بازگشت

چكيده


تا اواخر قرن نوزدهم ميلادي مراسم عزاداري براي شهيدان كربلا در جبل عامل به شكل سنتي خود و به صورت مخفيانه برگزار مي گرديد؛ اما از اين زمان به بعد اصلاحاتي عملي در اين مجالس به وسيله موسي شراره و ديگران پديدار شد. نويسنده براي آشنايي با مراسم هاي عزاداري كه در جبل عامل انجام مي گيرد و تحولاتي كه در آن از پايان قرن نوزدهم به وجود آمده، به عزاداري در پاره اي مناطق ديگري همچون عراق و ايران - كه جبل عامل از نظر ديني سياسي تحت تأثير آنهاست - اشاره كرده و در پي آن به تحولات اصلاحي كه توسط شاره و سيّد محسن عاملي صورت پذيرفته، اشاره نموده است.

حركت هاي اصلاحي يادشدگان بازتاب متفاوتي در ميان عالمان و مردم منطقه بر جاي گذاشته، كه در ادامه نوشتار از آنها سخن به ميان آمده است.

كليدواژه ها: عزاداري، فاجعه كربلا، ايران، عراق، استانبول، لبنان، جبل عامل، موسي شراره، سيّد محسن امين، بدعت.

حسين پسر علي و فرزند دختر پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در سال (680 م / 60 ق) در كربلا كشته شد و بر پايه آنچه كه در سيره وي آمده است، حسين عليه السلام براي باز پس گيري حقّ خودش براي مبارزه عليه يزيد بن معاويه كه جاي پدرش نشسته بود، از مكّه خارج شد. معاويه با حسن عليه السلام برادر بزرگ حسين عليه السلام پيمان بسته بود كه پس از خودش قدرت را به وي بسپارد. حسين عليه السلام وقتي از سوي كوفيان فرا خوانده شد، به ياري آنان اعتماد كرد؛ امّا آنان وي را ياري نكردند و او خود، خاندان و جمعي از ياران مؤمن خويش را در برابر سپاهي ديد كه يزيد براي متوقّف ساختن او فرستاده بود. جنگي نابرابر به وجود آمد و ده روز طول كشيد. [1] ياران حسين عليه السلام يكي پس از ديگري كشته شدند و او كشته شدن خانواده اش را به چشم خود مي ديد و در روز دهم، خود او هم كشته شد. و زنان و كودكاني كه باقي مانده بودند، به عنوان اسير به دمشق منتقل شدند و به اين شكل شهادت حسين بن علي در كربلا نزديك ساحل فرات در دهم محرم سال 680 ميلادي شكل گرفت.

فاجعه كربلا كه در آن، امام سوم و ديگر افراد خانواده اش شهيد شدند، به يك معنا داستاني است كه تشيّع بر آن استوار گشته است و به خاطره شيعيان شكل بخشيده است و به پيروان اين مذهب، گذشته مشتركي داده است كه ريشه در تاريخ يافته اند، بلكه الگويي قابل پيروي برايشان ساخته است. همچنين اين حادثه، سنن و آدابي به وجود آورده است كه ويژگي اعتقادات شيعه امامي را بنيان نهاده است. داستان كربلا در هر سال در مجالسي كه شيعيان براي تجديد عهدي كه آنان را با ائمه دوازده گانه پيوند مي دهد، تشكيل مي دهند، تكرار و يادآوري مي شود و در نتيجه، امامت را كه ركني از اركان تشيّع است، در دسترس فهم و شعور مؤمنان قرار مي دهد. علما و متفكّران شيعه به طور مرتّب در طول روزگار، بدان توجّه داشته، بنيان آن را زنده كرده و حراست مي كنند و مفهوم و معناي آن را غني تر مي كنند.

از آغاز قرن بيستم، تحت تأثير تحوّل در رسوم كهني كه در بين مسلمانان از طوايف گوناگون، به وجود آمد، برگزاري مجالس عزاداري براي شهادت حسين عليه السلام شكل هاي گوناگون به خود گرفته است.

اين آداب و رسوم از روزگار صفويان احيا شد و كم كم شبيه خواني به صورت كارواني هم بدان افزوده گشت و در نتيجه شعائر و آداب عزاداري به مناسبت عاشورا كه در طول تاريخ متحول گشته است چهار شكل مشخص يافت: مجالس عزاداري يا تعزيه، زيارت قبر حسين عليه السلام و بويژه در روز عاشورا و اربعين، دسته هاي حسيني و شبيه خواني.

اين مجالس و دسته ها به همراه خود، رفتارهاي گوناگوني از آزار رساني به خويش را پيدا كرد كه از جمله آنها سينه زني و زنجيرزني بود. اين رفتارها با توجّه به اختلاف مناطق شيعيان در جهان شكل هاي گوناگون و متعدّد مي گرفت و كم و يا زياد مي شد.

مجالس عزاداري در بين شعارهاي چهارگانه ياد شده، پيش از همه، به وجود آمد. پاره اي از گزارش ها، تاريخ آن را به همان روز عاشورا مي رسانند؛ زيرا زنان خاندان حسين عليه السلام پيش از انتقال به دمشق، مجلس عزا برپا كردند. سپس در روزگار امويان به طور مخفي در خانه ها ادامه يافت و در روزگار عبّاسيان آشكارا برگزار شد. در قرن دهم ميلادي / ششم هجري در بغداد، حلب و قاهره جاهايي بود كه مردم آن جاها فقط براي برگزاري اين قبيل مجالس جمع مي شدند و به آنها حسينيّه مي گفتند. در آن جا مي گريستند، زاري مي كردند، مرثيه سرايي مي نمودند و مقاتل مي خواندند.

پس از آن، مجالس عزا در دهه اوّل ماه محرّم برگزار مي گشت.

زيارت قبر حسين عليه السلام و قبر شهداي كربلا در سده هاي ميانه اسلامي، كاملاً برقرار بود و دليل آن، اين است كه متوكّل، خليفه عبّاسي (م 861 م) مي خواست در سال 850 ميلادي از اين كار ممانعت به عمل آورد و در نتيجه قبر حسين عليه السلام را نابود كرد. پس از آن، روز به روز و بويژه در روزگار صفويان موضوع زيارت اهمّيت پيدا كرد. [2] .

هيئت هاي عزاداري چنان كه ابن اثير (م 1233 م) يادآوري مي كند تاريخ آن به سال 963 ميلادي بر مي گردد. در اين سال، معزّ الدوله نخستين امير آل بويه، عزاداري در روز عاشورا براي حسين عليه السلام را اعلان داشت و از آن تاريخ شيعيان در دسته جات عزاداري در خيابان هاي بغداد مي چرخيدند كه در مواردي موجب برخورد با اهل سنّت گشت. [3] .

شبيه خواني براي جريان كربلا را در قرن پانزده ميلادي، صفويان شروع كردند و در عرف توده هاي ايراني، انديشه برپايي اين قبيل نمايش ها براي گسترش مذهب اثني عشري در شهرهاي ايران، به شاه اسماعيل نخستين شاه صفوي منسوب است. شاه عباس (م 1629 م) پس از شاه اسماعيل، برگزاري اين مجالس را تشويق كرد و پس از صفويان، قاجاريان روش آنان را ادامه دادند و به جاي نمايش نامه هاي پرده اي كه در همه جا مرسوم بود، شبيه خواني را رواج دادند. [4] امّا اين كار تا مدّت ها به شهرهاي ايران منحصر بود.

شعائري كه به گونه اي با رنج جسمي همراه است و در باورهاي جاري در خاورميانه از قديم متداول بود.در زمان هاي اخير با شعائر عاشورا پيوند خورد.

اسحاق نقّاش با دلايل قانع كننده اي، تأكيد مي كند كه شيعيان شمال ايران، نخستين افرادي بودند كه زنجيرزني را راه انداختند و جهانگرد عثماني كه در سال 1640 ميلادي اين اعمال خونين را مشاهده كرده بود، بدان گواهي داده است. اين رفتارها از قفقاز و آذربايجان آمده و تا قرن نوزدهم ميلادي هنوز به داخل ايران و كشورهاي عربي راه نيافته بود. اسحاق نقّاش، زمان شروع مراسم زنجيرزني را خيلي كهن تر فرض كرده و بر اين باور است كه اين مراسم از روم آمده، و نخست به آناتولي و قفقاز رسيده است.

در اين جا در پي بررسي تاريخ اين مراسم كه شيعيان امامي، براي زنده نگه داشتن شهادت امام حسين عليه السلام كه با توجّه به مناطق مختلف به شكل هاي گوناگون انجام مي گيرد، نيستيم. امّا به خاطر دستيابي به اين مراسم كه در جبل عامل انجام مي گيرد و تحوّلاتي كه در آن از پايان قرن نوزدهم به وجود آمده، نيازمند به تحقيق و پژوهش هستيم و از اين رو، سر كشيدن به پاره اي از مناطق ديگر، لازم و ضروري است؛ زيرا جبل عامل از نظر ديني، تحت تأثير عراق و ايران است.


پاورقي

[1] بديهي است که جنگ ده روز طول نکشيد، بلکه نيم روزي بيش نبود که همه ياران امام و خود آن حضرت در آن روز شهيد شدند. نويسنده، دهه عاشورا را به جنگ ده روزه تفسير کرده است. (مترجم).

[2] همان / 961 _ 761.

[3] همان / 961.

[4] همان / 171 - 170.