش داد. وي همچنين فرهنگيان آشنا به يك زبان بيگانه - كه تا حدودي از روشن بيني برخوردار بودند - گرد آورد و نسلي از مرثيه خوانان پرورش داد كه با نسل قديم تفاوت داشتند. [6] .

آرزوي سيّد محسن آن بود كه راهي بگشايد و روش خودش را در مناطق ديگر شيعه نشين گسترش دهد. در بيروت و جبل عامل اين روش به كار گرفته شد [7] و كم كم راه خودش را به قاهره گشود. اين كار توسّط يكي از مرثيه خوانان آل مرتضي كه در نزد سيّد محسن آموزش ديده بود، انجام گرفت. وي در سال 1923 به قاهره رفت و مجالس عزاداري شيعيان قاهره را مشاهده كرد؛ امّا مرثيه خوان آن مجالس را شايسته و توانا نيافت كه بتواند چهره درستي از مذهب ائمّه را براي شنوندگان ارائه كند. شنوندگاني كه بخشي بيگانه بودند ولي اكثر آنان مصري بودند. اين مرثيه خوان دمشقي، شيعيان مصر را براي برگزاري مراسم عاشورا فرا خواند. [8] .

در دمشق در منطقه «حارة الخراب» كه شيعه نشين بود، مجالس عزاداري به روشي كه سيّد محسن امين درست كرده بود، برپا مي شد. اين مجالس، در مدرسه اي كه وي آن را بنا كرده بود، برگزار مي شد و حتّي در روزگار ما هم همين روش به كار مي رود. بر امام حسين عليه السلام گريه مي شود، همان گونه كه جدّش چنين مي كرد و هدف هم همين بود، بدون آن كه زياده روي در رنج دادن خويش حاصل شود. مجالس در حارة الخراب بر پايه اعتدال برگزار مي شد.

رضا مرتضي مي گويد:

سخنراني هايي كه در اين منطقه انجام مي گرفت، از سطح بالايي برخوردار بود... و در روز دهم به هنگام ظهر مقتل حسين عليه السلام خوانده مي شد و آن گاه غذا توزيع مي گشت. [9] .

ديگر كساني را هم كه با آنان گفتگو كردم، تأكيد داشتند كه شيعيان «حارة الخراب» به سر قبر بانو زينب نمي رفتند؛ بلكه براي برگزاري مراسم عاشورا در محلّ خود باقي مي ماندند و از راهنمايي هاي رييس معنوي خودشان[سيّد محسن امين]بهره مي گرفتند.

محسن امين همچون شخصيت پيشين خود، موسي شراره در زمينه اصلاحات، حوزه كارش را گسترش داده و هر شب جمعه در طول سال مجالس برگزار مي كرد. يكي از شخصيّت هاي «حارة الخراب» به طور مرتّب براي برپايي اين مجالس، كمك مالي مي كرد و پول مرثيه خوان، چاي و شكر را مي پرداخت. [10] اين مجالس در نمازخانه اي كه بين خانه محسن امين و مدرسه علويّه بود، برگزار مي گشت.

رضا مرتضي مي گويد:

من ده ساله بودم و جدّم سيّد عباس متصدّي بارگاه حضرت زينب عليها السلام بود. وي مرا همراه خود به اين مجلس مي برد. در اين مجلس، نخست قرآن خوانده مي شد و آن گاه شيخ علي جمال سخنراني مي كرد و يا به شرح خطبه اي از خطبه هاي امام علي عليه السلام و يا ديگر نصوص ديني مي پرداخت و با قصيده اي درباره امام حسين عليه السلام مجلس پايان مي يافت... مجالس به طور منظم برگزار مي شد و در آن شامي و يا شاخه گلي براي جذب مردم پخش مي شد. [11] .


پاورقي

[1] العرفان، ج 5، شماره اوّل، ص 39 - 38. اين جلد را انتشارات ابن زيدون در دمشق و نيز خود العرفان در صيدا چاپ مجدد کردند.

[2] إقناع الائم علي إقامة المآتم، و نيز رساله: کشف التمويه في رسالة التنزيه لأعمال الشبيه، ص 18 - 11.

[3] الأعيان الشيعه، ج 10، ص 173.

[4] سيرته، ص 155.

[5] رحلات السيد محسن الأمين، ص 61.

[6] مقاله محمّد علي مروه در العرفان، ج 42، شماره 7.

[7] همان.

[8] رحلات السيد محسن الأمين، ص 61.

[9] در گفتگو با وي در دمشق در تاريخ 13 / 9 / 1994.

[10] در گفتگو با نسيب مرتضي در بعلبک در تاريخ 3 / 5 / 1994.

[11] در گفتگو با رضا مرتضي در دمشق به تاريخ 13 / 9 / 1994.