بازگشت

مراسم عاشورا در ايران


بسياري از گردشگران، مشاهدات دقيق خودشان را از برپايي مراسم عاشورا در ده روز نخست ماه محرم در ايران كه در زمان صفويان و قاجاريان، براي يادآوري جريان كربلا، مراسم گسترده برپا مي شد، نقل كرده اند. پاره اي از اين گردشگران با تفصيل بسيار، منظر والايي گزارش كرده اند كه آميخته با اين شعائر بود و آن تعلّق به امامان، حبّ اهل بيت، غم و اندوه و به طور خلاصه هر آنچه كه تديّن توده اي شيعيان را به نمايش مي گذاشت، نمود داشت.

در اين مراسم در روز دهم كه روز عاشورا بود، حماسه به اوج خود مي رسيد و خون زنجير زنان به هنگام شور و هيجان دسته ها جاري مي گشت. افزون بر مجالس عزا، شبيه خواني و زيارت، دسته هاي حسيني راه مي افتاد و بخشي از شركت كنندگان در اين دسته ها، آزار جسمي خود را كفّاره گناهان خود مي شمردند. اينان كساني بودند كه «كونت دوگوبينو» به سال 1866 آنان را بربرهايي شمرده است كه خود را با زنجيرها مي زدند و ميخ در بدن خود مي كردند.

چهل سال بعد «اوجين اوبين» گزارش خود را از انواع ديگر رنج دهي جسمي در اين مراسم ها بيان مي كند كه در آن توبه كنندگان با ضربات مكرّر و قوي، سينه هاي خودشان را مجروح مي كردند و يا پيش از آن كه وارد دسته شوند، سرهاي خودشان را زخمي كرده و آن گاه بر روي زخم ها مي زدند تا خون راه بيفتد.

شبيه خواني را كه صفويان شروع كردند، موفقيت بسياري يافت. گزارش هاي فراوان درباره شهادت امام حسين عليه السلام و آداب گوناگوني كه به همراه اين گزارش ها است، گواه بر زنده بودن اين نمايش ديني است كه در شهرها و روستاها اجرا مي گردد. گرچه اين مراسم ها، مراسم هاي توده اي بود، امّا پادشاهان قاجار آنها را تأييد مي كردند و حتّي در شهرهاي بزرگ آن را به اجرا مي گذاشتند و از آن براي تثبيت قدرت خويش بهره مي گرفتند و با برپايي اين مجالس به تسلّط بر توده ها و تأثيرگذاري بر آنها دست مي يافتند.

اين جريان، به همين شكل تا دوران ناصر الدين شاه (1896 - 1864 م) ادامه داشت. محمّد شاه پادشاه پيشين او، به يزيد دشمن امام حسين عليه السلام و غاصب خلافت تشبيه شده بود؛ با آن كه اين تهمت، تا آن روز منحصر در پادشاهان عثماني بود. پس از ناصر الدين شاه، اين ابزار تبليغ يعني نمايش فاجعه كربلا، عليه حاكمان به كار گرفته شد و مخالفان شاه و طرفداران قانون اساسي آن را براي ترويج انديشه هاي خود به كار گرفتند. رضا شاه پهلوي در سال 1935 ميلادي آن را ممنوع كرد، امّا نتوانست از بين ببرد؛ زيرا در روستاها همچنان برگزار مي شد.

در آغاز روزگار آغا محمّد خان قاجار، مجتهد نامور فاضل قمي (م 1816 / 15 م) فتوايي مبني بر مشروع بودن اين قبيل شبيه خواني كه در آغاز انتشار بود، صادر كرد.

آوازه اين فتوا بالا گرفت و چندين بار چاپ گشت و هنوز هم طرفداران اين مراسم، به اين فتوا استناد مي كنند. فتوا به شكل پرسش و پاسخ است كه خود فاضل قمي مطرح كرده است و بيانگر آن است كه در آن روزها، بر برپايي اين مراسم، اعتراض هايي وجود داشت. بعدها علماي ايران، بر اين آيين ها چه در شكل شبيه خواني و چه در شكل مراسمي كه موجب رنج جسمي مي گشت، اعتراض كردند. بسياري از آنان چنين رفتارها را انكار كردند و از مشاركت در آن پرهيز نمودند.